|
مصاحبه/ |
صالح محمد ریگستانی: رهبران مجاهدین اتفاق کردهاند که اتفاق نکنند!
/27.4.2018
اشاره: رهبران سیاسی و سیاستمدارهای ما آنقدر خام هستند که در دقیقۀ 90 از تمام اهداف و آرامهای شان به خاطر رسیدن به یک مقام و منصب عدول میکنند و از یک جبهه به جبهۀ دیگر میپیوندند.
صالح محمد ریگستانی، از چهرههای عمدۀ جهادی است. در جهاد و مقاومت نقش مهم داشته است. او در دور نخست مجلس به عنوان نمایندۀ مردم پنجشیر به پارلمان راه یافت. سپس، از مجلس استعفا کرد و بیرون از پارلمان به کارهای سیاسی و شخصی پرداخت. در آخرین مورد، به عنوان عضو کمیسیون اصلاحات انتخاباتی برگزیده شد. آقای ریگستانی از جملۀ شخصیتهایی است که دربارۀ نظام انتخاباتی به خوبی میداند. به همین دلیل، در پیوند به ثبت نام رأیدهندگان و انتخاباتهای آتی افغانستان فارسی.رو مصاحبهیی را با آقای ریگستانی انجام داده که میخوانید.
آقای ریگستانی ممنون از اینکه فرصت این پرسوشنود را فراهم ساختید. بر بنیاد فیصلۀ کمیسیون اصلاحات انتخاباتی، پروسۀ ثبت نام رأی دهندگان رسماً آغاز شده است. ارزیابی شما از روند نامنویسی برای شرکت در انتخاباتهای آتی چیست؟
روند به آهستگی پیش میرود. یکی از دلایل عمده، تقلب در انتخاباتهای گذشته به ویژه انتخابات سال 2014 ریاست جمهوری و انتخابات 2009 پارلمانی است. مردم به پروسه کم اعتماد شدهاند و علاقمندی برای شرکت در انتخابات نشان نمیدهند. دلیل دوم، اطلاع رسانی ناقص کمیسیون انتخابات بوده است. کمیسیون باید در هماهنگی و تفاهم با وزراتهای معارف، تحصیلات عالی و انکشاف دهات اقدامات لازم را جهت آگاهی عامه انجام میداد. آنها باید از طریق دانشگاهها، مکاتب و مساجد، مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق و ترغیب میکردند. از سوی دیگر، تجربه نشان داده است که هر برنامۀ جدید با آهستگی آغاز میشود. امیدواریم در آینده سرعت یابد.
حکومت افغانستان مدعی است که نام نویسی و در پی آن تهیه فهرست رأی دهندگان میتواند تا حد زیادی از تقلب جلوگیری کند. باور شما در این زمینه چیست؟
بلی تا اندازۀ زیادی از تقلب جلوگیری میکند. از ده پیشنهاد کمیسیون اصلاحات انتخاباتی یکی همین ثبت نام رأی دهندگان بود. کمیسیون اصلاحات انتخاباتی پیشنهاد کرده بود که لیست رأی دهندهها باید دو ماه پیش از انتخابات تهیه شود و مشخص گردد که در یک مرکز رأیدهی چه شمار رأی دهنده وجود دارد. سپس، با توجه فهرست رأی دهندهگان، صندوق و برگههای رأی دهی به مراکز انتخاباتی انتقال یابد. قبلاً در جاییکه یک صندوق رأی دهی وجود داشت، 600 برگۀ رأی دهی میفرستادند. درحالی که در آن مرکز کمتر از200 نفر حضور داشتند. بنابراین، 400 برگۀ دیگر را به حیث آرای تقلبی به صندوقها پر میکردند. نتیجۀ چنین کارهایی را دیدیم. در انتخابات ریاستجمهوری 2009 بیشتر از 2 میلیون رأی تقلبی برآمد. اکثر رأیها در مراکز زنانه بود. در مراکز نا امن زنها در انتخابات اشتراک نکرده بودند. اما از تمام این مراکز 600 رأی به صندوقها پر شده بود؛ آنهم به نفع یک نامزد مشخص. در نتیجۀ همین تقلبات گسترده است که امروز به مردم دلسردی ایجاد شده است.
