English |  فارسی |  پشتو |  Русский  


صفحه اول/ سياست
  تاريخ   |   علم وفرهنگ   |   شعروادبيات   |   طنزوفکاهی   |   سياست   |   اقتصاد   |   و...   |
ديدگاه هاي ارائه شده در نوشته هاي ارسالي بيانگر آراي نويسندگان مي باشد و لزوما مبتني بر موافقت ادارهء «فارسی.رو» با اين جهت گيري ها نيست. مسوليت اين نوشته ها مطابق قوانين اداري و جزايي روسيه فدراتيف و نورم هاي حقوقي بين دول منوط به نويسندگان است.
[1] [2] [3] [4] [»»] 
2006-09-13 07:55:50
ش آزاد:
من به نظر بنده بهترین راه بیرون رفت از بی عدالتی ملی (امروز هر خیانت نام ملی را به خود گرفته است ) رفتن به طرف یک حکومت فدرال است .
در دین مقدس اسلام نیز فدرالیزم اساس حکومت را تشکیل میدهد به این اساس ما باید با به طرف فدرال برویم تا از بی عدالتی ها که صورت میگیرد نجات پیدا کنیم .
اگر به گذشته ها بر گردیم در میابیم که بی عدالتی صرف از طرف حکام افغانستان صورت گرفته است .
مردم ولایات بی معدن ما نیز از فرهنگ و تمدن بویی نبرده اند که به معدن و پول نیازی داشته باشند آنها مکتب را به آتش میکشند
و به اطفال خود جفا میکنند آنها را چه به سرمایه و پول ......
جوابدانشمند تاپ کشور بی نام و بی نان17732
2006-09-13 02:07:16
منصور:
با عزض سلام ان قرييه که انگيزه جنگ اقايان دوستم ومالک است از سايت بی بی سی اقتباص کروه بودم که گويا مردم ان قرييه بيچاره پشتون تبار است
جوابحق گوئ17724
2006-09-13 02:01:17
ش آزاد:
با عرض سلام ۲۵ سال قبل در يک کنفرانس علمی بودم که يک پروفسر علم زورنالز در جوابی سوالی فرموده بود > اگر کسی پروتوکول امظا کرد ويا از کدام تاکتيک ديگر استفاده کرد خدمت بر رگ انسانی ووطنپرستی انجام داد و صد ها خوانواده را ار دهشت ماتم و اواره گی محفوظ ساخت دل هر انسان با احساس به درد می ايد از خبر های روزمره رسانه های گروهی بشنود که چقدرهموطنان پشتو زبان ما کشته میشود اگر چنين ادامه پيدا کند هموطنان پشتو زبان ما تمام ميشود من خودم در پشاور رفته بودم مدارس های دينی انها را ديدم هزاران طفل معسوم اينده خود را در جنگ وشهيد شدن ميديد گويا که انها ديگر ارمان ندارند انها را مادر تولد نکرده است وانسانهای هستند از دور ثنای وطنپرستی ميخوانند وسبب ادمه چنگ ووهشت می شوند جناب شما هميشه هدايت دهنده ايد ولی مسعله ای حقيقی قطع برادر کشی را ريالا متذکر نميشويد
جوابحق گوی17723
2006-09-12 17:24:45
حق گوئ:
برادر باين يک چيزی ديگر را نيز به ياد داشته باشيد ان اينکه در عقب دوبی و کانادا امريکا استاده بود و هست ولی تاريخ ۳۰ سال گذشته ما نشاندهنده چيزی ديگری است مثلآ در جنوب /شرق و جنوب غرب هموطنان ما مصروف داغ ترين جنگ با شوروی بودند ولی در قسمتهای ديگر افغانستان پروتوکول امضا ميشد و يا در شمالی خانه ها و باغهای ما ويران وسوختانده ميشد و قسمتهای ديگر افغانستان به تماشا نشسته بودند.
