|
صفحه اول/ |
ائتلاف نجات در منجلاب
/9.7.2018
نویسنده: انیتا احمدی
سران ائتلاف نجات افغانستان پس از یک غیب طولانی روز یک شنبه در شهر مزارشریف ظاهر شدند و حکومت را به خاطربازداشت «دکتاتورمأبانه» و «خودسرانه»ی نظامالدین قیصاری، فرمانده پولیس ولسوالی قیصار و از ملیشههای جنرالدوستم مورد انتقاد قرار دادند.
سران ائتلاف نجات افغانستان، برخورد حکومت را «قومی» و «گروهی» خواندند و ابراز داشتند که در برابر اقدامات یکجانبۀمحمد اشرفغنی میایستند.
نزدیک به یک سال از تشکیل ائتلاف نجات افغانستان میگذرد. این ائتلاف در واکنش به سیاستهای حکومت وحدت ملی دربرابر اقوام و شخصیتهای سیاسی شکل گرفت. سران ائتلاف باور دارند که افغانستان در مسیر بحران و بنبست در حرکتاست و کلید حل بحران و جلوگیری از سقوط کشور در دست آنهاست.
مردم افغانستان در پانزده سال گذشته شاهد تشکیل دهها ائتلاف و جریان سیاسی بودهاند. این ائتلافها عمدتاً موقعانتخابات شکل گرفته و با یارگیریهای انتخاباتی پایان یافته است. به همین دلیل هیچ یک از این جریانها تداوم و استمرارنیافته است. دلیل عمدۀ فروپاشی زودهنگام ائتلافهای سیاسی نبود دیدگاه و راهبرد مشخص سیاسی بوده است.جریانهای سیاسی با دیدگاهها و افکار متکثر و در مواردی متضاد دورهم جمع شدند و با پیش آمدن یک فرصت اندک، دستبه معامله و سازش با حکومت و کشورهای خارجی زدند.
با تشکیل ائتلاف نجات امیدواریهایی وجود داشت که آنها بتوانند به عنوان اپوزیسیون نظام عمل کنند و جلو اهداف وبرنامههای یکجانبه و دکتاتورانۀ رییسجمهور افغانستان را بگیرند. دلیل امیدواری مردم جایگاه اجتماعی و نفوذ سیاسیرهبران ائتلاف در میان تودهها بوده است. اما رهبران جنبش، جمعیت و وحدت هرگز نتوانستهاند از پایگاه اجتماعی و حتانظامی خود در عرصۀ سیاسی بهره ببرند. مردم در مقاطع مختلف از این شخصیتها حمایت و پشتیبانی کردهاند. اما آنهانتوانستهاند از حمایت مردم در راستای تحقق عدالت، برابری، نظم و حاکمیت قانون استفاده کنند. شکست ائتلافهایسیاسی ناشی از عدم حمایت مردمی و نبود پشتوانۀ اقتصادی نبوده است. دلیل، نفهمی سیاسی و عدم درک مناسباتداخلی و بینالمللی بوده است. رهبران جریانهای سیاسی مقتدر از جملۀ جریانهایی که ائتلاف نجات را سامان دادهاند درانتخابات همیشه پیروز بودهاند؛ اما در میدان دیپلوماسی و مذاکره و گفتوگو تن به شکست دادهاند.
همانطوریکه پیشبینی میشد، فردای تشکیل ائتلاف نجات، دوپارچگی و چند دستگی در درون جمعیت اسلامی، جنبش ملیو وحدت اسلامی مردم افغانستان به مشاهده رسید. جمعیت اسلامی و حزب وحدت اسلامی با توزیع تذکرۀ الکترونیکمخالفت ورزیدند؛ اما جنبش ملی از آن حمایت کرد.
جمعیت اسلامی در درون خود نیز دچار اختلاف شد. شورای رهبری جمعیت اسلامی مصروف چانهزنی با حکومت بر سرولایت بلخ بود که عطا محمد نور رییس اجرایی این حزب بهگونۀ مستقیم با ارگ وارد معامله گردید و ولایت بلخ را ترک کرد.شورای رهبری جمعیت اسلامی، از توافق عطا محمد نور و ارگ ابراز نارضایتی کرد و آن را معاملۀ فردی خواند. رهبرانجمعیت اسلامی هرکدام آجندای سیاسی خود را دنبال میکنند. آنها هرگز روی خطوط اساسی و راهبردی جمعیت جمعنشدهاند. تلاش هرکدام از چهرههای شاخص جمعیت این بوده که در بخشی از حاکمیت جای داشته باشند. هرچندجایگاهشان نمادین باشد و از صلاحیت و اقتداری برخوردار نباشند.