هفتۀ پیش رو برخی از نمایندگان مجلس مدعی بودند که استیکرهاییکه در تذکرۀ کاغذی نصب میشود، در بازار فروخته میشود و شماری از نمایندگان آن را خریدهاند. این مسأله تا چه اندازه مبتنی بر واقعیت است؟ در عین حال، گفته شده است که برخی از مردم همزمان دو تا تذکره گرفتهاند.
پارلمان در بسیاری از موارد احساساتی موضع میگیرد. از کسانیکه چنین ادعایی را مطرح کردهاند باید پرسیده شود که استیکر دارای چه مشخصاتی است. کسیکه استیکر میفروشد، چگونه میفهمد که استیکر دست داشتهاش با استیکرهای دیتابیس مرکز ثبت نام یکسان است. مشخصات شخص رأی دهنده در استیکر مکمل ثبت میشود. در تذکره هم سه مشخصۀ استیکر درج میگردد. کسی علم غیب ندارد که استیکر بفروشد و از پیش بداند که استیکر او با کدام مرکز رأی دهی مطابقت دارد. به نظر من چنین چیزی تقریباً غیرممکن است. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، باید اسناد و شواهد ارایه شود.
روز یکشنبه کابل گواه یک رویداد مرگبار انتحاری بود که در نتیجۀ آن دهها تن جان باختند. همچنان حملاتی در ولایت بادغیس و بغلان بر مراکز رأیدهی صورت گرفته است. این حملات چه اهدافی را دنبال میکند؟
طالبان همیشه در پروسههای ملی مزاحمت ایجاد کردهاند و تا اندازۀ ممکن برنامههای کلان را سبوتاژ کردهاند. طالبان و مفتیهای جاهلشان فکر میکنند که مشروعیت از مجرای تفنگ و زور به دست میآید. آنها اساساً به آرای مردم باور ندارند و آن را خلاف تفکر خویش میپندارند. آنها بر بنیاد تفکر افراطی دینیشان از بنیاد با نقش مردم در تعیین حکام مخالف هستند. آنها به اندازهیی نادان هستند که تلاش میکنند به هر مسألهیی یک مبنای فقهی دریابند. اگر مسألهیی در فقه 1400 سال پیش وجود داشت، شرعی است؛ در غیر آن غیرشرعی است. طالبان و دیگر گروههای هراسافگن میدانند که اشتراک مردم در پروسه انتخابات مشروعیت حکومت را بالا میبرد. به همین دلیل، با راهاندازی چنین حملاتی در پی مشروعیتزدایی از دولت هستند و میخواهند نظام را غیرمشروع و ناتوان جلوه دهند.
با گذشت هر روز به برگزاری انتخابات نزدیک میشویم. اما همچنان بحث تثبیت حوزههای انتخاباتی روشن نگردیده است. گروهی خواهان کوچکسازی حوزههای انتخاباتی هستند و گروه دیگر بر سیستم گذشته تأکید دارند که بر بنیاد آن مراکز انتخاباتی بر اساس ولایتها تقسیمبندی میگردید. این جدال به کجا میانجامد؟ به نظر شما کدام یک از این دو سیستم برای برگزاری یک انتخابات شفاف و سراسری موثر تمام میشود؟
طبعاً کوچک بودن حوزههای انتخاباتی فواید زیادی دارد. اما کوچکسازی حوزههای انتخاباتی از ولایت به ولسوالی و یا واحدهای اداری، یکی از پیچیدهترین، تخنیکیترین و سیاسیترین سازوکارهای انتخاباتی است. در کشور ما که فعلاً از 370 ولسوالی 300 ولسوالی نا امن است، چنین کاری غیرممکن و ایده آل است. در آیندههای دور که امنیت در افغانستان تأمین شود، کوچکسازی حوزههای انتخاباتی برای تأمین رابطه میان نامزدان و موکلین، نظارت در انتخابات، تأمین شفافیت و مهمتر از همه، حق نمایندگی از مردم موثر تمام میشود. در پارلمان فعلی و پارلمان گذشته که من یکی از نمایندگان آن بودم، یک وکیل با 2000 رأی به مجلس راه یافته و دیگری با 40000 هزار رأی. هر دو دارای عین امتیازات بودند. در بسیاری از موارد وکیل دوهزار رأییی وکیل چهل هزاررأیی را به چالش میکشید. کوچکسازی حوزههای انتخاباتی موثر است؛ اما در سالهای پیش رو غیرعملی به نظر میرسد.
