معین پیشین وزارت خارجۀ افغانستان:امریکا از خلاء مشروعیت در افغانستان تشویش دارد /7.6.2019
اشاره: جاوید لودین، از اعضای کلیدی دستۀ انتخاباتی صلح و اعتدال به رهبری محمد حنیف اتمر است. او در دورۀ حکومت حامد کرزی، رییسجمهور پیشین، یکی از مهرههای کلیدی نظام بود و به حیث رییس دفتر و سخنگوی ارگ ریاستجمهوری کار کرده است. آقای لودین همچنان سالها به عنوان دیپلومات ارشد در وزارت خارجه، در سمتهای معاونیت امور سیاسی وزارت خارجه و سفیر افغانستان در ناروی، مشغول بوده است. خبرنگار فارسی.رو با این فعال سیاسی دربارۀ برخی مسایل کشور به مصاحبه پرداخته است که در زیر میخوانید:
ظاهراً فشارها و اقدامات شورای نامزدان ریاستجمهوری برای کناررفتن رییسجمهوری از قدرت در اول جوزا بینتیجه مانده است. برنامۀ بعدی نامزدان انتخابات ریاستجمهوری چه خواهد بود؟
تلاشها جریان دارد تا رهبری حکومت، بهویژه شخص رییسجمهور محمد اشرفغنی را زیر فشار قرار دهند تا از قدرت کنار برود. تجمعات و همایشهایی را در روزهای گذشته شاهد بودهایم. اینکه این تلاشها بینتیجه مانده است، به مفهوم «مشروعیت» در نظام برمیگردد. بدین معنا که تا چه اندازه رهبری نظام به دیدگاه و نظریات مردم و قشر سیاسی ارزش قایل است. تلاش برای وادارسازی رییسجمهوری به کناررفتن از قدرت ادامه خواهد یافت.
یکی از خواستهای مشترک نامزدان از رهبری حکومت قطع تعیینات در نهادهای دولتی بود. اما در روزهای اخیر شاهد افزایش تعیینات در سطوح مختلف بودهایم. دلیل این موضوع را چه میدانید؟
رییسجمهور غنی، نهتنها پابند قانون نبوده است، بلکه با انجام کارهای پوپولیستی، تلاش دارد که ذهنیتها را از اصل موضوع که پایان مشروعیت نظام در اول جوزا است، منحرف سازد. او هدفی ندارد جز اینکه به قشر سیاسی و مردم نشان دهد که رییسجمهور است و میتواند هرکاری را که دلش خواست انجام دهد. این اقدامات در شرایطیکه به وحدت و همبستگی ضرورت داریم و در مقابل یک دشمن خطرناک قرار داریم، قدمی در جهت مخالف است. رییسجمهور غنی، کشور را پراکندهتر و شکست و ریختها را بیشتر میسازد. هرکسیکه چنین مشورههایی را به وی میدهد، اشتباه میکند.
اکثریت چهرههای تازه معرفی شده در وزارتخانهها و معینیتهای ادارات دولتی، جوانان هستند. آیا جوانان براساس شایستگی و تجربه در نهادها گماشته شدهاند و یا اصول و ضوابط دیگری مدنظر بوده است؟
از یکسو به عنوان کسیکه از آغاز تشکیل نظام سیاسی جدید (2001)، به عنوان یک جوان وارد نظام شدم، طرفدار حضور جوانان در حکومت بودهام و در حد امکانات، در راستای جوانسازی اداره کار کردهام؛ تلاش ورزیدهام که افکار جوان و با انرژی وارد اداره شود. اما به این باور بودهام که جوانسازی ادارهها باید مبتنی بر معیارها باشد. دو نکته در این زمینه مهم بوده است: یکی اینکه جوانسازی نه تنها اداره را تضعیف نکند، بلکه انرژی بیشتر بدهد و موثرتر بسازد. دوم اینکه به جوانان در جاییکه ظرفیت و مهارت دارند و از عهدۀ مسوولیت میبرایند، زمینهسازی شود تا رشد کنند. اما متأسفانه در اکثر تعیینات(اخیر) این معیارها در نظر گرفته نشده است. این تعیینات فقط با اهداف سیاسی و پوپولیستی انجام میشود و نادرست است.
سفیر امریکا در مصاحبه با طلوع نیوز از موضع نامزدان حمایت کرد و گفت که رهبری حکومت باید بداند که دورۀ قانونیشان پایان یافته و در شرایط ویژه قرار دارند. اظهارات سفیر امریکا نشاندهندۀ چیست؟
امریکا در هر زمینۀ دیدگاه خود را دارد و برای وضاحت میتوان از آنها پرسید. اما برداشت من این است که امریکا به عنوان یک کشور کمککننده، عمیقاً در قضایای افغانستان دخیل است. آنها از وضعیت پیش آمده و شرایط سیاسی حاکم آگاه هستند و از خلاء مشروعیت در افغانستان تشویش دارند. آنها نگران تداوم تقابل رییسجمهور با رهبران سیاسی کشور هستند. امریکاییها میدانند که این تقابل در شرایط شکننده، افغانستان را به خطر مواجه میکند. اما با اظهارات سفیر جانبس دربارۀ تمدید کار حکومت و احترام به فیصلۀ ستره محکمه، موافق نیستم. آنچه محکمه صادر کرد، فیصله و حکم نبود؛ بلکه یک مشوره بود. محکمه بهدرخواست یکی از مقامات کاخ ریاستجمهوری دربارۀ تداوم کار رییسجمهور ابراز نظر کرده بود. آنچه ستره محکه گفته است، از نظر حقوقی مرعیالاجرا نمیباشد.