همین اکنون برخی اعضای جمعیت اسلامی خواهان حکومت موقت هستند؛ برخی دیگر از حکومت عبوری دم میزنند؛ شماریهم خواهان برگزاری انتخابات میباشند و جمعی دیگر، تلاش میورزند کرسی معاونیت ریاست جمهوری را از دست ندهند.دلیل این تشتت تقدم منافع فردی و زودگذر بر منافع عمومی و سراسری میباشد.
احزاب جنبش ملی، جمعیت اسلامی و وحدت اسلامی مردم افغانستان پس از تشکیل ائتلاف نجات، اعلام کردند که به زودیساختار تشکیلاتی، اهداف و مرام سیاسی و راهبرد کاریشان را با مردم شریک میسازند. آنها از راهاندازی حرکتهایاجتماعی در کابل و شماری از ولایات نیز سخن زدند. اما تا امروز از برنامهها و اهداف آنان خبری در دست نیست. سرانائتلاف نجات از کار مشترک به خاطر انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری سخن میزدند. اما هیچ گام عملی در این راستابرنداشتهاند. این درحالی است که تا برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری، زمان اندکی باقی مانده است.
سران ائتلاف نجات مخالفان سیاسیشان را به کشورهای بیرونی وابسته میدانند؛ اما خود نشستها و مذاکراتشان را درکشورهای خارجی انجام میدهند. آنها علیرغم شعارهای مکرر تا هنوز قادر به آوردن جنرال دوستم به کشور نشدهاند.جنرال دوستم در تبعید به سر میبرد. جنرال دوستم قیمت اشباهات سیاسی خویش را میپردازد.
در واقع، ائتلافها و جریانهای سیاسی مخالف دولت، از نبود ظرفیت و دیدگاه راهبردی رنج میبرد. این جریانها باسازوکارهای کنونی هرگز قادر نخواهند شد از پوتانسیل قابل ملاحظۀ اجتماعی خویش در راستای منافع مردم و بیرونکشیدن کشور از ورطه بهرهبرداری نمایند.
غیبت چهرههای درشت سیاسی در شمال سبب گردیده است که حلقات مشخص در تبانی با استخبارات کشورهای خارجیبهگونۀ تدریجی برنامههایشان خطرناک و ویرانگرشان را در شمال عملی سازند. اما این ائتلاف سیاسی کمترین گامی درراستای جلوگیری از گسترش جنگ و ناامنی به شمال ندارند. شمال افغانستان با بحران رهبری و مدیریت سیاسی مواجهاست. بحران شمال وارد فاز تازهیی شده است. داعش بهگونۀ گسترده در مناطق استراتژیک شمال رخنه کرده و پایگاههایمستحکم ساخته است؛ اما جریانهای مردمی در خواب غفلت به سر میبرند.
اطلاعات حاکی از آن است که بحران در شمال گسترش خواهد یافت و مردم دسته دسته خانه و کاشانۀ شان را ترک خواهندگفت و به شهرها و مرکز پناه خواهند آورد. بر اساس آمارهای اولیه دست کم نیم میلیون نفر از ولایات عمدتاً شمالی خانههایشان را ترک کردهاند. بخشی از مردم از ترس جنگ و نا امنی به ترک خانههای شان مجبور شدهاند. برخی دیگر از قحطی وخشکسالی خانه و کاشانۀشان را واگذاشتند و به کابل و دیگر شهرهای بزرگ پناه آوردند. جای باشندگان منطقه را افرادمجهولالهویه و کوچکیها پرخواهد کرد.
با این وضع، ائتلاف نجات و دیگر جریانهای اپوزیسیونی نتوانستهاند از حقوق و مطالبات مشروع مردم حراست و دفاعکنند. تمام حرکتها و اقدمات این جریانها نمایشی و سمبولیک بوده است.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|