وقتی از 370 ولسوالی، 300 ولسوالی نا امن باشد، در چنین وضعیتی، برگزاری یک انتخابات سراسری، عمومی و مشروع که از ارادۀ اکثریت مردم نمایندگی کند، ممکن خواهد بود؟
بر بنیاد مواد قانون اساسی، انتخابات باید عمومی باشد و اکثریت مردم در آن شرکت کنند. اما شرط اصلی قانون، برگزاری انتخابات است. انتخابات تحت هر شرایطی باید برگزار شود. دولت توان برگزاری انتخابات در سراسر افغانستان را ندارد. اما شفافیت در انتخابات مشروعیت پارلمان را تضمین میکند. طبعاً سطح اشتراک در انتخابات پایین است و شفافیت در انتخابات خدشهدار خواهد بود. در چنین وضعیتی، پارلمان آینده از مشروعیت لازم برخوردار نیست. هرچند مشروعیت امر نسبی است.
شما از پروسۀ انتخابات در افغانستان به درستی آگاهی دارید. ایا ارادهیی برای برگزاری یک انتخابات شفاف و عادلانه وجود دارد؟
از اینکه اشرف غنی خود با تقلب روی کار آمده است، با این حساب شک دارم که ارادۀ قوی برای برگزاری یک انتخابات شفاف وجود داشته باشد. اما حکومت در شرایطی قرار ندارد که هر چه دلش بخواهد را انجام دهد. دلسردی مردم در نام نویسی نشان داد که شعور مردم به مراتب بیشتر از شعور سیاستمداران است. به همین دلیل، اشرف غنی به مأموران دولتی دستور داده است که جبراً ثبت نام کنند. درحالیکه ثبت نام و رأی دادن یک امر اختیاری است، اما حکومت آن را به مسألهیی جبری تبدیل کرده است. آقای غنی خود درک کرده است که دیگر نمیتواند هرکاری را که دلش خواست، انجام بدهد. اگر احزاب سیاسی، نهادهای ناظر و مردم به آگاهی رسیده باشند و از انتخابات نظارت کنند، تا حد زیادی از برنامۀ تقلب جلوگیری میشود. مردم، نهادهای سیاسی، روشنفکران و جامعه مدنی همه مسوولیت دارند که از پروسه نظارت کنند. اگر در بالای صندوق یک ناظر صادق وجود داشته باشد، امکان تقلب نخواهد بود.
گزارشهایی منتشر شده است که حکومت در پی اکثریتسازی قومی در مجلس نمایندگان است. شما این گزارشها را تأیید میکنید؟
متأسفانه حکومتهای افغانستان همواره آجنداهای قومی داشتهاند. چه حکومت آقای کرزی و چه حکومت اشرف غنی، برجستهسازی حضور یک قوم در قدرت، جز آجندایشان بوده است. اما دو انتخابات گذشته نشان داد که امکان اکثریتسازی قومی میتواند یک خیال باشد، دیگر جنبۀ عملی ندارد. چون سطح شعور و آگاهی مردم بلند رفته است. موجودیت رسانههای آزاد و شبکههای اجتماعی، نهادهای مدنی، بیشترشدن مکاتب و نهادهای تحصیلات عالی خصوصی، همه عواملی هستند که جلو آجنداهای قومی را میگیرند. شک ندارم که آنها چنین آرزویی را در سر میپرورانند.
