|
صفحه اول/ |
گرمشدن تنور اختلافات سیاسی در کابل
/26.10.2016
مجتبی امیری
نظر نویسنده مقاله ممکن است مغایر با موضع سایت "افغانستان.رو" باشد.
گسترش جنگ و خشونتها از یکسو و تنشهای سیاسیِ درونحکومتی از سوی دیگر، افغانستان را بار دیگر با خطر فروپاشی سیاسی مواجه ساخته است.
از هنگام تأسیس حکومت وحدت ملی اختلافات عمیق در تمامی سطوح نظام وجود داشت. اما رهبران حکومت تلاش میورزیدند از همگانیشدن این اختلافات جلوگیری نمایند. به تازهگی کاسۀ صبر برخی از مقامات لبریز شده و انتقادها از رهبری نظام بالا گرفته است.
جنرال دوستم معاون نخست ریاستجمهوری بیپرده اشرفغنی رییس جمهوری را "قومگرا" و معصوم استانکزی رییس ادارۀ امنیت ملی این کشور را "طالب" و قاتل برهانالدین ربانی رییس جمهور سابق افغانستان خوانده است.
آقای دوستم از داکتر عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت نیز انتقاد کرده و گفته است که او "ناتوان" و فاقد جایگاه در میان مردم است. آقای دوستم عبدالله را نیز به قومگرایی متهم است.
او همچنان بهشدت از انحصار قدرت و صلاحیت در دست چند تن معدود در کشور انتقاد کرده است. اشارۀ او به حلقۀ پنج نفرۀ ریاستجمهوری (اشرفغنی، حنیف اتمر، معصوم استانکزی، سلام رحیمی و اکرم خپلواک) میباشد.
خشم جنرال دوستم پس از آن بالا گرفت که از یک کمین خطرناک در ولسوالی غورماچ فاریاب جان سالم بهدر برد. در کمین طالبان بر کاروان جنرال دوستم نزدیک به 17 تن از نزدیکان و محافظان آقای دوستم کشته و چند تن دیگر زخم برداشتند. موتر حامل آقای دوستم نیز آماج رگبار طالبان قرار گرفته است.
برخی منابع گفتهاند که این کمین بسیار"خطرناک و پیچیده" بوده و جنرال دوستم شانس آورده که از این حمله جان به درد برده است.
اما حالا آقای دوستم بهگونۀ صریح رهبران کشور را متهم به سازماندهی این حمله کرده است.
جنرال دوستم از آغاز تشکیل حکومت جدید منتقد وضعیت بوده است. او همواره از بیصلاحیتبودن خودش در حکومت سخن زده است. این مقام بلندپایۀ دولتی در روزهای پسین گفت که رییسجمهوری به وی اجازۀ رفتن به عملیات کندز را نداده است. کندز در شمالشرق افغانستان به قول آقای دوستم به دلیل نبود مدیریت، رهبری و هماهنگی در صفوف نیروهای امنیتی برای دومینبار به دست طالبان سقوط کرد.
انتقاد از عملکرد ریاست جمهوری به جنرال دوستم محدود نمیشود. احمدضیا مسعود یکی دیگر از متحدان آقای غنی در انتخابات 2014 نیز به صراحت از قومگرایی در حکومت انتقاد کرده است. آقای مسعود که نمایندۀ ویژۀ رییسجمهوری در امور حکومتداری است، اشرفغنی را به انحصارگرایی و تمامیتخواهی متهم کرده میکند.
پیش از این عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی نیز انتقادات تندی به آدرس اشرفغنی رییسجمهوری داشت. آقای عبدالله که شریک حکومت وحدت ملی است، باری گفت که آقای غنی لیاقت ریاست جمهوری را ندارد.
داکتر عبدالله بارها بر سر تقسیم کرسیهای دولتی، اصلاحات در نظام انتخاباتی و معرفی چهرهها در سکتور امنیتی، با آقای غنی درگیر شده است؛ تا جاییکه رییس اجرایی از دو ماه بدینسو از شرکت در جلسات کابینه، شورای امنیت ملی، کمیتۀ تدارکات و برخی نشستهای دیگر در ارگ ریاست جمهوری خودداری کرده است.
