|
صفحه اول/ |
افغانستان؛ میدان تازۀ زورآزمایی ایران و امریکا
/9.2.2020
نویسنده: آنیتا احمدی
در روزهای اخیر مقامات امریکایی از «مداخلۀ ایران در افغانستان» ابراز نگرانی کرده و گفتهاند که تهران در تلاش است از طریق گروههای نیابتیاش، منافع امریکا را در افغانستان به چالش بکشد.
جنرال کنت مکنزی، فرمانده ستاد مرکزی امریکا پس از افزایش تهدیدها و نگرانیها از مداخله ایران در جنگ افغانستان به کابل آمد. او سه روز در کابل ماند و در دیدار با نیروهای کشورش به تحلیل وضعیت و مهار اقدامات احتمالی ایران پرداخت. منابع میگویند که هشدارها و تهدیدهای ایران، آجندای اصلی سفر این نظامی بلندپایۀ امریکایی به کابل بوده است.
همزمان با سفر این نظامی بلندپایۀ امریکایی، ابراهیم طاهریان، دیپلمات کارکشتۀ ایرانی به کابل آمد و در دیدار با رهبران حکومت افغانستان، نگرانیهای کشورش را دربارۀ اقدامات اخیر امریکا در میان گذاشت. طاهریان افغانستانشناس ماهر است. او از سه دهه بدینسو، با رهبران و جریانهای سیاسی افغانستان در تماس و مراوده بوده است. نماینده ویژۀ ایران بهخوبی از نبض مناسبات قدرت در افغانستان با خبر است. به همین دلیل، از این دیپلمات در «نقش یک رییسجمهور» در کابل پذیرایی شد. طوریکه در دیدار طاهریان با اشرفغنی رییسجمهور افغانستان، تشریفات شبیه با یک رییسجمهور در نظر گرفته شده بود و نامزد معاونیت ریاستجمهوری، مشاور امنیت ملی، وزیر خارجه و وزیر دولت در امور صلح نیز در ملاقات حضور داشتند. از سوی دیگر، آقای طاهریان را سفیر ایران در کابل و برخی از اعضای سپاه پاسداران همراهی میکردند. طاهریان چندروزی در کابل ماند و با اکثر رهبران مطرح دیدار کرد. به دنبال سفر طاهریان به کابل، تادامیچی یاماماتو، نماینده ویژۀ سازمان ملل متحد در کابل به تهران رفت تا از مسوولان ایرانی بخواهد که افغانستان را در رقابتهایشان با امریکا دخیل نسازند.
تردد دیپلوماتها و نظامیان ایرانی و امریکایی به کابل نشان میدهد که منازعۀ ایالات متحده امریکا و جمهوری اسلامی ایران به خاک افغانستان کشیده شده است. امریکا و ایران از سالها بدینسو در کشورهای خاورمیانه به شمول عراق، یمن، سوریه و لبنان درگیر جنگهای نیابتی بودند. اما افغانستان از این کشمکشها به دور بود. به نظر میرسد پس از کشتهشدن قاسم سلیمانی، فرمانده قدس سپاه پاسداران در یک حملۀ هوایی نیروهای امریکایی در بغداد، منازعۀ دو کشور به میدان افغانستان کشیده شده است.
ایران از کشورهایی بود که از برچیدن رژیم طالبان در افغانستان حمایت کرد. طالبان هنگام حاکمیتشان در کابل، بزرگترین تهدید در برابر ایران بودند. طالبان در سال 1377 قنسلگری ایران را در مزارشریف آتش زدند و دستکم 10 دیپلومات ایرانی را کشتند. به دنبال این رویداد، ایران تا مرز لشکرکشی به مرزهای افغانستان و جنگ مستقیم با طالبان پیش رفت و حمایت از جبهۀ مقاومت را افزایش بخشید. رهبران مقاومت برضد طالبان اذعان میکنند که ایران، روسیه و هند سه کشور حامی مقاومت برضد طالبان بودند.
