یاسین ضیا متولد کابل است. در غرب تحصیل کرده و در مقاومت برضد طالبان به رهبری احمدشاه مسعود سهیم بوده است. او در دورۀ دوم ریاست جمهوری حامد کرزی وارد ادارۀ امنیت ملی شد و پس از چندی، به حیث معاون استخباراتی و ولایتی این اداره تعیین گردید. او سپس، از ادارۀ امنیت ملی کنار زده شد و مدتی به کارهای مردمی و سیاسی پرداخت. داکتر ضیا، چندماه پیش از سوی رهبران دولت افغانستان به حیث والی یکی از ولایات مهم در شمالشرق افغانستان (تخار) گماشته شد. او در جریان مأموریت خویش توانسته وضعیت تخار را دگرگون سازد. آقای ضیا اخیراً در یک نظرسنجییی که از سوی یک نهاد خصوصی راهاندازی شده بود، به عنوان والی برتر شمال و شمالشرق افغانستان انتخاب شد. افغانستان.رو، در خصوص امنیت شمال و برخی مسایل دیگر، با او مصاحبه کرده است که در زیر میخوانید.
افغانستان.رو: سپاس آقای ضیا از اینکه فرصت مصاحبهیی را در اختیار "افغانستان.رو" گذاشتید. شما اخیراً به حیث والی ولایت تخار در شمالشرق افغانستان گماشته شدهاید. وضعیت تخار همزمان با توظیف شما نابسامان و بهشدت نا امن بود. اندکی دربارۀ وضعیت تخار و در مجموع حوزۀ شمالشرق، پیش از مأموریت و بعد از مأموریش خویش، توضیح دهید؟
هنگامیکه من به حیث والی تخار معرفی شدم، شهر تالقان (مرکز تخار) در حال سقوط قرار داشت. بر خلاف معمول، هنگامی که از کابل به وظیفه میآمدم، از هلیکوپر استفاده نکرده و از طریق زمین راهی تخار شدم. با این کار میخواستیم به دشمن تفهیم کنیم که ما از شما هراسی نداریم و شما کاری کرده نمی توانید. کاروان موترهای ما برای نخستینبار پس از سقوط کندز به دست طالبان، در شرایطی که مسیر کابل – تخار مسدود بود، کندز را به تخار وصل کرد. این حرکت ما در شرایطیکه وضعیت روانی مردم در شمالشرق و تخار به شدت خراب بود، تأثیر بسیار مثبت گذاشت.
وقتی کار را در تخار آغاز کردم، چند ولسوالی این ولایت که عبارت اند از «خواجهغار»، «خواجه بهاوالدین»، «درقد»، «ینگی قلعه» و «اشکمش»، در معرض سقوط قرار داشت و یکیدو ولسوالی عملاً به دست دشمن سقوط کرده بود. با استفاده از روشها و ترفندهاییکه در موردِ جنگ افغانستان میفهمیدم، از یک طرف به جلب حمایت مردم پرداختم و از سوی دیگر، از روشهایی استفاده کردم که امروز فعالیت دشمن را به حد اقل در تخار رسانیده است. امروز بخشهای اندک اشکمش – آنهم در دور دستها- مناطق دیگر کاملاً تصفیه شده است و فعلاً هیچ ولسوالی تخار در خطر سقوط قرار ندارد. در این مدت، برعلاوهییکه در زمینۀ جلب اعتماد مردم و حاکمیت قانون کار کردهایم، به مبارزه با فساد نیز پرداختهایم.
افغانستان.رو: هنگام ورود شما به تخار، ولسوالی «درقد» در کنترل طالبان قرار داشت و جنگ شدیدی جریان داشت. ولسوالی درقد با توجه به هم مرز بودن با تاجیکستان از اهمیت استراتژیک برخوردار است. اکنون وضعیت در این مناطق چگونه است؟
تنها بحث درقد مطرح نبود. ما ولسوالیهای خواجه بهاوالدین، ینگیقلعه و خواجه غار را که دو تا آن مرزی است و با تاجیکستان مرز مشترک دارد، نیز از دست داده بودیم. ما این ولسوالیها را تصفیه کردهایم. اکنون روز دو سه تن از طالبان تسلیم میشوند و بالای گروههای دیگر نیز برای تسلیمشدنشان کار میکنیم.
