|
صفحه اول/ |
امید های برخاسته از سه روز آتش بس
/29.6.2018
نویسنده: وحید مژده
بعد از دهها سال جنگ، سه روز آتش بس که طالبان و حکومت افغانستان میان همدیگر برقرار کردند و به آن وفادار باقی ماندند، امید های زیادی را برانگیخت. این آتش بس نشان داد که اگر مداخلۀ دست های بیرونی در افغانستان قطع گردد، رسیدن به صلح میان افغانها بدور از دسترس نیست.
خواست تمدید آتش بس از جان مردم شدید بود اما به نظر می رسد که وقایعی که در این سه روز اتفاق افتاد، برای بعضی از جناحها که با صلح سر آشتی ندارند، زیاد خوش آیند نبود.
جنگ طلبی فقط منحصر به کسانی نیست که سلاح در دست دارند و در سنگر نبرد به کشتار همدیگر مصروف اند، کسانی هم هستند که در زیر پردۀ نهاد های جامعۀ مدنی !! از طریق شبکه های اجتماعی به دامن زدن جنگ مصروف اند و این آتش بس بر مزاج آنان نیز سخت ناگوار افتاد که از طریق رسانه های اجتماعی تلخ مزاجی خود را از این تحول به نمایش گذاشتند. آنها به حدی از این جریان نگران شدند که حتی به برگزاری همه پرسی از طریق شبکه های اجتماعی نیز پرداختند تا نشان دهند که مردم با آتش بس با طالبان موافق نیستند و خواهان دوام جنگ اند.
جای تعجب است که بعد از چهار دهه جنگ، هنوز هم عده ای به این باور اند که مشکل افغانستان از راه جنگ قابل حل است. در شرایطی که حتی نظامیان امریکایی نیز می گویند که مشکل افغانستان راه حل نظامی ندارد، مشخص نیست که این جماعت بر بنیاد کدام قدرت نظامی، جنگ را راه حل مشکل افغانستان می دانند.
در داخل تحریک طالبان نیز این آتش بس مشکلاتی را موجب شد. در ابتدا اعلام شده بود که طالبان در سه روز عید فقط از جنگ با نیروهای افغان خودداری می ورزند اما جنگ با نیروهای خارجی را ادامه خواهند داد. اگر افراد نظامی و ملکی دولتی در این سه روز به مناطق تحت کنترول طالبان بروند، مصئون خواهند بود. از جانب دولت نیز اعلام شد که طالبان هم می توانند به شکل غیر مسلح به مناطق تحت کنترول دولت وارد شوند.
صحنه های عجیب و باور نکردنی از همین جا به میان آمد. طالبان با سلاح و وسایط شان در بعضی از مناطق تحت کنترول دولت وارد شدند و هیچ مشکل امنیتی به میان نیامد. صحنه های احساساتی از یکجا شدن طالبان با نیروهای دولتی نشان از یک احساس پنهان داشت و آن اینکه هردو طرف خواهان صلح اند.
بعضی ها در صدد اند تا از این جریان نتیجه بگیرند که کدام طرف از آتش بس بیشتر نفع بردند اما حقیقت اینست که این آتش بس تصمیمی بود که هردو جانب در آن برنده شدند. دولت تلاش کرد تا حسن نیت خود را به طالبان نشان دهد و در این کار موفق شد. کاری که برای برگزاری انتخابات پارلمانی و شورا های ولایتی به آن سخت نیاز دارد.
اما طالبان با این آتش بس نشان دادند که گروهی یک دست و متحد اند و این شایعات که آنها به گروه های مختلف منشعب اند و این کار امکان توافق با آنان در رسیدن به صلح را دشوار می سازد، کاملا نادرست است.
پیام طالبان در این گردهایی ها از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب در مورد برقراری صلح دایمی در افغانستان کاملا مشابه هم بود؛ آنها تاکید داشتند که زمانیکه نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند، افغانها میان خود مشکلی ندارند و صلح برقرار خواهد شد. این مسئله نیز نشان داد که طالبان گروهی یک دست اند و از یک رهبر اطاعت می کنند.