ایران در پشت پرده از حملۀ امریکا به افغانستان حمایت کرد. مبارزه با تروریزم و تولید و قاچاق مواد مخدر و کاهش نفوذ کشورهای عربی در کابل، مسایلی بود که منافع امریکا و ایران را پیوند میزد.
اما رفته رفته همکاری جمهوری اسلامی با امریکا در افغانستان، به مخالفت و دشمنی انجامید. ایران در پی تأمین روابط با طالبان برآمد و به اعضای خانوادۀ شماری از بلندپایگان طالبان پناه داد. در این اواخر، مقامات ایرانی روابط و تماسشان را با طالبان تأیید کردند. اما گفتند که در پی همکاری نظامی و تسلیحاتی با طالبان نیستند و به اصل روابط دولت با دولت متعهد میباشند. اما مقامات محلی در جنوبِ غرب افغانستان، بارها از همکاری نظامی و تسلیحاتی ایران با طالبان سخن زدند.
اهرمهای فشار ایران در افغانستان
در جنگ با گروه داعش در عراق و سوریه، مهاجرین افغان و گروههای شیعی وابسته به جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، نقش اثرگذار داشتند. لشکر «فاطمیون» بازوی مستحکم سپاه پاسداران ایران در جنگ با داعش بود. برخی مراجع تقلید و رهبران مذهبی اهل تشیع در افغانستان، بهگونهیی در سازماندهی و تشکیل چنین گروهی نیابتی نقش داشتهاند. رهبران ایران به شمول آیتالله خامنهای، بارها از این گروه شبهنظامی به عنوان مدافعین اسلام و قهرمانهای جنگ با داعش در خاورمیانه یاد کردهاند. تااینجای کار، جمهوری اسلامی ایران در پی استفاده از این نیروی نیابتیِ نظامی- مذهبی در داخل افغانستان نبوده است. اما به دنبال بالاگرفتن خصومت ایران و امریکا، این نگرانی تقویت شده که مبادا پای این نیرو به جنگ با امریکا در افغانستان کشیده شود. ناظران معتقد هستند که لشکر فاطمیون میتواند برای امریکا و همکارانش یک دردسر باشد. اما آنچه استفاده از این نیروها را کم اثر میسازد این است که «ملیشههای شیعی» سرِسازش با طالبان، داعش و دیگر گروههای فعال نظامی در افغانستان ندارند. شیعهستیزی فلسفۀ وجودی داعش و بخشی از دستورکار دولت اسلامی در خاورمیانه بود. آنها پیروان اهل تشیع را واجبالقتل محسوب میکنند. طالبان هم به دلیل افکار و باورهای سلفی- وهابی، میانۀ خوبی با اهل تشیع ندارند. چنانچه در صفوف طالبان، حضور پیروان اهل تشیع تأیید نشده است. بنابراین، لشکر فاطمیون تنها میتواند به عنوان یک گروه مستقل نظامی در افغانستان فعالیت کند. با توجه به ایدیولوژی و تفکر داعش و طالبان، امکان ائتلاف و مشارکت فاطمیون در صفوف این دو گروه وجود ندارد. با این حال، فعالیت جداگانۀ «فاطمیون» با توجه به سیطرۀ حکومت و طالبان بر قلمرو افغانستان، دشوار و حتا بعید به نظر میرسد.
البته ایران اهرمهای فشار زیادی دارد که برای امریکا چالشبرانگیز است. حضور دستکم 3 و نیم میلیون مهاجر افغان در ایران، فرصت خوبی برای تهران فراهم کرده که از آنها در راستای تحقق اهداف و برنامههایش استفاده کند. ایران یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی و بازرگانی افغانستان است. روابط اقتصادی میان دو کشور به مرز چهار میلیارد دالر رسیده است. ایران در افغانستان نفوذ گستردۀ فرهنگی، تاریخی و اجتماعی دارد. نزدیک به 25 درصد جمعیت افغانستان پیروان مذهب اهل تشیع هستند. ایران روابط بسیار عمیق با آنها دارد. البته روابط و تماسهای جمهوری اسلامی منحصر به پیروان اهل تشیع نبوده است. تهران تلاش کرده با تمام اقتشار سیاسی و گروههای اجتماعی روابط داشته باشد. روابط عمیق ایران با قشر سیاسی افغانستان پس از کشتهشدن قاسم سلیمانی فرمانده قدس سپاه پاسداران روشن شد. تقریباً اکثریت رهبران سیاسی از جمله حامد کرزی، رییسجمهور پیشین، عبدالله عبدالله رییس اجراییه، حنیف اتمر، نامزد ریاست جمهوری، کریم خلیلی و محمدمحقق، رهبران جامعۀ اهل تشیع، تسلیتنامه نوشتند و با جمهوری اسلامی ابراز همدردی کردند.