پیشتر شماری از وزرای کابینه از جمله داوودشاه صبا وزیر معادن و غلام جیلانی پوپل رییس ادارۀ مستقل ارگانهای محل از نوع مدیریت آقای غنی به ستوه آمده و از سمتهایشان استعفا دادند. تا هنوز این دو کرسی توسط سرپرستان اداره میشود.
ناظران معتقد هستند که اشرفغنی غنی صلاحیت وزارتخانهها به ویژه نهادهای امنیتی را به ارگ و شورای امنیت ملی انتقال داده و نارضایتی شرکای او در حکومت نیز به همین مسأله بر میگردد.
این اختلافات در شرایطی بالا گرفته که افغانستان با خشونت و هرج و مرج کمسابقهیی مواجه گردیده است.
طالبان از یکسو در میدان نبرد به پیروزیهای چشمگیری دست یافتهاند و از سوی دیگر، مانورهای سیاسیشان را در منطقه وسعت بخشیدهاند. در روزهای پسین گزارشهای پیهم از مذاکرات نمایندهگان طالبان با مقامات پاکستانی، چینی، روسی، ایرانی و دیپلوماتهای کشورهای امارات و قطر به نشر رسیده است.
این گروه در میدان نبرد نیز با تغییر استراتژی به موفقیتهایی دست یافتهاند. از همینرو، بخشهای عمدۀ هلمند، ارزگان و فراه را در جنوب و شماری از ولسوالیهای ولایات شمالی از جمله فاریاب، کندز، بغلان و... را در شمال به چنگ آوردهاند. تا یک سال پیش تمام حملات طالبان چریکی بود؛ اما در چند ماه پسین این گروه به جنگهای جبههیی رو آوردهاند. این موضوع نشاندهندۀ قدرتگرفتن این گروه در افغانستان است.
این تنها طالبان نیستند که حاکمیت و اقتدار دولت افغانستان را به چالش مواجه ساخته؛ بل گروه تروریستی داعش نیز در حال هستهگذاری و نضحگیری در شرق و شمالشرق افغانستان میباشد. داعش در شرق تا اندازهیی سرکوب گردید؛ اما اکنون به شمال کشور رو آورده است. اظهارات صریح مقامات دولتی و فرماندهان امریکایی نشان میدهد که فعالیت داعش در شمال از جمله بدخشان و کندز رو به گسترش است.
تحلیلگران عامل اصلی نا امنیهای روز افزون را در کشور چندپارچگی سیاسی و نبود مدیریت و رهبری سالم جستجو میکنند.
افغانستان بیشتر از هر زمان دیگر با بحران اجتماعی - سیاسی دست پنجه نرم میکند؛ بحران سیاسی ضمن اینکه روحیۀ نیروهای امنیتی در جنگ با تروریسم خدشهدار ساخته، باعث تقویت گروههای دهشتافگن نیز گردیده است.
بخشی از رهبری سیاسی افغانستان متعقد هستند که ارادهیی در درون نظام در جنگ با دهشتافگنی وجود ندارد. در عین حال، یک نوع بیاعتمادی در درون قشر سیاسی نسبت به برخی از مهرههای امنیتی نیز وجود دارد. تنها جنرال دوستم نیست که به حنیف اتمر و معصوم استانکزی اتهام وارد میکند. پیش از این نیز تحلیلگران و چهرههای سیاسی به این دو مهرۀ آقای غنی اتهاماتی را وارد کرده بودند.
بیاعتمادیهای سیاسی و نبود اراده در پاکسازی تروریستان از ولایات شمالی، نگرانیهایی را در شمال کشور مبنی بر سقوط دوبارۀ کندز و برخی ولایات دیگر از جمله فاریاب، به وجود آورده است.
هم اکنون اوضاع به شکل غیرقابل پیشبینی متزلزل و نابهنجار به نظر میرسد. اگر دولت افغانستان نتواند - و یا بهتر است بگوییم نخواهد- به زودی انسجام سیاسی خویش را بازیابد و در جنگ با تروریسم به گونۀ یکپارچه عمل نماید؛ فروپاشی سیاسی در کابل محتمل است. فروپاشی سیاسی باعث سقوط نظام نخواهد شد. اما منجر به تغییر چهرهها و مهرهها در ردههای بالایی نظام خواهد گردید.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|