افغانستان.رو: جناب والی، اوضاع شمال و شمالشرق افغانستان وخیم شده است. وضعیت از فاریاب در شمال گرفته تا بغلان، تخار، کندز و حتا بدخشان در شمالشرق، رو به بحران است. وضعیت امنیتی روز به روز وخیم میشود. بخشهایی از این ولایتها عملاً در کنترل طالبان و گروههای دیگر مخالف دولت افغانستان قرار دارد، تحلیل شما از دلایل گسترش نا امنیها چیست؟
ما باید ریشهیابی کنیم که چرا جنگ به این جغرافیا (شمال افغانستان) کشانده شد.
نخست. پاکستانیها عملیاتی را در مناطق قبایلی وزیرستان شمالی راهاندازی کردند که در آنجا گروپهایی از آسیای میانه به نامهای مختلف از جمله حرکت اسلامی ازبکستان، جندالله و برخی گروههای کوچک دیگریکه هنوز هم ناشناخته باقی ماندهاند، حضور داشتند. این گروهها در نتیجۀ عملیات در مناطق قبایلی پاکستان به افغانستان رانده شدند؛ تنها تروریستهایی در پاکستان باقی ماندند که به نفع آن کشور و به ضرر افغانستان فعالیت میکردند. گروههای رانده شده، به دلیل مشترکات قومی و زبانیییکه با مردم شمال و شمال شرق افغانستان داشتند، در این مناطق جا بجا گردیدند.
دوم. متأسفانه امریکاییها هم به شمال افغانستان بی توجه هستند. من به حیث یک والی حکومت افغانستان نمیدانم که چرا آنها در جنوب و شرق کشور – در هلمند و ننگرهار و مناطق دیگر- عملیات هوایی میکنند و به هلمند نیرو میفرستند؛ اما به شمال بهرغم تهدیدهای بالا و جغرافیای پیچیده، بیتوجه هستند. من به حیث شخصیکه دربارۀ مسایل امنیتی هم کموبیش آگاهی دارم، معتقد هستم که عملیاتهای هوایی امریکا در مناطق کنر، ننگرهار و جنوب هم سبب شده که طالبان تاجیک و ازبیک به شمال افغانستان هجوم بیاورند.
سوم. فساد، بیبندوباری، افراد مسلح غیرمسوول، نبود ارایۀ خدمات لازم و نداشتن قوۀ قضاییه عادل و شفاف، دست را به دست هم داد و منجر به سقوط برخی مناطق گردید. بحث دیگریکه بسیار شرمآور است، جنجالهای حزبی، گروهی، سمتی و بالاخره قومی میباشد که به اوج خود رسیده و شدت گرفتن همۀ این مسایل، منجر به این شد که شمال آسیب ببیند.
چهارم. بحث دیگر در خصوص قوای دلیر امنیتی ما میباشد. نیروهاییکه در جنوب و شرق کشور مصروف بودند، به دلیل اینکه جنگ بود، کارکشته شده بودند و اما سربازانیکه در شمال مشغول بودند، چون جنگی وجود نداشت، از تجربۀ لازم نظامی و جنگی برخوردار نبودند و چنانیکه باید نتوانستند از مناطق زیر تهدید دفاع کنند. در ضمن، رهبری ضعیف در بخشهایی سبب گردید که دشمن پیروز شود و برخی مناطق از جمله کندز سقوط کند.
افغانستان.رو: آقای ضیا، از انتقال جنگجویان آسیای مرکزی به شمال افغانستان یاد کردید. باور شما چیست، این گروهها خود به شمال آمدهاند و یا هم حلقاتی زمینۀ حضور آنها را در شمال افغانستان فراهم ساختهاند؟
من به تبلیغاتیکه وجود دارد، باور ندارم. عدهیی میخواهند آگاهانه و یاهم نا آگاهانه به آسیاب دشمن آب بریزند. من باور ندارم که کسی از درون حکومت جنگ را به شمال انتقال داده باشد. اما جنگ بر اثر اشتباهات داخلی و پاکستانیها به شمال انتقال یافته است. پاکستانیها، طالبان ازبکستانی را میگویند که شما بروید و در افغانستان جهاد کنید. آنها به دلیل همزبانی و هم فرهنگی با مردم شمال افغانستان به این مناطق میآیند. اگر نیت خوبی وجود میداشت، پاکستانیها در عملیاتشان با افغانها هماهنگی میکردند و جامعۀ بینالمللی هم در این زمینه یک پلان روشن و وسیع میداشتند. چون برد و باخت این جنگ به همه بر میگردد. تروریستان باید در همان مناطق قبایلی از بین میرفتند تا به جغرافیای دیگر درد سر جور نمیشدند.