اشتراکات وسیع و گستردۀ دو کشور، بستر مساعدی را به تهران فراهم میسازد که با دست باز در افغانستان اهداف و برنامههایش را دنبال کند.
موضع کابل در منازعۀ تهران- واشنگتن
وقتی روابط ایران و امریکا تا مرحلۀ درگیری نظامی پیش رفت، کابل اعلام کرد که اجازه نمیدهد از خاکش علیه کشور دیگر استفاده شود. ایالات متحده امریکا در مرزهای ایران با افغانستان چند پایگاه مهم نظامی دارد: پایگاههای شیندند، شورابک و کندهار.
در دورۀ حکومت وحدت ملی سیاست بیطرفی افغانستان در قبال کشورهای منطقه به ویژه ایران تغییر کرد. برهمخوردن توازن در سیاست خارجی سبب شد که کشورهای منطقه در قبال حمایت از دولت مرکزی افغانستان تجدید نظر کنند. پایان بیطرفی در سیاست خارجی فرصت مغتنمی به طالبان بود. آنها توانستند روابط و مناسباتشان را با کشورهای منطقه گسترش ببخشند.
در پنج سال به تکرار مقامات ایران و افغانستان درگیر شدهاند. در آخرین مورد، به دنبال «استهزای» رییسجمهور ایران بر انتخابات افغانستان، مشاوران رییسجمهور افغانستان در یک راهپیمایی در کابل، حکومت ایران را به مداخله در امور داخلی افغانستان و توهین به مردم این کشور متهم کردند. یک مشاور رییسجمهوری «زندانیان سیاسی و به بندکشیدن روزنامهنگاران» را در تهران به رخ کشید.
رییسجمهور افغانستان هم به اظهارات حسن روحانی واکنش نشان داد. او در یک سخنرانی در ارگ، ایران را به «دزدی» ارزشهای فرهنگی، هویتی و تاریخی افغانستان متهم کرد.
علاوه بر این، کابل و تهران روی برخی مسایل کلیدی درگیر هستند. منازعۀ برسر «آب» میان دو کشور هرازگاهی سرخط خبرها میشود. بحث تولید و قاچاق مواد مخدر، روابط تهران با طالبان و سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در افغانستان، همواره به تنش لفظی و دیپلوماتیک میان دو کشور انجامیده است. با این جود، بیطرف ماندن کابل در منازعۀ جاری میان امریکا و ایران، دور از امکان به نظر میرسد. مضاف بر این، افغانستان همکاری نزدیک امنیتی و استراتژیک با واشنگتن دارد.
در شرایطیکه امریکا به دنبال توافق با طالبان و خروج از افغانستان است، بالاگرفتن درگیری با جمهوری اسلامی، قطعاً روی اهداف پیش روی واشنگتن در منطقه و افغانستان اثرگذار است. امریکا، ایران را از بازی افغانستان خارج کرده است. تهران تنها همسایهای است که در مذاکرات صلح نادیده گرفته شده. ایران هم دست روی دست نگذاشته و روابط و تماسهایش را با طالبان افزایش بخشیده است. بالاگرفتن رقابت میان امریکا به عنوان شریک راهبردی کابل و ایران همسایۀ با نفوذ افغانستان، روی اوضاع ناپایدار و متزلزل جاری اثر میگذارد. تنها یک سیاست متوازن و بیطرف میتواند از میزان آسیبپذیری این کشور بکاهد.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|