|
صفحه اول/ |
ستراتیژی نو پاکستان
/19.12.2011
اسلام اباد در پاسخ به احتمال افزایش همکاری های متقابل نظامی و اقتصادی میان افغانستان و امریکا بعد از ختم لویه جرگه کابل که موقف پاکستان را پیچیده تر ساخت، جستجوی شیوه های را به این منظور تحرک بخشیده، تا خود را از ضربه سیاسی از طرف امریکا خارج سازد و همزمان تمام منافع مالی از همکاری با امریکا را حفظ نماید.
آنچه در زیر آمده است بخش های از یادداشت تحلیلی مرکز مطالعات افغانستان معاصر است که به استراتیژی جدید پاکستان اختصاص داده شده.
حمله هلیکوپترهای جنگی ناتو بر پوسته نیروهای پاکستان در یکی از قریه های منطقه قبایلی مهمند ایجنسی که در نتیجه ان 24 نظامی پاکستان کشته شدند به عنصر کلیدی ستراتیژی نو پاکستان «مجبورساختن واشنگتن به همکاری از طریق شانتاژ» مبدل گشته است. اسلام اباد از این حادثه فاجعه بار برای ان استفاده کرد، تا ابتکار عمل در مناسبات با واشنگتن را بدست گیرد و صحبت با رهبران امریکا را از موضعگیری زور اغاز کند.
حادثه 26 نوامبر مقدمات برای «تضعیف حزب امریکایی» در رهبری پاکستان را که رهبر آن رئیس جمهور آصف علی زرداری شمرده میشود، ایجاد نمود. حادثه 26 نوامبر بحران داخلی سیاسی را در اسلام اباد تحریک نمود و رویارویی بین افسران عالی رتبه نیروهای مسلح پاکستان تحت رهبری لوی درستیز نیروهای زمینی اردوی پاکستان جنرال اشفاق پرویز کیانی و رئیس جمهور اصف علی زرداری را تا حد نهایی تشدید ساخت.
فرار زرداری از اسلام اباد به امارات متحده عربی در اوایل دسمبر سال 2011 یکی از نتایج همین رویارویی بود. نظر رسمی در این باره – خرابی وضع صحی رئیس جمهور پاکستان عنوان شده است. به نظر کارشناسان مرکز تحقیقات افغانستان معاصر، در واقعیت امر اصف علی زرداری به خاطر نجات از خشم «حزب جنگ» تحت رهبری جنرال کیانی که از تلاش زرداری جهت استفاده از رهبری امریکا برای تضعیف مواضع سیاسی جنرالان پاکستانی در داخل کشور استفاده میکرد، فرار نمود. فرار زرداری که قبل از ان استعفای حسین حقانی سفیر پاکستان در واشنگتن و همکار نزدیک او ( یکی از مخالفان اصولی نظامیان عالی رتبه پاکستانی) صورت گرفت، موقف «حزب امریکایی» را در اسلام اباد بطور قابل ملاحظه تضعیف نمود.
حادثه 26 نوامبر به «حزب جنگ» پاکستان امکان وارد اوردن قوی ترین ضربه بر قطعات امریکا و ناتو در افغانستان، با مسدود ساختن دهلیز ترانسپورتی جنوبی از طریق کوتل خیبر در منطقه سرحدی افغانستان – پاکستان برای چند هفته که از طریق ان انتقالات اساسی محموله های نظامی و غیرنظامی برای ایتلاف غربی صورت میگرفت، وارد اورد. جنرالان پاکستانی با وضع نمودن رژیم محاصره قطعات غربی ( قبل از همه، امریکایی) در جمهوری اسلامی افغانستان، به واشنگتن وابستگی مطلق امریکا را در افغانستان به موضعگیری «حزب جنگ» در اسلام اباد به نمایش گذاشتند.
باید گفت که مسدودساختن دهلیز ترانسپورتی جنوبی با فشار قوی سیاسی بر امریکایان از طرف مقامات پاکستانی در جهات مختلف همرا بود . یکی از شیوه های فشار سفرهای دیپلوماتیک به روسیه و مراجعه به مسکو با فراخوان مسدودساختن دهلیز شمالی ناتو بود. منجمله این فراخوان را جنرال حمیدگل رئیس اسبق اداره استخبارات نظامی پاکستان بعمل اورده که اعلام داشته بود که روسیه حتماً از اوضاع استفاده خواهد کرد، تا از امریکا به خاطر شکست نیروهای شوروی در افغانستان انتقام بگیرد و دهلیز اکمالاتی شمالی را مسدود خواهد ساخت. جنرال حمیدگل گفته بود که «روسیه میخواهد با پاکستان متحد گردد» و « برای پاکستان لازم است، بر سیاست خود نسبت به روسیه تجدید نظر نماید».
به عقیده کارشناسان، تغییرات که در مقامات عالی رتبه پاکستان بعد از 26 نوامبر سال 2011 رخ داده، کودتای سیاسی تصور میشود که هدف ان اعمار مودل نو مناسبات پاکستان – امریکا می باشد. ماهیت این مودل مجبورساختن واشنگتن به سروکارداشتن با اسلام اباد نه با «حزب امریکایی» اصف علی زرداری، بلکه با «حزب جنگ» پاکستان است.
