|
صفحه اول/ |
جنرال دوستم دوست هرکس نیست
/21.8.2009
احمد اشرف
نظر نویسنده مقاله ممکن است مغایر با موضع سایت "فارسی.رو" باشد.
همرا با فرا رسیدن روز انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان تشنج پیرامون این حادثه مهم سیاسی مستقیماً افزایش می یافت.
ولی فعلاً حملات خرابکارانه طالبان و غیره گروه های جنایتکار را ، که به جز زنده گی روزمره ملت زجرکشیده افغان مبدل گشته ، حد اقل بصورت خیالی کنار میگذاریم. در حال حاضر صحبت بر سر " صحنه نبرد " دیگر – راجع به " ساحه اطلاعاتی " برای " جدال های اطلاعاتی " مطرح بحث می باشد.
موضوع " درجه اول " روزهای اخیر را در نشرات و راپورتاژهای وسایل اطلاعات جمعی بازگشت جنرال دوستم به افغانستان و اعلامیه او به حمایت از نامزدی رئیس فعلی دولت حامد کرزی در انتخابات تشکیل میداد.
و درینجا اداره امریکا ، که در طول تمام دوران مبارزات انتخاباتی از " انتخابات بی غرضانه و شفاف " حمایت میکرد ، و بارها وفاداری خود را به اصل عدم مداخله در پروسه سیاسی افغانستان اعلام داشته بود ، حوصله خود را صادقانه از دست داد. در اعلامیه مربوطه سفارت امریکا در کابل در ارتباط به بازگشت دوستم اشاره شده ، که " بازگشت جنرال دوستم به بهبود اوضاع در منطقه مساعدت نخواهد کرد ، و او مسوول قتل تعداد کثیر مردم ملکی و اعدام چندین هزار اسیر جنگی می باشد".
در عین حال این اعلامیه سفارت امریکا سراپا مملو از نگرانی در باره بازگشت جنرال دوستم به وطن در لحظه نهایت مهم تاریخی – در استانه انتخابات ریاست جمهوری بود. قبلاً هیچگاهی دیپلوماتان امریکایی با چنین لحن شدید در باره قوماندانان اسبق جهادی اظهار نظر نکرده بودند. من اصلاً در باره تلاش وارداوردن فشار هدفمند بر حکومت افغانستان به منظور اجازه ندادن به ورود دوستم به افغانستان ، که در اصل ، مداخله خشن در امور داخلی دولت مسقل محسوب میشود ، صحبت نمیکنم.
ولی علت چنین عکس العمل امریکایان نسبت به شخص جنرال دوستم و واقعیت بازگشت او به افغانستان چه می باشد؟
به چه سرعت انها فراموش کردند ، که قبلاً در سال نه چندان دور 2001 ، بصورت مشخص از برکت حمایت دوستم و جنبش ملی اسلامی افغانستان ، تحت رهبری او ، امریکایان طی مدت اندکی کمتر از یک هفته توانستند از شمال افغانستان تعداد زیاد دسته های ستمگر طالبان را خارج سازند. باید گفت ، که چنین نتائیج حیرت انگیز را نیروهای ایتلاف بین المللی در چارچوب عملیات ضد تروریستی " ازادی شکست ناپذیر " در سال های بعد تکرار کرده نتوانستند.
انچه که به اتهامات علیه رهبر " جنبش " در باره قتل مردم ملکی و اعدام هزاران اسیر جنگی مربوط میگردد ، پس درینجا ، طوریکه میگویند " چه کسی سرو صدا بلند میکند" شاید ، ضرورت خاص یاداوری توهین ها ، تحقیر ها در زندان بدنام " ابوغریب " در عراق و در پایگاه " گوانتانامو " و یا در " تحقیقات مغرضانه " ، که در شبکه زندان های مخفی سیا امریکا در کشورهای اروپایی ، که خود را به مثابه نمونه " دموکراسی و رعایت حقوق بشر " قلمداد میکنند ،وجود نداشته باشد.