آقای ریگستانی، شما از اعضای جبهۀ متحد سابق و مجاهدین هستید. گروه مجاهدین در دو سه انتخابات گذشته با ارایۀ یک نامزد تا دروازههای ارگ پیش رفتند و به عنوان یک طرف عمدۀ پروسۀ سیاسی افغانستان مطرح گردیدند. اما حالا تحلیلهایی وجود دارد که دوران ظهور و نقشآفرینی مجاهدین، جمعیت اسلامی و جبهۀ مقاومت پایان یافته است. فکر میکنید که گروه مجاهدین بتوانند نامزدی را در برابر اشرف غنی در انتخابات 2019 ارایه کنند؟
جبهۀ متحد از ناحیۀ رهبری صدمۀ بزرگ دیده است. ترور احمدشاه مسعود و استاد ربانی صدمۀ جبرانناپذیر بر پیکر جبهۀ متحد وارد کرد. آنها نقش مهمی در اتحاد و نزدیکی جبهه داشتند. ضایعهییکه بر جریان مجاهدین وارد شده است، به زودی قابل جبران نخواهد بود. از طرف دیگر، رهبران جهادی اتفاق کردهاند که اتفاق نکنند! از آنها انتظار نداریم که جبهۀ واحدی را تشکیل دهند و نامزد مشرک را ارایه کنند؛ اما به نظر من در برابر کاندید بالفعل و بالقوه که آقای اشرف غنی است، یک نامزد جدی چه از طرف مجاهدین و یا گروههای مستقل دیگر به صحنه خواهد آمد و غنی را به چالش خواهد کشید. اختلافات سبب نخواهد شد که یک کاندید قوی مطرح نشود. شخصیت قوی را مردم زود میشناسند و در محور آن جمع میشوند. کافی است که ما ادعای رهبری را داشته باشیم و از این ادعای خود نگذریم. شعور مردم بلند است و میدانند که در کدام صندوق رأی بیاندازند.
برخی پژوهشگران سیاسی مدعی هستند که اگر تا انتخابات 2019 تغییری در سیستم سیاسی به وجود نیاید، ممکن است که بحران انتخابات 2014 باردیگر تکرار شود. شما به تغییر در سیستم سیاسی باور دارید؟
نخیر. تیم انحصارطلب و مستبد که در محور اشرف غنی جمع است، خواهان تمرکز و انحصار قدرت هستند. متمرکزسازی نظام سیاسی جز اعتقادشان است. آنها در جبهۀ مقابل غیرمتمرکزخواهان نظام سیاسی قرار دارند. البته غیرمتمرکزسازی نظام یک مبارزۀ طولانی است. در این دور نشد، در دورۀ دیگر به ثمر مینشیند. اما قبل از انتخابات ریاستجمهوری امکان وجود ندارد که لویه جرگه دایر شود و نظام سیاسی تغییر کند. از کجا معلوم که لویه جرگه برگزار شود و به نفع نظام متمرکز رأی ندهد. به همین دلیل، انتخابات شورای ولسوالی و پارلمانی بسیار مهم است. دیگر فرصت باقی نمانده است. در یک دور دیگری رقابت که نامزد مخالف نظام متمرکز به قدرت برسد، امکان فراخواندن لویه جرگه قانون اساسی و تغییر نظام سیاسی است، نه فعلاً.
با این وضع، انتخابات 2019 چگونه خواهد بود؟
هنوز زود است. تا انتخابات 2019 یک سال دیگر باقی است. زدوبندهای انتخاباتی تا دقیقۀ 90 در افغانستان دچار تغییر میشود. رهبران سیاسی و سیاستمدارهای ما آنقدر خام هستند که در دقیقۀ 90 از تمام اهداف و آرامهای شان به خاطر رسیدن به یک مقام و منصب عدول میکنند و از یک جبهه به جبهۀ دیگر میپیوندند.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|