|
از منابع روسي/ |
سازمان همکاری شانگهای به " ناتو برای شرق " مبدل خواهد شد
/8.2.2008
مارسیل دی خعث
معلومات مختصر در مورد مولف: دوکتور مارسیل دی خعث – دگرمن اردوی شاهی هالند ، محقق مسایل سیاست روسیه.
نظرات نویسندگان ممکن است مغایر با موضع سایت "فارسی.رو" باشد.
هنگام بررسی فعالیت فعلی سازمان همکاری شانگهای در عرصه امنیتی این سوال بوجود می اید ، که ایا سازمان همکاری شانگهای به " ناتو برای شرق " مبدل نمیگردد ، طوریکه معمولآ بعد از اجلاس سال 2005 استانه ان را توصیف میکنند . سازمان همکاری شانگهای طی دو سال اخیر گام های بزرگ را جهت همکاری در عرصه امنیتی ، از نظر اوپراتیفی ( تمرینات نظامی ) و همچنان در سیاست ( نظریه سیاسی ) برداشته است. فعالیت های انجام شده و موافقت نامه های عقد شده در سا ل های 2006 – 2007 بیانگر انکشاف محتاطانه سازمان همکاری شانگهای درین جهت می باشند. فقط بخش های ازین عرصه های فعالیت را بررسی میکنیم.
افزایش عامل نظامی تا چندی قبل طبیعیت این سازمان عمده تآ سیاسی و اقتصادی بود. ولی برخی تمایلات در باره همکاری هرچه نزدیکتر در عرصه امنیتی نیز مشاهده میشوند. سازمان همکاری شانگهای تا به حال فاقد ان عناصر مهم می باشد، که ناتو به مثابه سازمان پخته دارا می باشد مانند: سیستم همگرای نظامی – سیاسی با قرار گاه های دایمی اوپراتیفی ، نیرو های عکس العمل سریع و جروبحث های پی هم سیاسی . فرق دیگر قابل ملاحظه اینست ، که ناتو عمده تآ متوجه خطرات خارجی برای امنیت می باشد ولی توجه سازمان همکاری شانگهای عمده تآ بر خاک دول عضو ان سازمان متمرکز گردیده است. در حال حاضر خاصتآ چین به حفظ این سمت گیری علاقمند ی دارد. ولی باوجود داخلی بودن ، تشدید سیاست امنیتی سازمان همکاری شانگهای به چنان سطح رسیده است ، زمانیکه دیگر نمیتوان انکشاف تدریجی ان را در جهت سازمان تمام عیار امنیتی مستثنی ساخت. راستی ، برای این کار سالیان دراز ضروت است.
منافع ملی و ناکافی بودن نظرات مشترک هنگام بررسی دورنمای سازمان همکاری شانگهای مدنظر گرفتن این نقطه مهم است ، که جهت همکاری بین کشور های عضو وناظر دران تا حدی زیادی اهداف مشترک کفایت نمی کند . اجندای وسیع این سازمان و تنوع عضویت واضحآ پوتنسیال امکانات ان را کاهش میدهد. در داخل سازمان همکاری شنگهای دول – عضو و ناظر دارای اجنداء های جداگانه خود می باشند ، که بر منافع ملی ، نه بر منافع مشترک استوار اند. بطور مثال چین بازار های فروش کالا و منابع انرژی می پالد ، روسیه جهت اعاده موقف رهبری خود در ساحه جامعه مشترک المنافع و همچنان ابرقدرت بودن در صحنه بین المللی تلاش میورزد و رژیم های سیاسی اسیای مرکزی سازمان همکاری شانگهای را به مثابه ضامن بقای خودی شان بررسی میکنند هند و پاکستان با موقف ناظر شان ، ظاهرآ ، به غرب نشان میدهند ، که انها از مشی مستقل پیروی میکنند ، هدف ایران شاید در ضد امریکایی بودن ان نهفته باشد. مخلوط اهداف ممکنه مختلف نشان میدهد ، که انها وجوه مشترک زیادی ندارند.
عرصه های منازعات اختلاف ممکن اهداف در عرصه های دیگر در داخل سازمان همکاری شانگهای نیز وجود دارند. بطور مثال ، روابط قزاقستان و چین میتوانند برهم بخورند ، به خاطریکه قزاقستان وضع منازعوی را هنگام برگذاری " ماموریت صلح – 2007 " بوجود اورده بود. قزاقستان با وجود عضویت در سازمان همکاری شانگهای و شرکت در تمرینات ، یا نتوانسته بود ویا هم نسبت عدم علاقمندی و یا نبودن وقت قانون را ، که به نیرو های خارجی امکان عبور از خاک انکشور را میداد تصویب نکرده بود. و نیرو های ارودوی ازادی بخش چین مجبور بود تا پولیگون روسیه فاصله 10 هزار کیلومتر را طی نمایند. ولی ، شاید مساله ترانزیت نیرو های خارجی در اینده نزدیک حل گردد. قزاقستان برگذاری تمرینات اینده سال 2008 سازمان همکاری شانگهای را در خاک خود پیشنهاد نموده است. از طرف دیگر ، چین و قزاقستان به حفظ روابط خوب تجارتی با غرب علاقمند هستند. این وضع ، ظاهرآ ، با منافع روسیه ضدیت دارد.