مقامات دولت افغانستان همیشه در تلاش بوده اند تا به مردم افغانستان و کشور های همسایه بقبولانند که طالبان و داعش هردو یک گروه اند و از هم فرقی ندارند. هردو وابسته به پاکستان بوده و از یک منبع تمویل و تجهیز می شوند. کشور هایی که با نگرانی از ظهور داعش به طالبان نزدیک شده اند، باید در این تصمیم خود تجدید نظر کنند.
اما حملات داعش بر گردهمایی های طالبان و نیروهای دولتی نشان داد که این شایعات کاملا نادرست بوده است. داعش که انتظار نداشت تا طالبان را با نیرو های دولتی یکجا ببیند، با عجله دو حمله را سامان داد و دهها تن از طالبان و مردم ملکی را در ننگرهار کشته و مجروح ساخت.
آنچه که این جریانات را بیش از پیش غیرقابل پیشبینی ساخت این بود که طالبان قبل از اعلام عملیات خندق، در تشکیلات خویش تغییرات وسیعی را به میان آوردند. بعد از کشته شدن اختر محمد منصور و به قدرت رسیدن مولوی هبت الله، این تغییرات به قدرت گرفتن بیشتر تندرو ها و ضعف همفکران مولوی منصور که تمایل به صلح داشت تلقی شد. نسل دوران امارت اسلامی کم کم صحنه را به نفع جوانهایی که بیشتر به عملیات فدایی می اندیشند تا برنامه های سیاسی، خالی کرده اند.
اما رهبران طالبان نیز گمان نمی کردند که جنگجویان شان به صورت گروهی به مراکز شهر ها بروند و فرصت این تبلیغات را برای نیروهای دولتی فراهم کنند که طالبان نیز از جنگ خسته اند و آرزوی زندگی در شهر های تحت حاکمیت دولت را دارند.
در شرایطی که دولت افغانستان و خارجی ها امیدوار اند که آتش بس دیگری و این بار طولانی مدت تر میان طالبان و نیروهای دولتی شکل بگیرد، درمیان طالبان حداقل سه سوال مهم در رابطه به این آتش به میان آمده است:
1- از نظر سیاسی این تصمیم چرا گرفته شد و چرا برای طالبان هیچگونه محدویتی برای رفتن به مناطق تحت کنترول دولت در نظر گرفته نشد. در اعلامیۀ آتش بس از جانب طالبان اعلام شده بود که با نیروهای خارجی آتش بس صورت نمی گیرد، رفتن طالبان مسلح در مناطقی که عملا قدرت اصلی در دست نیروهای خارجی است، آتش بس با خارجی ها را زیر سوال برد و در این مورد باید مسئولین جواب دهند.
2- مصافحه و در آغوش گرفتن نیروهای دولتی که در کنار نیروهای خارجی قرار دارند و برادر خواندن آنها توسط بعضی از طالبان به این معناست که جنگ ما با این نیروها جنگ میان دو برادر مسلمان است. اگر چنین است پس کشته های ما و آنها از نظر شرع چه حکمی دارند...؟
3- چرا حملات داعش بر طالبان در مناطق تحت کنترول دولت پیشبینی نشد و تعدادی از طالبان نیز به قتل رسیدند. درحالیکه حمایت دست های پنهان در داخل دولت افغانستان از داعش روشن است. در این مورد کسی که اجازۀ رفتن به مناطق تحت کنترول دولت را به طالبان داده باید جوابگو باشد.
رهبری طالبان مطرح شدن این سوالات را به جا می دانند اما گفته اند که کاری که صورت گرفته نه به صورت قصدی بلکه ناشی از سوء تفاهم در مورد اعلامیه بوده است. بنابراین در آینده اگر در این مورد گامی برداشته شود، تمام جوانب آن در نظر گرفته شده و در مورد تصمیم گرفته خواهد شد.
اما در مجموع این آتش بس هرچند کوتاه مدت، این امید را به میان آورد که افغانها توان رفع مشکلات خود را بدون دخالت خارجی ها دارند و اگر زمینه برای قطع مداخله های خارجی فراهم گردد، صلح دور از دسترس نخواهد بود و در کوتاه مدت امکان توافق میان افغانها وجود دارد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|