علاوه بر اين ايران و پاکستان در کمین نشسته اند که چی وقت قسمتهای از افغانستان را داخل قلمرو خود بساززند اگر انها افغانستان را چنین بیابند نه شرق خواهد ماند و نه شمال زیرا هر کس به منافع خود فکر خواهد کرد .
جوابش آزاد17709
2006-09-12 17:20:26
حق گوئ:
غرض آگاهی شما باید به عرض حضرت عالی برسانم
آن قریه پشتون نشین نیست بلکه ازبک نشین است. چون حکومت داران اوغان هر کجای کشور رفتند اسم زبان خود یا هویت خود را بر روی دهات و شهر ها گذاشتند. این دلیل نمی شود مردم آن اوغان و پشتون زبان باشند.
از جمله در ولایت هرات شهر سبزواران که به شیندند تبدیل شده و شهر شافلان که به پشتون زرغون تبدیل شده.

ما چندین شهر داریم با نام های ترکی که قبلا حاکمان ترک کشور اسم آنها را عوض کرده اند.
از جمله شهر قره باغ درولایت هرات در مرز ایران و ترکمنستان. قره به فارسی یعنی سیاه که میشود باغ سیاه.
دراین شهر حتی یک نفر هم ترک و ترکی زبان وجود ندارد. ما چهار ولسوالی با نام قره باغ در کشور داریم. شاید در یکی از آنها ترک زبان وجود داشته باشد.
جوابمنصور17708
2006-09-12 01:47:49
ش آزاد:
باعرض سلام بزشما ..شماحدود اقتصاد کشور را در نظر داريدامروز دز دنيا کشور های است که هيچ منبع اقتصادی در وطن خود ندارد ولی از انرزی فزيکی اجنبی استفاده می کنند مثلا کانادا سطح زند ه گی بالا مردم ان مهاجربوده کدام معدن درست هم ندارند دوبی مرکز تجارتی اسيا است از انرزی معنوی واستعداد خوب رهبزان ان سطح زندگی بالا دارند امروز در وطن ما مسعله امنيت است امروز دوستم ومالک قوماندا های جنگ سالار بخاطر گرفتن يک قريه پشتون نشين جنگ می کنند وهمان قصه ای امروز برادران پشتون ما ما در سراسر افغانستا ن چوب سوخت اتش انقلاب است به فکر شما بهتر نخواهد بود که اين براذران ما در پنای صلح وامنيت باشد برادرم حالا زمان ديگر شده هيچ کناهی نيست که وطن ما فدرالی شود رقابت خوب مشروع منطقه ای بميان ايد وهر هموطن ما وطن جای ومدافع پرقدرت حکومتی داشته باشد.
جوابحق گوئ17684
2006-09-11 16:25:21
فیض:
تمام گمرکات به شمول بدخشان .
جوابش آزاد17664
2006-09-11 14:54:11
ش آزاد:
شما نگفته اید که گمرک مواد مخدر در کدام قسمت خواهد بود.
جوابفیض17659
2006-09-11 13:37:54
حق گوئ:
فردين:
خواب چهار فصل حق هر انسان است.
برای معلومات شما مسله فدراليزم یک توطه ساخت ایران است چون ایران از سالهای دراز خواب خراسان بزرگ ( از خلیج فارس الی پامیر و بدخشان تاجیکستان)را درسر دارد و همواره از طریق غلامان خویش کو شش کرده است که گاهی مسله تغیر نام افغانستان به خراسان و گاهی مسله فیدرالیرم را در بین اقوام افغانستان دامن بزند (ناکام بود /است وخواهد بود).
۱- تغیر نام افغانستان چه درد مارا دوا خواهد کرد؟
۲- با روی کار امدن نظام فيدراليزم چی محشر در افغانستان بر پا خواهد شد ؟ مثال ميدهم:
الف -سمت شمال: دارای منابع طبيعی مانند : نفت-گاز-زمرد-لاجورد-نمک-اهن+ سرحد (گمرک) با تاجيکستان -ازبک و ترکمنستان دارای عايدات بسيار خوب خواهد بود
ب -سمت شرق: دارای يک گمرک + معدن سنگ مرمر!
