|
صفحه اول/ |
تقلای دولت افغانستان برای مشروعیتزدایی از گروههای جنگجو
/4.6.2018
نویسنده: میرویس قادری
صدها روحانی مذهبی در نشستی در کابل فتوا دادند که جنگ جاری در افغانستان «ناروا» و غیرمشروع است. آنها حملات انتحاری و انفجاری را «حرام» خواندند و گفتند که قربانیان جنگ افراد بیگناه هستند.
دقایقی پس از این فتوای حدود 2000 عالم دین، تجمع آنها در مقابل تالار لویه جرگه در کابل هدف قرار گرفت. بر بنیاد آخرین گزارشها، در نتیجۀ حملۀ انتحاری، دستکم 10 از تن روحانیون جان باخته و شماری دیگر زخمی شدند.
در حقیقت، این حملۀ انتحاری پاسخی به فتوای علمای دینی دربارۀ جنگ جاری در افغانستان بوده است.
طالبان و دیگر گروههای شورشی با استناد به متون دینی و مذهبی، از 20 سال بدینسو در افغانستان میجنگند. آنها معتقد هستند که جنگ علیه دولت تحت حمایت امریکا در افغانستان و نیروهای خارجی «جهاد» است. طالبان، ملاهایی را که جنگ کنونی را ناروا و حرام میخوانند، وابسته و اجیر دولت افغانستان و نیروهای خارجی میدانند و آنها را هدف قرار میدهند.
دولت افغانستان در پانزده سال پسین از مجراهای مختلف کوشیده که ثابت سازد روایت طالبان از جنگ کنونی اشتباه و مغایر نصوص دینی و شرعی است. اما ظاهراً این تلاشها نتوانسته کارگر واقع شود. زیرا، تغییری در موضع طالبان و معادلۀ جنگ در کشور به وجود نیامده است.
اکثریت مطلق نیروی بشری و جنگی طالبان و دیگر گروههای شورشی را دانشآموختههای علوم دینی و اسلامی تشکیل میدهد. بخش زیادی از آنها در مدارس و نهادهای مذهبی پاکستان آموزش دیدهاند.
افراد مذهبی به ویژه ملاها به دلیل تماس و ارتباط با متن جامعه، از نفوذ گستردهیی در جامعۀ افغانستان برخوردار هستند. به همین دلیل، با گذشت هر روز به میزان نفوس و جمعیت گروه طالبان افزوده میشود.
دولت افغانستان همواره کوشیده که ثابت کند جنگ طالبان هیچگونه پیوند و ارتباطی به ارزشهای دینی ندارد. اما در این راه توفیق چندانی نداشته است. دستگاه تبلیغاتی حکومت افغانستان، از توانایی و ظرفیت لازم برای به چالش کشیدن ایدیولوژی خشونتبار طالبان و دیگر گروههای جنگافروز نداشته است.
از سوی دیگر، بسیاری از عالمان دین در بحث جنگ و صلح، جانب احتیاط را در پیش گرفتهاند. آنها نه در برابر طالبان موضع میگیرند و نه هم مخالف دولت افغانستان ابراز نظر و عقیده میکنند. زیرا، طالبان به گونۀ مستقیم آن شمار ملاها و شخصیتهای مذهبی را که بر ضد آنها شعار داده و صحبت کردهاند، به گونۀ مستقیم هدف قرار داده و به قتل رسانیدهاند.
حداقل در یک سال پسین دهها روحانی و شخصیت مذهبی در حملات هراسافگنانه جان باختهاند. رؤسای شورای علمای پروان، کاپیسا، کندهار و شماری از ولایات دیگر به خاطر اظهارات و فتواهای ضد طالبانی شان کشته شدند.
شمار زیادی از ملاها از طریق دولت افغانستان معاش دریافت میکنند. مساجد تحت نظر وزارت ارشاد، حج و اوقاف فعالیت مینماید. به همین دلیل، حتا علما مجبور هستند که در خطبههای شان، از سفارشهای دولتی استفاده نمایند. با این وجود، به استثنای روزهاییکه حملات خونبار طالبان و دیگر گروههای شورشی منجر به قتل شمار زیادی از غیرنظامیان بیگناه شده است، دیگر هیچ زمانی ملاها در برابر اقدامات طالبان موضع نگرفتهاند.
به هر رو، افغانستان قربانی افراطیت و تندروی دینی است. در خصوص تقویت افراطیت دو روایت حاکم وجود دارد. عدهیی معتقد هستند که تندروی ریشۀ سیاسی و اطلاعاتی دارد و به گونۀ برنامهریزی شده رشد و گسترش داده میشود. اما عدۀ دیگر، تندروی را برخاسته از قرائتهایی میدانند که ملاهای تندرو از متون دینی ارایه میکنند.
همه روزه به شمار نهادهاییکه در افکار خشونتآفرین و تندروانه را تقویت و رشد میدهد، افزوده میشود. صدها مکتب و مدرسۀ دینی در سرتاسر افغانستان فعالیت دارند. اکثر این مدارس، کودکان و نوجوانان را جذب کرده و پس از مدتی، آنها را به افراطیانی تبدیل میکند که بر همه چیز مشکوک و معترض هستند. بسیاری از این کودکان «نیمچه ملا» در برابر وضعیت قرار میگیرند و با افکار تندروانه، تنها راه تغییر را در خشونت و جنگ جستجو مینمایند. این دور باطل از چهل سال بدین سو ادامه دارد. تداوم این وضعیت بغرنج سبب شده است که افغانستان از پیشرفت، توسعه و بازسازی باز بماند.
در هفده سال گذشته سرک، پل و پلچک زیادی ساخته شد. اما همۀ این ساختوساز با بمب، انفجار و انتحار نابود گردیده است. از همین جاست که ضرورتِ کار روی افکار و باورهای آدمها (تلاش نرمافزاری)، مقدم بر کار روی جاده، سرک و پلچک (کار سختافزاری) میباشد. تا افکار و باورهای شهروندان (اتباع) یک جامعه دگرگون نشود و از حالت بدوی و قرون وسطایی خارج نگردد، امکان تغییر و پیشرفت در هیچ زمینهیی متصور نخواهد بود.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|