|
مصاحبه/ |
کارشناس منطقهای: دوستم لطمۀ بزرگی به حیات سیاسی خود وارد کرد
/22.12.2016
یادداشت: جاوید حسینی از پژوهشگران مسایل منطقهای در افغانستان است. وی از سال 1387 تا سال 1390 به عنوان روزنامهنگار آزاد در افغانستان مشغول فعالیت بود. آقای حسینی از سال 1390 بدینسو همکاری در "موسسۀ مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان" را آغاز کرده است. از او مقالههایی دربارۀ مسایل افغانستان در رسانههای معتبر منتشر شده است. با آقای حسینی در زمینۀ برخی تحولات اخیر از جمله اتهامات بر جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری و مذاکرات عطا محمد نور با رییس جمهوری افغانستان به گفتوگو پرداختهایم. شرح مصاحبه خبرنگار افغانستان.رو با آقای حسینی را در زیر میخوانید.
افغانستان.رو: جنرال دوستم به یکی از جنجالبرانگیزترین چهرهها در کشور تبدیل شده است. او همواره سرخط خبرهاست. در آخرین مورد پروندۀ تازهیی بر ضد او باز شده است که از جریان آن با خبر هستید. در پی اتهامات ایشچی عدهیی از توطیه بر ضد آقای دوستم سخن زدهاند و عدۀ دیگر او را متهم به نقض حقوق بشر و قانون کردهاند. باور شما چیست؟
عبدالرشید دوستم پس از انتخاب به عنوان معاون اول رییسجمهور تلاش کرد که خط مشی جدیدی را در پیش گیرد و حتی از مردم افغانستان به دلیل اشتباهات سابق خود عذرخواهی کرد. تلاش وی برای ایفای نقش مفید در ساختار دولت وحدت ملی و حضور در خط مقدم نبرد با مخالفان مسلح دولت بر همین اساس بود؛ اما همکاری بین رییس جمهور و معاون اول وی دیری نپایید که شاید عامل مهم در ایجاد این اختلاف، سبک و سیاق حکومتداری اشرفغنی بود. از نکات مثبت حکومتداری حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان مشارکت سران سیاسی و جهادی در ساختار حکومت بود حال آنکه اشرف غنی اعتقادی به این اصل ندارد و شاهدیم که در دوران حکومت غنی، سران سیاسی و جهادی به عنوان یکی از مولفههای قدرت در افغانستان، به حاشیه رانده شده و شکل اپوزیسیون گرفتهاند. جنرال دوستم هم به دلیل همین مسایل از دستگاه حاکمیت رانده شد و به مرور به یک چهره منتقد بدل گشت. بیان اختلافات با رییس جمهور از جانب وی، یکی از علل رسانهای شدن وی در ماههای اخیر بود.
اما رخداد اخیر مبنی بر ضرب و شتم و هتک حرمت جنسی معاون سابق حزب جنبش احمد ایشچی توسط دوستم را باید بازگشت وی به گذشته عنوان کرد. گذشتهییکه تبعیت از قانون در آن جایگاهی نداشت و در افغانستان نوین که دموکراسی و حقوق بشر از محورهای اساسی آن بیان میشوند، این رفتار از یک مقام بلند پایه دولتی غیرقابل تحمل است.
بیان ابعاد غیر اخلاقی رفتار دوستم توسط احمد ایشچی، نقش موثری در بازتاب رسانهای این موضوع داشت. به نظر میرسد که ایشچی با تحریک و حمایت برخی افراد دست به چنین اعترافاتی زده است. هدف از بزرگ جلوهدادن این رفتار ناپسند را تلاش برای خلع دوستم از کرسی معاونت ریاست جمهوری و یا دست کم انزوای وی باید قلمداد کرد.
در مجموع باید گفت دوستم با این اقدام، لطمۀ بزرگی به حیات سیاسی خود وارد کرد و این بار برعکس گذشته که متهم به تعدی به قوم پشتون بود، خودزنی کرد زیرا ایشچی هم از سران ازبکتبار است.