ت-سمت جنوب: یک گمرک خورد + معدن مس
ث-سمت جنوب غرب: چهار گمرک + معدن نفت طلا و نقره
ج- سمت مرکزی : چی خاک بر سر خود باد خواهد کرد؟ صرف دزدی چور و چپاول؟ و یا جنگ با چهار سمت.
معتی فدرالیزم این است که هر سمت و عاید خودش صرف یک تکس خورد به حکومت مرکزی!!!
جوابش آزاد17653
2006-09-11 03:46:42
ش. آزاد:
باعر ض سلام .در وطن ما بايد همه زنده باشد زنده داشتن افغانستان با جنگ وتند روی نميشود حالا زمان تعغير کرده انسان مئ خواحد به دل حود زندگی کند پشنهاد فدرالی کدام گناه نيست ممکن اگر افکار عامه در نظر گرفته شود فکر های خوبی بخاطر ابادی و بهبود یپيدا خواهد شد در کشور های که فدرالزم نا موفق انجاميد اول مذهبی دوم خواست منقطه ممکن از تجروبه هاي خوب انها استفاده کنيم
جوابحق گوئ17637
2006-09-10 19:29:20
ش.آزاد
اگر من به قول شما در خواب زمستانی هستم، نوشته شما به آدرس من نمایانگر این است که شما در خواب چهار فصله هستید(بهار،تابستان،خزان و زمستان).
نمیدانم کشور ما چی وقت آزاد و آباد بوده است که اکنون به سوی نابودی برود. آیا تباهی و بربادی بیشتر از این هم میشود؟ در کشوریکه حتی نان خشک آنرا خارجی ها تامین میکنند، آیا میتوان چنین کشوری را کشور آباد، کشور آزاد و مستقل گفت؟ آیا میتوانید یک پادشاه و یا ریس جمهور افغانستان را به ما نام ببرید که نوکر بیگانه ها نبوده باشد و مستقلانه تصمیم گرفته باشد؟ (بدون دوره نیمه آزاد شاه امان الله خان).
شما از عده محدودی که به جز زورگویی و جهالت چیز بیشتری در کله ندارند شاید این را شنیده اید که گویا ایران چنین مسایلی را دامن میزند و بدون اینکه تفکر کنی که آیا چنین چیزی امکان دارد یا خیر یکباره به دگراندیشان هممیهن خود میتازی و آنها را بی مغز و تجزیه طلب وغیره میگویی.
من از تو آغای با مغز پرسش دارم و ان اینکه آیا گاهی پیش خود فکر کرده ای که خدای نا خواسته تجزیه کشور ما چی نفعی برای ایران دارد؟ طبیعی است که چنین فکری در کله پرمغز شما خطور نکرده است در غیر آن این را باید میدانستی که تجزیه کشور ما نه تنها به نفع ایران، پاکستان، چین و آسیای میانه نیست که حتی تمامیت ارضی این کشور ها را به خطر میاندازد. بنا این کشور ها تا توان دارند اجازه نخواهند داد تا چنین چیزی اتفاق بیافتد.
بیبین عزیزم تو تا بحال این را نمیدانستی که در پهلوی ایران کشور های دیگری نیز هستند که انکشاف اوضاع سیاسی در کشور ما بالای این کشور ها تاثیر مستقیم دارد و این مسایل در همینجا ختم نمیشود، حرف های بالا قطره یی است از یک دریای بزرگ. از اینرو خواهش من از شما این است که اگر در آینده در باره چیزی یا پدیده یی مینویسید، همه جوانب قضیه را بررسی کنید و خود را از مرض تعصب و بدبینی نجات دهید چون انسان امروزی تنها و تنها منطق را میپذیرد و بس. واین شعار های( تا یک نفر افغان است، زنده افغانستان است) دیگر کارآیی ندارد، همان سان که در طول تاریخ نداشته است در غیر آن دست گدایی ما بسوی همه دراز نبود و امروز حداقل این توان را باید میداشتیم که نان خشک خود را خود بدست بیاوریم.