افغانستان.رو: اشاره داشتید که امریکاییها به شمال افغانستان بیتوجه هستند. این درحالی است که وضعیت شمال به مراتب بدتر از وضعیت شرق و جنوب افغانستان شده است. در شمالشرق طالبان پایههای برق را در بغلان منهدم کردهاند و از هفتهها بدینسو کابل پایتخت و ولایات دیگر را در تاریکی فرو بردهاند. بخشهایی از فاریاب، سرپل، بدخشان، تخار و بغلان در کنترل طالبان است و حتا ولایات کندز بر اساس اظهارات مقامهای محلی، در آستانۀ سقوط دوباره قرار دارد. دلیل بیاعتنایی امریکاییها به وضعیت شمال و شمالشرق افغانستان چیست؟
این پرسش را نیروهای ناتو در افغانستان به ویژه جنرال کمبل فرمانده پیشین این نیروها پاسخ دهد. حداقل من نمیدانم که چه چیزی سبب شده که آنها به شمال بیتوجه باشند. امریکاییها و ناتو در سال 2001 وقتی به افغانستان آمدند، فکر میکردند که طالبان را در جنوب و شرق افغانستان (قندهار، هلمند و ننگرهار) میتوانند سرنگون کنند و اسامه را از این مناطق پیدا مینمایند. آنها هیچگاهی متوجه عقب جبهه نبودند. این بیتوجهی تنها در زمینۀ امنیت نبوده؛ بل در بخشهای بازسازی و توسعه در شمال کاری بنیادی نشده است. در چند ولایت شمال و شمالشرق تنها جرمنها هستند که مشغول کمک هستند. اما شما میدانید که جرمنها در لیست کمککنندهگان بزرگ به افغانستان نیستند. جرمنها در جملۀ پنج کشوری که بیشترین کمک را به افغانستان کرده قرار ندارند، اما مسوولیت بازسازی 9 ولایت حوزۀ شمال و شمالشرق را بر عهده دارند. بر عکس تنها به ارزگان در جنوب افغانستان دو کشور آسترالیا و هالند سالهاست سرمایهگذاری میکنند. در قندهار در جنوب کشور، کاناداییها، امریکاییها و چندین کشور دیگر در بازسازی مشغول هستند و سرک و شفاخانه و ... ساختهاند. دنیا نه تنها در خصوص جنگ به شمال نپرداخته که در بازسازی و انکشاف متوازن - که رییس جمهوری افغانستان به آن تأکید دارد- توجه نکرده است. در حقیقت، انکشاف متوازن در نظر گرفته نشده است. بلخ اگر آباد شده از پول و سرمایه ملت و مردم افغانستان آباد شده است.
نه تنها به جنگ در شمال توجه نشده، بل در بازسازی هم بی پروایی صورت گرفته است.
افغانستان.رو: جناب ضیا، شما در جریان هستید که مذاکرات چهارجانبۀ صلح (امریکا، چین، پاکستان و افغانستان) به راه افتیده و ممکن گفتوگوهای رو در رو میان حکومت و طالبان صورت گیرد. باور شما به عنوان یک والی حکومت به این گفتوگوها چیست؟ آیا در نتیجۀ این گفتوگوها افغانستان به صلح و ثبات دست خواهد یافت؟
صلح یک آموزۀ دینی ماست. صلح در دین ما خیر گفته شده است. ما بیشتر از هر کس دیگری از جنگ متضرر شدهایم، چون از 20 سال بدینسو عملاً با طالبان درگیر بودهایم. من از راهاندازی این پروسه قدردانی میکنم؛ اما باید به عرض برسانم که صلح با تضرع و تواضع به دست نمیآید. ما در میدان نبرد تا دشمن را سرکوب نکنیم، آنها به صلح تن نخواهند داد. موضوع دیگر اینکه طالبان به گروپهای مختلف تقسیم شدهاند و میشود از این انشعابها به سود خویش استفاده ببریم. اما نکتۀ دیگر این است که به بیبندوباریهایی که در میان گروه طالبان به وجود آمده و حمایتهایی که پاکستان از این گروه میکند، کمی پیش از وقت خواهد بود که به این گفتوگوها خویشبین باشیم.
