|
روسيه و افغانستان/ |
منافع روسيه در افغانستان
/29.10.2006
الكساندر اومنوف
مدت 15 سال ميشود، كه روسيه با افغانستان سرحد ندارد. امروز روسيه از آن كشور توسط خاك پنج دولت مستقل: قزاقستان، تركمنستان، قرغيزستان، ازبكستان و تاجيكستان جدا گرديده است. روسيه معاصر- به هيچ وجه در اصل وريانت كوچك شده اتحاد شوروي نميباشد، بلكه دولت جديد، با منافع و اولويت هاي ديگر است. با وجود اين همه، افغانستان براي ما اهميت بزرگي دارد. اين امر از يك سلسله عوامل، مربوط به يك ديگر قبل از همه موقعيت جغرافيايي، مبارزه با تروريزم بينالمللي كه از نام اسلام استفاده ميكند و توليد مواد مخدره ناشي ميگردد.
افغانستان از نظر جغرافيايي در جنوب جامعه دول مستقل، كه همه جمهوريهاي شوروي سابق به استثناي جمهوريهاي بالتيك را با هم متحد ميسازد، قرار دارد. افغانستان نه تنها از جنوب با جامعه دول مستقل همسايه ميباشد، بلكه با آنها از نظر نژادي، فرهنگي و مذهبي رابطه دارد. طوريكه معلوم است، تاجكان، ازبكان، تركمنان و قرغيزان در هر دو طرف سرحد شوروي سابق زندهگي ميكنند. بايد گفت كه نفوس تاجكان در افغانستان نسبت به خود تاجكستان بيشتر ميباشند. در روابط قطع شده نژادي در زمان شوروي امروز تمايل احياء مشاهده ميشود. اين كار جمهوري هاي جنوبي جامعه دول مستقل را نسبت به آنچه، كه در افغانستان ميگذرد حساستر ميسازند.
در حال حاضر اين كشور- يكي از بخش هاي جبهه مبارزه با تروريزم بينالمللي محسوب ميشود. اگرچه امريكا و متحدين ان رژيم طالبان را، كه از تروريستان بينالمللي حمايت ميكرد، سقوط داد، ولي انها بازهم عامل مهم زندهگي سياسي داخلي افغانستان محسوب ميشوند. پيروزي يا ناكامي مبارزه با انها به شكلي از اشكال بر روسيه و جمهوري هاي جنوبي جامعه دول مستقل تأثير مينمايد. به خاطريكه تروريستان بينالمللي اسلامگرا اين جمهوري را تهديد ميكنند. بر علاوه افغانستان در حال حاضر نيز بزرگترين توليدكننده و صادركننده مواد مخدره ميباشد. اين امر نميتواند باعث نگراني روسيه و كشورهاي ديگر نگردد.
كليد حل اوضاع داخلي افغانستان – ايجاد دولت نيرومند مركزي محسوب ميشود. ولي درين راه موانع بسيار زياد موجود ميباشند. اگرچه در كابل حكومت رئيسجمهور حامد كرزاي تحت حمايت نظامي غرب وجود دارد، ولي كنترول ان بر بسياري مناطق اطراف خصوصيت صرفاً رسمي دارد.
تحكيم مواضع رژيم فعلي افغانستان بصورت كل نه تنها به نفع امريكا، (حامي عمده ان)، بلكه روسيه هم ميباشد.
درين زمينه ضرورت تشريك مساعي فعال امريكا-روسيه در افغانستان كاملاً روشن است. ولي اين كار بصورت كلي تا هنوز صورت نميگيرد. برعلاوه، اگرچه رويارويي جهاني بين مسكو و واشنگتن ديگر سپري گرديده، ما در افغانستان فعلي، طوريكه تصور ميشود، با برگشت چنين رويارويي مواجه ميشويم. اين امر در عدم علاقمندي به جلب كمپنيهاي روسيه به بازسازي كشور و تبعيض نسبت به متخصصين، كه در اتحاد شوروي تحصيل كرده بودند، تبارز مي يابد. درعين حال اكثريت موسسات صنعتي و راه هاي معاصر افغانستان به كمك مسكو اعمار گرديدهاند. اين امر كاملاً طبيعي به نظر ميرسد، كه عصريسازي انها به كمك متخصصين روسيه ميتواند كاملاً موفقانه باشد.
صادرات احتمالي نظامي روسيه به افغانستان اهميت خاص دارد. به خاطريكه، افغانان با سلاح شوروي اشناء ميباشند. حل مثبت اين مساله پوتنسيال اردوي منظم و پوليس افغانستان را، كه كابل بدان سخت نياز دارد تقويت نموده ميتواند. بايد گفت، كه درين عرصه درين اواخر پيشرفتهاي مثبت رونما گرديدهاند. روسيه بر اساس خواهش جانب افغاني در باره ازسرگيري كار بازسازي تونل سالنگ، كه كابل را با شمال كشور وصل ميكند، موافقه نموده است. برعلاوه، درين كشور به احياي همكاري نظامي-تخنيكي علاقمندي نشان ميدهند. تحقق همه اين تماس ها از طريق نهادهای دولتي معقولتر به نظر ميرسد. طوريكه وزير خارجه افغانستان برحق در مسكو اظهار داشت، هر نوع تلاش هاي همكاري با گروههاي جداگانه غيرحكومتي غيرمجاز نميباشند. اين اعتراض، طوريكه تصور ميشود، قبل از همه به انهايي مربوط ميگردد، كه در زمان طالبان در ائتلاف شمال شامل بودند.
|
Afghanistan.ru |
(1)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|