|
مصاحبه/ |
استاد وحید قاسمی: موسیقی افغانستان به سوی بیهویتی پیش میرود
/18.9.2017
اشاره: وحید قاسمی، از معروفترین و محبوبترین آوازخوانان افغانستان است. او، از معدود هنرمندان افغانستان است که موسیقی را به گونۀ علمی و اکادمیک میداند و میفهمد. آقای قاسمی، صدها پارچه آهنگ به زبانهای فارسی و پشتو خوانده است و آهنگهایش میلیونها طرفدار دارد. آقای قاسمی، از با سابقهترینهای عرصۀ موسیقی افغانستان است. او در سالهای پسین، روی موسیقی محلی افغانستان کار کرده است. هدف آقای قاسمی جلوگیری از انقراض موسیقی محلی و ناب کشور میباشد. دولت افغانستان به پاس خدمات و تلاشهای وحید قاسمی در عرصۀ هنر موسیقی، به تازهگی به او لقب استادی داد. کسب لقب «استادی» در عرصۀ موسیقی در افغانستان کار دشواری است. افغانستان.رو با آقای قاسمی دربارۀ کارهای هنریاش به مصاحبه پرداخته است. شرح مصاحبه را در زیر میتوانید بخوانید.
افغانستان.رو: در حال حاضر وضعیت هنر «موسیقی» در افغانستان چگونه است؟ منتقدان باور دارند که هنر موسیقی در افغانستان با افت کمسابقهیی روبرو شده است. باور شما در این خصوص چیست؟
در مقایسه با کشورهای دیگر، پدیده موسیقی در کشور ما(افغانستان) از جایگاه مناسبی برخوردار نیست. بیشترین آثار موسیقی امروزه ما جویده و یا فوتوکاپی موسیقی کشورهای دیگر است.
از سویی هم، دولت افغانستان برای تولید موسیقی، گسترش و یا پاسداری از این ارزشها، کوچکترین برنامهیی روی دست ندارد.
تولید آهنگهای حوزه موسیقی شرق و جنوب کشور در پشاور به نام موسیقی افغانی توسط شاعران، آهنگسازان و نوازندگان پشاور صورت میگیرد و به نام موسیقی افغانی به دسترس منابع نشراتی ما در داخل و خارج کشور قرار میگیرد و بدون توجه به این نکته، مورد استقبال میگیرد.
برخی دیگر، آهنگهای مست و بزمی را با چیدمان واژههای کوچهباغی در قالب آهنگهای به اصطلاح قطغنی با پاکوبی دختران زیباروی تاجکی و ازبکی تقدیم این جامعه میدارند.
برخی دیگر، ضربها، نغمهها و آهنگهای ایرانی را به نام آهنگهای جدید افغانی تقدیم این جامعه مینمایند.
با این حال، موسیقی ما کاملاً به سوی بیهویتی روان است.
افغانستان.رو: بر اساس گزارشها، شما بیشتر روی موسیقی محلی تلاش و کار مینمایید. به نظر میرسد، موسیقی محلی افغانستان با خطر انقراض و نابودی روبرو است. چه اقداماتی در راستای احیای موسیقی محلی کشور صورت گرفته است؟
ما در برابر تهاجم فرهنگی قرار داریم. گفتنیها آنقدر زیاد است که حیرانم به کدام نکته زودتر اشاره کنم!
آنچه را از بخش موسیقی در چهار ولایت کشور هرات، بادغیس، تخار و بدخشان گردآوری نمودهام، منظورم از پاسداری نمونهها به عنوان داشتههای ارزشمند موسیقی این سرزمین بوده است. باور دارم به اینکه با گذشت یک و یا دو دهۀ دیگر همه این آثار به باد فراموشی سپرده خواهد شد. مانند فلکخوانی بدخشان که مشترکات دیرینه موسیقی تاجکستان و افغانستان میباشد. اما اکنون فلکخوانی در تمام دنیا به حیث موسیقی تاجکستانی معرفی میباشد.
به یاد دارم در یکی از جشنوارههای فلکخوانی در تاجکستان، ریاست موسیقی افغانستان به جای فلکخوانان بدخشان، گروه موسیقی چاریکار را برای هنرنمایی در این جشنواره فرستاده بودند.
همینگونه مشترکات موسیقی ایران و افغانستان به نام موسیقی خراسانی - موسیقی کهن حوزه غرب کشور- توسط هنرمند گرامی ایران بانو سیما بینا از قریهها و روستاها جمع آوری میگردد و به نام موسیقی خراسانی در بزرگترین ستیژهای دنیا به نمایش گذاشته میشود.
حالا اگر ما از موسیقی خراسانی یاد کنیم، فوراً ما را متهم میشمارند که چرا موسیقی خراسانی میگویید؟
افغانستان.رو: در سالهای پسین کارهای مشترک میان آوازخوانان افغانستان و تاجیک، ایرانی و برخی کشورهای دیگر صورت گرفته است. این برنامههای مشترک چه تأثیری در همگرایی منطقهیی و نزدیکیهای ملتهای منطقه دارد؟
این روابط خیلی خوب است به شرط آنکه این اشتراک سمبولیک نباشد و هنرمندان ما به نمایش ارزشهای موسیقی و فرهنگ خویش بپردازند .
افغانستان.رو: نگاه شما به روابط هنری- فرهنگی افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی چیست؟
ما میتوانیم با استفاده از بورسهای تحصیلی و از اندوختهها و تجارب عملی استادان و و هنرمندان مسلکی این کشورها استفاده کنیم.
در گدشتههای نه چندان دور استادان حوزه موسیقی ترکمنی و ازبکی کشورما از موسیقی شش مقام سخن میگفتند، آنها کسانی بودند که موسیقی مقامی را میشناختند و اجرا مینمودند. وضیعت موسیقی ازبکی و ترکمی کشور بحرانی تر از همه است.
افغانستان.رو: چه برنامههای تازهیی را روی دست دارید؟
من روی برنامههای پژوهشی و گردآوری ارزشهاییکه هویت فرهنگی و موسیقی ما میباشد، مصروف میباشم.
افغانستان.رو: شما علیرغم تهدیدات امنیتی و چالشهای دیگر، همچنان سرگرم فعالیتهای هنری در داخل کشور هستید. چه چیزی سبب گشته است که کابل را بر زندگی در کشورهای غربی ترجیح دادهاید؟
اینجا زادگاه من است. مردمم را دوست دارم و مردمم مرا دوست دارند و با باور به این ارزشها با خانوادهام در کشورم زندگی میکنم و از این مشکلاتی که دامنگیر همه مردم ماست، نمیهراسم و با بودنم برای جوانان روشن ضمیر روحیه میدهم تا وطنشان را ترک نکرده و در برابر سختیها مبارزه نمایند.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|