یک مساله دیگر درینست ، که قزاقستان و ازبکستان به خاطر رهبری منطقه باهم رقابت میکنند. برعلاوه ، امکان انفجار روابط بین هند و پاکستان ، کشور های ناظر در سازمان همکاری شانگهای وجود دارد. روابط بین این دو کشور از مدت ها قبل خصوصیت اشتی ناپذیر دارد. این روابط بازهم میتوانند به رویارویی مسلحانه تغیر کنند . عواقب این گونه انکشاف حوادث برای وحدت در درون سازمان همکاری شانگهای و مواضع عمومی ان چه خواهند بود؟ برعلاوه حمنایت ایران از تندروان – اسلامگرا میتواند به تهدید برای امنیت ملی یکی یا چند دولت اسیای مرکزی منجر گردد. به این ترتیب ، احتمال ان وجود دارد ، که اهداف پیوسته متضاد دول عضو و دول ناظر در سازمان همکاری شانگهای باعث انشعاب درین سازمان خواهد گردید و این اهداف میتوانند فعالیت ان را فلج سازد.
چین و ناتو ناتو با همه دول عضو سازمان همکاری شانگهای به استثنای چین روابط همکاری دارد.این پیمان از سال های 90 بدینسو همکاری با 5 دولت اسیای مرکزی را در چارچوب پروگرام همکاری به خاطر صلح ، و همچنان روابط خاصی با روسیه در چوکات شورای همکاری "روسیه – ناتو" ، توسعه میخشد. چین اکثرآ بدگمانی خود را نسبت به فعالیت های ناتو نشان میدهد. نظریه تشکل مشارکت جهانی با کشور های مانند جاپان ، کوریای جنوبی ، استریلیا و زیلاند جدید ، که بطور مثال همین اکنون با ناتو در افغانستان همکاری میکنند ، پیکن را خاصتآ عصبانی میسازد. برعلاوه ، هم چین و هم ناتو درین باره می اندیشند ، که ایا با همدیگر وارد دیالوگ شوند یا خیر .
با در نظر داشت انکشاف تدریجی سازمان همکاری شانگهای بسوی سازمان پخته امنیتی ، عملیات ناتو در افغانستان ، و همچنان جهانی بودن مسایل ، که در برابر ان قرار دارند ، بطور معین میتوان گفت ، که زمان عملکرد فرا رسیده است. اوضاع در اسیای جنوب شرقی تا اندازه به اوضاع در اروپای شرقی در سالهای 90 شباهت دارد. در ان دوران پیمان وارسا و همچنان اتحاد شوروی فروپاشیدند و دول نو استقلال یافته در پی برقراری روابط هرچه نزدیکتر با پیمان ناتو بودند. دولت منطقوی روسیه نسبت چنین انکشاف حوادث از خود شک و تردید و برخورد انتقادی نشان میداد. زمانیکه روشن گردید ، که به دول اسبق پیمان وارسا اجازه پیوستن به ناتو داده خواهد شد ، پیمان ناتو ضرورت گام های ارام کننده نسبت به روسیه برای حفظ دیالوگ به منظور جلوگیری از منازعه ،را درک نمود. از همیرو با روسیه مشارکت خاص برقرار گردید. برای ناتو لازم است تا به عین ترتیب در اوضاع مشابه در اسیای جنوب شرقی با چین رفتار نماید. چنین اقدام باعث تحکیم اعتماد شده میتوانست و سطح بدگمانی را از هردوطرف کاهش داده میتواند.
همکاری اوپراتیفی بلاکی عین مساله به ناتو و سازمان همکاری شانگهای مربوط میگردد. تا به حال ناتو در باره همکاری با سازمان قرارداد امنیت دسته جمعی از خود مقاومت نشان میداد. ولی در مورد سازمان شانگهای ، که در ان نه تنها روسیه ، بلکه چین هم مسلط می باشد ، این کار مانع مبدل شدن ان به وسیله ضد غربی سیاست امنیتی روسیه میشود. با توجه به مجاورت جغرافیایی و نظامی انها با افغانستان و همچنان تهدیدهای ، که هردو سازمان با انها مواجه می باشند مانند – ترافیک مواد مخدره و تروریزم ، فعالیت مشترک انها کاملآ ممکن به نظر میرسد. سازمان قرارداد امنیت دسته جمعی فعالیت های مشترک با سازمان شانگهای را به منظور جلوگیری از بازگشت طالبان بر سر قدرت در افغانستان پیشنهاد نموده بود. چین ، که معمولآ تمایل نزدیکی با سازمان قرارداد امنیت دسته جمعی ندارد ، ولی بروز تهدید در منطقه را درک میکند ، میتواند همکاری سازما ن شانگهای و ناتو را بهترین وسیله حل این معضلات بداند .
چون سازمان همکاری شانگهای و ناتو بصورت اشکار منافع مشترک در بالابردن امنیت و ثبات در افغانستان دارند ،توحید مساعی و نیروهای شان معقولتربه نظر میرسد. برعلاوه ، درین مورد جای شک وجود دارد ، که دول اسیای مرکزی ، اگرچه انها هم علاقمندی شان را امنیت منطقوی نشان میدهند ، بتوانند به تنهایی با تهدی های از طرف طالبان و القاعده مقابله نمایند. دول عضو سازمان شانگهای میتوانند قطعات را تخصیص دهند و به نیروهای ISAF در افغانستان بپیوندند. به این ترتیب اردوی سازمان شانگهای درساختار های نظامی اوپراتیفی دارای تجارب جهت مبارزه با تهدید مشترک همکار میشد. چنین همکاری سازمان شانگهای و ناتو میتوانست بدگمانی متقابل و بی اعتمادی را کاهش دهد و همچنان بصورت باهمی جهت تحکیم ثبات در اسیای مرکزی فعالیت کرده میتوانستند. چنین برخورد به مراتب نسبت به سیاست اجباری فعلی سازمان همکاری شانگهای و ناتو بهتر می باشد.
"نیزاویسیمایا گازیتا"
|
فارسی.رو |
(0)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|