من به صفت ناظر عینی بی غرض نمیتوانم واقعیت قتل طالبان اسیر را نفی کنم ، ولی نه چندین هزار ، طوریکه " انسان دوستان ازادی دوست " از قصر سفید میگویند ، بلکه چند صد اسیر جنگی. ولی بیائید به حوادث ان روزها برگردیم.
اولاً ، کنوانسیون اروپایی راجع به حقوق اسیران جنگی را طالبان با هیچکس عقد نکرده بود ، و خود انها هم پروای سربازان و افسران حکومتی اسیر جنگی را نداشتند.انها هزاره گان را در محضر عام اعدام میکردند. دوم اینکه ، همان طالبان در سراسر شمال افغانستان خون مردم ملکی را ریختند ، یاداوری خونریزی در ولسوالی قیصار ولایت فاریاب کافی می باشد.
ولی معلوم نیست ، که چرا قتل عام اقلیت ها در شمال افغانستان و از بین بردن مجسمه های بودا باعث خشم زیاد غرب نگردید. چنان به نظر میرسد ، که در غرب معیار های خاص اندازه گیری حقوق بشر وجود دارند.
ولی قوماندانان جبهه و سربازان " جنبش " به چشم سر این وحشی گری ها و ستمگری های طالبان را مشاهده کرده بودند ، زمانیکه در برابر چشمان انها اقارب شان را به قتل می رساندند. برای ازبکان شمال انتقام گیری مساله حیثیت بود.
درینصورت نباید عبدالرشید دوستم را ملامت کرد ، که به صفت جنرال حربی هیچگاهی امر قتل اسیران جنگی را صادر نمیکرد. باید همه قوماندانان ائتلاف شمال و سربازان را محاکمه کرد ، که بر ضد طالبان می جنگیدند.
اگر امریکایان میخواهند پیگیر و اصولی باشند ، پس انها باید در قدم اول خود را محاکمه کنند ، زیرا تمام فعالیت های محاربوی در شمال افغانستان ، انتقال و محافظت اسیران جنگی طالبان تحت رهبری و کنترول مستقیم انها تحقق می یافت.
ولی مساله عمده اینست ، که چه کسی جواب تلفات مردم ملکی افغانستان در نتیجه عملیات ضد تروریستی ، که امریکا راه اندازی نموده است ، خواهد داد. این " ازادی شکست ناپذیر " ، چیست ، که به خاطر ان 12 هزار تبعه ملکی افغان جان های شان را از دست داده اند. چقدر افغانان در نتیجه بمباردمان های به اصطلاح اشتباهی نیروهای هوایی امریکا و ناتو به قتل رسیه اند. من درینجا از ذکر ارقام احصایوی جنگ در عراق خودداری می ورزم. بهای عملیات " تکان و لرزه " از نقطه نظر تلفات انسانی ده ها بار بیشتر از تلفات در افغانستان می باشد ، میترسم ، که مرا به " قتل عام اطلاعاتی مردم صلح دوست امریکا متهم نکنند".
بازهم به همان سوال برمیگردم ، که من در ابتدای مقاله مطرح ساخته بودم – علت چنین عکس العمل دردناک امریکایان نسبت به دوستم و واقعیت بازگشت او به افغانستان چیست؟
فکر میکنم ، که جواب به این سوال انقدر عمیق قرار ندارد. جنرال دوستم – در ماهیت امر یکی از رهبران نظامی – سیاسی افغانستان معاصر است ، که بنابر اعتبار ، نفوذ خود میتواند تمام نقشه های امریکایان را در بازی های " جیوپولیتیکی " برهم بزند. و قصد قاطع بارک اوباما رئیس جمهور امریکا در مورد تعقیب او به مثابه جنایتکار جنگی به جز از سر تعظیم خم کردن به سوی طالبان ، که قصر سفید با انها بازی میکند و خود را به خیال امکان توافق با طالبان به اصطلاح " میانه رو " خوش می سازد ، چیزی دیگری نمی باشد.ایا امریکایان بازهم درس عبرت تحت علامت " 9/ 11 " را ، که نتیجه بازی انها با تروریستان " میانه رو " از " القاعده " تحت رهبری انسان "لیبرال " اسامه بن لادین بود ، فرا نگرفته است؟
|
فارسی.رو |
(9)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|