چنین اجبار مدنظرگرفتن یک سلسله مطالبات کلیدی جنرالان پاکستانی از طرف واشنگتن را پیشبینی میکند: مانند تجدید نظر بر ستراتیژی استقرار پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان، حفظ مقیاس کمک های مالی امریکا به بودجه دولتی پاکستان و نیروهای مسلح پاکستان، مدنظرگرفتن هرچه دقیقتر منافع ملی – دولتی پاکستان در صورت حل مساله توازان نیروهای سیاسی در منطقه.
به عقیده کارشناسان مرکز مطالعات افغانستان معاصر، باوجود سردشدن جدی مناسبات بین امریکا و پاکستان بعد از 26 نوامبر سال 2011، بازهم، باید در هفته های اینده نزدیک جستجوی فعال مصالحه از هردو طرف را انتظار داشت. اساس برای این پیشبینی وجود دارد که جانب پاکستان، که «حزب جنگ» تحت رهبری جنرال اشفاق کیانی از ان نمایندگی میکند، در حال حاضر مصروف حل مساله راجع به بهای سازش با واشنگتن – بصورت مشخص با معادل مالی ان می باشد.
به نظر کارشناسان مرکز مطالعات افغانستان معاصر، گرم شدن مناسبات بین امریکا و پاکستان میتواند در اواخر ماه دسمبر سال 2011، بعد از ان، اغاز شود، وقتیکه طرفین راجع به شرایط نو مالی عبور قطارهای ترانسپورتی ناتو از طریق کوتل خیبر به توافق برسند.
در اینده سیاستمداران نباید به ارتباط روحیه پیگیر «ضد امریکایی» پاکستان از خیال پرستی کار بگیرند. و دلیل عمده به نفع این گفته وابستگی مزمن دولت پاکستان به کمک مالی خارجی شمرده میشود. پاکستان را از ورشکست شدن اقتصادی فقط کمک بین المللی نجات میدهد: در سال های 2008 – 2009 این کمک را مبلغ 13 میلیارد دالر، در سال های 2009 – 2010 – بیش از 12 میلیارد دالر تشکیل میداد. بخش اعظم این مبالغ از بودجه امریکا، یا به حمایت امریکا از طرف موسسات بین المللی مالی تخصیص داده شده اند. برعلاوه این مبالغ، واشنگتن از سال 2009 همه ساله به اقتصاد پاکستان کمک برای ثبات اقتصاد ملی پاکستان به اندازه 1.5 میلیارد دالر کمک میکند. بعد از سال 2009 کمک مالی خاص امریکا به نیروهای مسلح پاکستان بطور قابل ملاحظه افزایش یافت ( تا سال 2009 این کمک را مبلغ 300 میلیون دالر در سال تشکیل میداد و بعداً اندازه تخصیص افزایش یافت).
کارشناسان مرکز مطالعات افغانستان معاصر به این نظر اند که هیچ کشور دیگر جهان، به استثنای امریکا، فعلاً توان اقناع درخواست های مالی اسلام اباد را ندارد. بنابر وابستگی جدی مالی دولت پاکستان و مقامات عالی رتبه پاکستان به کمک امریکا، نباید از اسلام اباد در اینده نزدیک موضعگیری پیگیر ضد امریکایی انتظار داشت.
علت دیگر احتمال گرم شدن مناسبات پاکستان و امریکا عدم اطمینان رهبری پاکستان بر استحکام پیمان های سیاسی منطقوی بوده میتواند که از اواسط سال 2011 نمایندگان اسلام اباد ( منجمله، صدراعظم یوسف رضاء گیلانی) جهت ایجاد ان تلاش مینمود. قبل از همه صحبت راجع به تلاش اعمار مشارکت ستراتیژیک بین پاکستان و ایران، مطرح بحث می باشد.
تشدید تشنج در اطراف ایران در اواخر سال 2011 نه تنها دورنمای تشدید تحریمات اقتصادی برضد ایران، بلکه امکان ضربه نظامی بر تهران را به ارتباط عدم علاقمندی رئیس جمهور محمود احمدی نژاد به امتناع از پروگرام هستوی را بصورت مبرم در اجندای روز قرار میدهد. به عقیده عده سیاستمداران و کارشناسان معتبر اروپایی، احتمال وارداوردن چنین ضربه خاصتاً در سال 2012 بسیار بلند بوده میتواند.
روشن است که قرار داشتن پاکستان در این دوران در ایتلاف با ایران میتواند برای اسلام اباد به تحریمات بین المللی اقتصادی منجر شود که خود موجودیت دولت پاکستان را با تهدید مواجه خواهد ساخت. از این رو در سال آینده باید انتظار کاهش همکاری ها بین اسلام آباد و تهران بود .
|
فارسی.رو |
(1)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|