افغانستان.رو: در پی اتفاقات اخیر، برخی تحلیلهایی شکل گرفته است که تلاش میورزند شمال را از شخصیتهای تأثیرگذار خالی سازند و زمینه را برای حضور گروهکهای تروریستی از جمله داعش فراهم سازند. باور شما چیست؟
دو شخصیت برجسته شمال افغانستان که قدرت اثرگذاری بر قشر وسیعی از جمعیت این خطه را دارند، عطا محمد نور و عبدالرشید دوستم هستند. نظریه دور ساختن این نیروهای اثرگذار از شمال افغانستان، بعد از علنیشدن مذاکرات نور با رییس جمهور افغانستان مطرح شد و با رسانهای شدن خطای عبدالرشید دوستم تقویت گردید. اما به نظر من، دوستم از مدتها پیش شمال را به مقصد کابل ترک کرده بود و این امر تاثیری بر میزان اثرگذاری وی بر جامعه ازبکها نداشت. عطا محمد نور هم اگر با اشرف غنی به توافقی دست یابد و شمال را به مقصد کابل ترک کند، به لحاظ بعد مسافت، از قدرت اثرگذاری وی کاسته نخواهد شد زیرا دوستم در حلقه قدرت پایتخت قرار داشت و عطا نیز به شرطی حاضر به ترک شمال خواهد شد که ولایت بلخ و سایر نقاط استراتژیک تحت تسلط جمعیت اسلامی، به لحاظ مدیریتی دگرگون نگردد. اگر قرار باشد بلخ به سرنوشتی مشابه قندوز مبدل شود، نور هرگز تن به چنین معاملهای نخواهد داد.
افغانستان.رو: تأثیرگذاری جنرال دوستم در سرکوب تروریستان و جلوگیری از نفوذ داعش در شمال افغانستان تا چه پیمانه است؟
مبارزات دوستم در شمال افغانستان عمدتاً با طالبان بود و متاسفانه پیروزیهای وی در این جبههها پایداری نداشت. وی در زمینه سرکوب و پاکسازی مناطق تحت اشغال طالبان موفق عمل میکرد اما در حفظ سرزمینهای آزاد شده که مکمل این پیروزی بود، همواره کوتاهی صورت میگرفت که در این زمینه دوستم مقصر نبود.
حضور معاون اول رییس جمهور در خط مقدم نبرد، در ارتقاء روحیه نظامیان تاثیر بسیار زیادی داشت. در صورت تداوم این وضع همراه با حمایت لوژستیک مناسب و همکاری دولت مرکزی برای حفظ سرزمینهای پاکسازی شده، وضعیت امنیتی شمال بهتر از وضع فعلی خواهد بود.
افغانستان.رو: همانطوریکه اشاره کردید در اوج تلاش برای محاکمۀ جنرال دوستم، عطا محمد نور دیگر رهبر شمال، در تلاش خروج از بلخ است. نسبت به ترک ولایت بلخ توسط عطا محمد نور چه تحلیلی دارید؟ عطا محمد نور با ترک بلخ چه به دست خواهد آورد و چه چیزی را از دست خواهد داد؟
بلخ یکی از پنج ولایت کلیدی افغانستان است که از سال 1383 تحت مدیریت عطا محمد نور تاجیکتبار میباشد. به رغم ناامنی موجود در افغانستان و انتقال جغرافیای جنگ به شمال افغانستان، بلخ به دلیل حضور عطامحمد نور، امنیت قابل قبول و اقتصادی شکوفا را شاهد است. وی پس از شهادت استاد ربانی، رییس اجرایی جمعیت اسلامی میباشد و نقش چکش تعادل را در برابر رقبای عبدالله پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری داشته است. بلخ حکم پایگاه استراتژیک جمعیت اسلامی را دارد و نور هم مهره کلیدی تاجیکان محسوب میشود.
معامله نور با اشرف غنی یک معامله برد – برد خواهد بود. جزئیات واضحی از آن چه نور به دست خواهد آورد، در دست نیست؛ اما بهبود موقعیت سران تاجیک در دولت وحدت ملی از ملموسترین نتایج آن خواهد بود. عبدالله عبدالله رییس اجرایی دولت وحدت ملی نتوانسته است که انتظار هواداران خود از جمله تاجیکان و سران جمعیت اسلامی را برآورده سازد. اگر قرار باشد نور بلخ را ترک کند، بهای آن اندک نخواهد بود. قدر مسلم اشرف غنی هم برای بسط حاکمیت خود تمایل زیادی دارد که نور را به تبعیت از حاکمیت خود بکشاند و بهای سنگینی را که نور مطالبه میکند، خواهد پرداخت.
از آنجا که هر دو از موضع قدرت مذاکره میکنند، نتایج این مذاکره برای هر دو یکسان خواهد بود و معامله برد – برد است.