به نظر میرسد روابط نزدیک رییسجمهور غنی با امریکا از عوامل اصلی پیروزی او در انتخابات 2014 بود. حالا آقای غنی بدون پشتیبانی امریکا میتواند در انتخابات 2019 باردیگر به پیروزی برسد؟
در این مورد نمیخواهم بیشتر تبصره کنم. اما فکر میکنم حمایت امریکا به عنوان بزرگترین کشور کمککننده و شریک استراتژیک افغانستان، دارای اهمیت است. روابط بیشتر از دورۀ انتخابات، در دورۀ حکومتداری اهمیت مییابد. دولت اشرفغنی باید پس از دستیابی به قدرت روابط بهتری با امریکا میداشت و از روابط و امکانات در راستای منافع کشور استفاده میکرد. اما برعکس در مدت کم ریاست جمهوری محمد اشرفغنی، روابط او با امریکا به بحران گرایید. ما نگران آینده روابط افغانستان با امریکا هستیم و اینکه این روابط به کجا میانجامد.
شانس رییسجمهور غنی را برای دستیابی دوباره به قدرت چگونه میبینید؟
فکر نمیکنم که رییسجمهور غنی بتواند در انتخابات 2019 پیروز شود. معتقد هستم که او از حمایت و اعتماد لازم جامعۀ افغانستان برخوردار نیست. اشرفغنی نباید به این فکر باشد که حتماً باردیگر رییسجمهور شود. بگذارد نسل جوانتر روی کار آید. براساس اصولیکه خودش معتقد است، اجازه بدهد کسان دیگری روی کار آیند و اینها به عنوان بزرگ افغانستان یک مرجع بسیار قابل احترام به نسلهای آینده باشند. او دیگر به عنوان رییسجمهور موثر نخواهد بود.
ظاهراً مذاکرات صلح به بن بست خورده است. چشمانداز مذاکرات صلح را چگونه میبینید؟
پروسۀ صلح یک ضرورت اساسی برای مملکت است. با درنظرداشت میزان خونریزی و تلفات، برداشت و ادامۀ این وضعیت، غیرقابل تحمل است. اما برای خاموشسازی جنگی طولانی و برقراری صلح، نیازمند زمان بیشتر هستیم. در عین حالیکه نباید فرصت فعلی مذاکرات صلح را که ایالات متحده امریکا و کشورهای منطقه به شمول روسیه اساس گذاشتهاند، از دست بدهیم؛ به این باور هستم که در ساختن نظام فعلی، قربانی و خون زیادی ریخته شده و در این لحظۀ حساس، در کنار تلاش برای صلح، در حفظ نظام هم تلاش کنیم. توصیۀ من به بزرگان افغانستان که با طالبان مینشینند این است که در دیدارهایشان روی موقف مشترک ما که حفظ نظام جمهوری اسلامی، حفظ حقوق اساسی بشری، آزادیهای شهروندی، دستآوردهای چندساله و سلامت نهادهای مهم به شمول اردوی ملی است، تأکید کنند.
همانطوریکه در جریان هستید، چند روز پیش شاهد برگزاری نشست بینالافغانی در مسکو بودیم. به باور شما، چنین نشستهایی در روند صلح مفید خواهد بود؟
هر اقدامیکه در راه صلح میشود، مفید است. حکومت روسیه در پروسۀ فعلی، کمکهایی کرده و برای افغانها قابل قدر است. جلسۀ اخیر مسکو را به دیدۀ قدر مینگیریم و امیدواریم که حمایت روسیه از پروسۀ صلح - به نحویکه افغانستان را به صلح نزدیک سازد - ادامه یابد. تاجاییکه در جریان هستم، در نشست اخیر یک سلسله مسایلی که از جانب هیأت ما مطرح شد، محقق نشد. اعلامیۀ نشست ضعیف بود و امیدواریم چنین نشستهایی قدمی به پیش باشد، نه به عقب. جلسۀ چندماه پیش در مسکو، جلسهیی به مراتب مثبت و با دستآورد بود. امیدوارم این پروسه ادامه پیدا کند. اما جلسۀ اخیر، برخلاف انتظار، پیشرفت نداشت. توقع داشتیم که در مسکو اعلام آتشبس داشته باشیم؛ اما چنین نشد و ما متأسف هستیم.
چندی پیش تلاشهایی برای اجماع داخلی در روند صلح صورت گرفت، اما بینتیجه ماند. عوامل از بینرفتن اجماع نیمبند سیاسی دربارۀ صلح و مذاکره چیست؟
حکومتها باید همواره در مسیر وحدت گام بردارند. چون وحدت، نقطۀ قوت همه است. اما افسوس که حکومت فعلی ما، به جای اینکه وحدت و اجماع را اولویت ببیند، در جهت مخالف و متضاد آن اقدام کرده است. قشر سیاسی و با نفوذ را از خود رانده و یک نوع مرکزیت و ثقل سیاسی را که باعث اجماع شود، ایجاد نکرده است. در عدم ثقل سیاسی، دستیابی به وحدت و اجماع سیاسی سخت است. در عین حال، امیدوار هم هستم. همۀ ما سیاسیون و جریانهای سیاسی سرنوشت مشترک داریم و امیدواریم از فرصتهای پیش آمده استفاده کنیم.