افغانستان.رو: در خصوص امنیت شمال افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی که هم مرز و هم سرحد هستند، چه کمی میتوانند داشته باشند و چه کردهاند؟
متأسفانه کشورهای آسیای مرکزی در خواب و غفلت فرو رفتهاند. اینها از دنیا بیخبر هستند و از تهدیدهایی که اتباع این کشورها متوجه خودشان و افغانستان کردهاند، یا آگاهی ندارند و یاهم بیپروا هستند.
پیشنهاد من به عنوان والی یک ولایت سرحدی که مرز طولانی مشترک با یکی از کشورهای آسیای مرکزی داریم، این است که اینها معلومات استخباراتی خویش را با نیروهای امنیتی افغانستان شریک سازند؛ از شهروندانشان که در کشور جنگزدۀ ما و پاکستان و حتا بر اساس برخی اطلاعات در ایران مصروف نبرد هستند، آگاهی بیابند. کشورهای آسیای مرکزی معلومات استخباراتی خود را با افغانستان شریک بسازند.
سپس، اینها باید جلسات مرزی (مشترک با ما) داشته باشند و این جلسات باید جنبۀ عملی داشته باشد. این تنها کمک به ما نیست؛ چون خود این کشورها زیر خطر قرار دارند. باید یک راه حل مطابق قوانین کشورها و عرف دیپلوماتیک به وجود بیاورند. اینها نخست به فکر خود باشند و بعد ما میتوانیم همانطوریکه با کشورهای امریکا و ... همکاری داریم، با اینها هم رابطه داشته باشیم.
افغانستان.رو: گزارشهایی وجود دارد که گروه داعش در مناطق مرزی افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی، در حال هستهگذاری هستند. اطلاعات شما در این زمینه چیست؟
من مسوولیت یک بخش جغرافیای شمالشرق را بر عهده دارم. در اینجا چنین حرکتی دیده نمیشود؛ اما گروپهای مربوط خود این کشورها از جمله جندالله و حرکت اسلامی ازبکستان در این مناطق فعال هستند. بربنیاد تفاهمنامهیی که میان رییس جمهوری سابق( کرزی) و کشورهای تاجیکستان، چین، قزاقستان و قرغزستان امضا شده، ما همکاری خوبی با این کشورها در زمینههایی داشتهایم. به این معنا که اسیرهای جنگی را تبادله کردهایم. به محض اینکه جنگجویان مربوط این کشورها دستگیر میشوند، به این کشورها میسپاریم. بیشترین شمار دستگیرشدهها تاجیکستانیها بودهاند. البته از کشورهای دیگر آسیای مرکزی هم جنگجویان مصروف نبرد هستند.
افغانستان.رو: نگرانیهایی از وضعیت امنیتی در بهار پیشرو وجود دارد. بسیاریها از نبرد فرسایشی در بهار پیش هشدار میدهند. حتا برخی فرماندهان خارجی و برخی مقامات دولتی نیز چنین پیشبینیهایی داشتهاند، باور شما چیست؟
وضعیت در بهار آینده بستگی به نوع حکومتداری ادارههای محلی افغانستان دارد. طالبان در میان مردم جای ندارند. آنها نمیتوانند ولایت دیگر را سقوط دهند. جای پای در میان مردم به طالبان نیست. اما اگر ما اشتباه کنیم و نتوانیم از نیروهای شجاع امنیتی افغانستان به درستی استفاده کنیم و اوضاع را مدیریت کنیم؛ در آن صورت ما گنه کار هستیم، نه ملت.
بسیار تشکر جناب والی
سپاس از شما هم.