افغانستان.رو: آیا شمال افغانستان برای سربازگیری و بسترسازی داعش فراهم است؟
در مورد داعش موجود در افغانستان دیدگاههای مختلفی وجود دارد اما اعتقاد من بر آن است که در این زمینه بزرگنمایی میشود و هدف از این بزرگنمایی بهره برداریهای سیاسی است. این بزرگنمایی گاه از سوی برخی جریانهای داخلی و گاه برخی کشورهای منطقه صورت میگیرد. داعش در جریان انتخابات جنجالبرانگیز 2014 افغانستان که خلا قدرت وجود داشت، توانست به ولایتهای مختلف افغانستان نفوذ کند اما در دو سال گذشته، عوامل مختلفی از جمله عزم دولت افغانستان برای مبارزه با این گروه، حمایت هوایی موثر نیروهای امریکایی از نیروهای افغان، مبارزه طالبان، کاهش منابع مالی و شکستهای پی در پی داعش در شامات دامنه نفوذ این گروه را به شرق افغانستان و آن هم چند منطقه در ولایت ننگرهار محدود کرد. به همین دلیل داعش برای جبران این شکستها به حملات پراکنده و خبرساز از جمله حمله به تجمع شیعیان افغانستان روی آورده است. نکته اساسی دیگری را که باید مد نظر قرار داد، این است که داعش موجود در افغانستان، برعکس عراق و سوریه، بستر ایدئولوژیک لازم را ندارد.
شمال افغانستان را به دو قسمت میتوان تقسیم کرد. نقاط تحت سیطره طالبان و نقاطی مانند بلخ که حاکمیت دولت مانع از فعالیت گروههای شبه نظامی شده است. در نقاط آسیب پذیر اگر دولت نمیتواند مانع نفوذ داعش گردد، طالبان نفوذ خود را گسترانده است و بدین ترتیب در حال حاضر مجال اندکی برای ظهور و رشد این گروه در شمال افغانستان وجود دارد.
هر چند سخنانی در مورد برنامه انتقال داعش به شمال افغانستان شنیده می شود، اما این خبرها بیشتر بر اساس گمانهزنی برخی کارشناسان داخلی و خارجی است که معتقدند آمریکا و برخی کشورهای حامی داعش، تلافی مداخله روسیه در سوریه را در آسیای مرکزی خواهند گرفت. اما وضعیت شمال افغانستان با وجود تمام بیسر و سامانیها، برای حضور داعش مساعد نیست. حضور داعش به تمهیدات خاصی نیازمند است که در چشم انداز کوتاه مدت میسر نخواهد شد.
اعتقاد من بر این است که در پی بزرگنمایی خطر داعش در شمال افغانستان، قصد و غرضهای مقامات محلی و قدرتهای منطقهای قرار دارد و این دشمنهراسی دستاوردهایی هم داشته است.
افغانستان.رو: کشورهای آسیای مرکزی به امنیت شمال افغانستان چگونه میبینند و چه تمهیداتی را در برابر خطرهای احتمالی سنجیدهاند؟
از میان پنج کشور آسیای مرکزی هر چند که 3 کشور تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان با افغانستان هم مرز هستند، اما دو کشور قزاقستان و قرقیزستان نیز نگران از سرایت ناامنی شمال افغانستان به قلمرو خود هستند. این نگرانی در سالهای اخیر و نفوذ شبهنظامیان به ولایتهای شمالی بیشتر شده است. علاوه بر ناامنی، خطر قاچاق مواد مخدر از افغانستان نیز یکی از عوامل نگرانی کشورهای آسیای مرکزی است.
از مجموعه پنج کشور یاد شده، ترکمنستان ضعیفترین سیستم امنیتی نظامی را دارد که تحت تاثیر دکترین بیطرفی این کشور، نیروهای نظامی و تجهیزات آن در سطح لازم قرار ندارند. به همین دلیل نگرانی این کشور از ناامنی شمال افغانستان باید بیش از دیگران باشد. از جانب دیگر ترکمنستان حساب ویژهای برای صادرات انرژی خود به جنوب آسیا از مسیر افغانستان باز کرده و به همین دلیل اوضاع امنیتی ولایتهای هممرز برای ترکمنستان اهمیت ویژه دارد. به نظر میرسد که ترکمنستان برای مقابله با نفوذ ناامنی، با طالبان وارد مذاکره شده است. در زمان امضای قرارداد پروژه خط لوله گاز تاپی و همچنین افتتاح خط آهن افغانستان ترکمنستان، شیر محمد عباس استانکزی رییس دفتر طالبان در قطر، در عشقآباد حضور داشته است. همچنین طالبان طی بیانیهای رسمی در مورد پروژههای زیربنایی از جمله تاپی اطمینان خاطر دادهاند.
ازبکستان از این بین قویترین نیروی نظامی را در منطقه دارد و از سویی مرز مشترک محدودی با افغانستان دارد که این مرز، با ولایت با ثبات بلخ همجوار است. به دنبال معدود حوادث امنیتی در مرز ازبکستان با افغانستان، تاشکند، مرز خود با این کشور را به شدت تقویت کرد. ازبکستان همچنین در زمینه مبارزه با تروریسم با روسیه و آمریکا همکاریهای نظامی دارد و در مجموع میتوان گفت که ازبکستان برای مقابله با سرایت ناامنی از خاک افغانستان به توان نظامی خود اتکا دارد. بعد از مرگ اسلام کریماف رییس جمهور ازبکستان، بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که ناآرامی ازبکستان را فراخواهد گرفت و بروز این ناآرامی از طریق مرزهای این کشور با افغانستان خواهد بود. اما به دلایل مختلف از جمله ساختار قابل اتکای امنیتی نظامی این کشور، ازبکستان گذاری آرام را تجربه کرد. با این وجود به دلیل حضور نیروهای حرکت اسلامی ازبکستان در خاک افغانستان و به ویژه اینکه بخشی از این نیروهای ازبک با داعش بیعت کردند، ازبکستان تحولات شمال افغانستان را به شدت تحت نظر دارد. دور از احتمال نیست که ازبکستان نیز همانند ترکمنستان با طالبان وارد مذاکره شده باشد و اطمینان خاطر لازم را از این نیروی شبهنظامی فعال در شمال کسب کرده باشد.
تاجیکستان طولانیترین و ناامنترین مرز را با افغانستان دارد. دو ولایت قندوز و بدخشان که هممرز با کشور تاجیکستان هستند در دو سال گذشته از ناامنترین نقاط افغانستان بودهاند. شهر مهم قندوز تاکنون دو بار به تصرف طالبان درآمده است که حکایت از توان نظامی طالبان در این منطقه جغرافیایی دارد. اگر قرار باشد جریان افراط از افغانستان به آسیای مرکزی نفوذ کند، دروازههای ورودی آن مرزهای تاجیکستان خواهد بود و به همین دلیل بیشترین بازخورد خطر نفوذ جریان افراط به آسیای مرکزی را در این کشور میتوان دید. دولت تاجیکستان برای دفع خطر احتمالی علاوه بر استقرار نیروی بیشتر در امتداد مرزهای خود با افغانستان، به شرکای منطقهای خود مانند روسیه، پیمان امنیت جمعی، سازمان شانگهای و چین روی آورده است. در همین راستا روسها پایگاه 201 خود در تاجیکستان را به لحاظ نیرو و لوژستیک سنگین تجهیز کردهاند و زمزمه بازگشت نیروهای روسی به مرزهای تاجیکستان هم مطرح است. دوشنبه در همین راستا مانورهای نظامی مشترک دو جانبه و چند جانبه نیز برگزار کردهاند.
قزاقستان و قرقیزستان مرز مشترکی با افغانستان ندارند اما تحت تاثیر فضای به وجود آمده به تکاپو افتادهاند. قرقیزستان مرزهای جنوبی خود با کشور تاجیکستان را تقویت کرده زیرا سابقه نفوذ نیروهای شبهنظامی حرکت اسلامی ازبکستان در سالهای 1999 و 2000 از طریق این مرزها به خاک قرقیزستان وجود دارد. همچنین به دلیل اینکه قرقیزستان یکی از کانونهای افراط گرایی در آسیای مرکزی است که گروههای مختلفی مانند حزب التحریر، جماعت تبلیغی و سلفیها تحت فضای دموکراسی موجود در این کشور، در این منطقه به فعالیت میپردازند. از این رو، به لحاظ پتانسیلهای داخلی نیز بیشکک احساس خطر نموده است. قزاقستان هم برای مشارکت در این بحث، در حمایت مرزی از تاجیکستان مشارکت دارد تا بدین ترتیب مانع از نفوذ جریان افراط به آسیای مرکزی گردد.
افغانستان.رو: آیندۀ سیاسی افغانستان را با توجه به کشیدهگیهای سیاسی روز افزون چگونه میبینید؟
وضعیت افغانستان به پازل چند بعدی شباهت دارد که حل آن پیچیده است. بازیگرانی از منطقه و فرامنطقه در پرونده افغانستان سهیم هستند که بالتبع حل این پرونده مستلزم هماهنگی بین تمامی بازیگران است. وضعیتی شبیه سوریه در مورد افغانستان مصداق دارد و برای حل آن تمامی بازیگران داخلی و خارجی باید به توافقی دست یابند. شکست مذاکرات چهارجانبه صلح افغانستان ثابت کرد که بحران افغانستان فقط با اجماع تمام بازیگران حل خواهد شد نه با حضور بخشی از آنها.
پاکستان به عنوان مهمترین بازیگر صحنه افغانستان شرایط را برای پایان دادن به بازی مساعد نمیداند و کشورهای قدرتمند از اعمال فشار بر این کشور هستهای خودداری میکنند. متاسفانه بازی هر روز پیچیدهتر میشود و بازیگران جدیدی وارد بازی میشوند. عرض اندام نیرویی به نام داعش در افغانستان، نتیجه تداوم بحران است.
چشمانداز مثبتی برای حل مسأله افغانستان در کوتاه مدت دیده نمیشود مگر آن که کشورهای قدرتمند منطقه و فرامنطقه برای حل این مسأله به توافقی دست یابند.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|