جوابفردین17620
2006-09-10 12:06:18
فردین:
اين خواب زمستانی ات هر گز تحقق پيدا کرده نميتواند زيرا اين نظر چند نفر است که نه مغز دارند و نه شناخت از کشور وبه يقين گفته میتوانم که اين نظريات شما کشور را به سوی نابودی وبه از بين رفتن افغانستان ( خوراسان) از نقشه دنيا خواهد انجاميد که هدف اصلی ايران و غلامان ايرانی است.
ولی ما اين کار را اجازه نخواهيم داد و هر انکس را نابود خواهيم کرد که به ضرر اين خاک پاک باشد.
تازنده يک افغان است
زنده اين افغانستان است
جوابش. آزاد17606
2006-09-06 21:23:00
گلدره يی:
دوست ارجمندم آقای گلدریی سلام !
تشکر از شما که مرا به صفات نیک یاد کردید به امید موفقیت های مزید شما اینک یک پارجه شعر خود را بشما اهدا ازکی بنالم!
از کی بنالم
از خدا از آسمان از ر.وزگار
از زمین از ابر از گیسوی یار
تا هنوزهم
ریشه ی جنگ در نموست
تا هنوز هم خون انسان در سبوست
تا هنوز هم
بغض غم ها در گلوست
شکوه کردم با خدا
از غم اندوه خود
ابر و باد و صاعقه خشمگین شد
باغچه ها از خون من رنگین شد
دوست دشمن بر گرفت شمشیر ناب
کلبه ی خاکی من را کرد خراب
تا قدم بر جاده ماندند
شهر بیجانی گرفت
کوچه کوچه رنگ مرجانی گرفت
تو بگو
از کی بنا لم
با کی بنالم
گوش آدم ها کر است
ریشه ی پایان سر است
از کجا آغاز کنم
وای که صحرا ساختند
سایه هایی سرد من
نیست پایان درد من
از کی بنالم
با کی بنالم
از فرنگی
یا ز پیر معنوی
ازطلاب مدرسه یا مولوی
هر دو شلاقم زدند
آشیانم سوختند
وعده دادند دوزخم
اما بخود اندوختند
شهر من پر شد ز ادم
آدمیت مرده است
عاقلان پژمرده است
یاربا !
دوزخ از بهر کی است
در بهشت من چی است
زانکه خوف از دوزخ و
امید من را از بهشت
هر دو را عمامه داران برگرفت
گر روند عمامه داران
خونخواران در بهشت
حق دارم شکوه کردن
از خدا از آسمان از روزگار
از زمین از ابر از گیسوی یار لطیف کریمی استالفی

میکنم .
جوابکریمی استالفی17532
2006-09-06 18:33:21
دانشمند تاپ و بی نام و بی نان
دوست گرامی در باره روابط احمدشاه درانی و نادر افشار شما میتوانید به کتاب های تاریخی مانند افغانستان در پنج قرن اخیر و یا افغانستان در مسیر تاریخ و غیره مراجعه کنید و به معلومات خود در این راستا بیافزایید.

اما در مورد انگیزه تغییر نام خراسان به افغانستان بنده به این باورم که این نام(افغانستان) در قرن نوزدهم و در زمان امیر عبدالرحمن به طور رسمی بالای کشور گذاشته شد و انگیزه ان نیز به یقین دوام استعمار انگلیس در درازمدت بود که نتیجه ان امروز به خوبی هویدا است. چون انگلیس ها این را نغز میدانستند که اگر مردم ما زیر نام ملت خراسان در جهان تبارز کنند دست انگلیس از این کشور برای ابد کوتاه خواهد شد. بنا با توجه به انکشاف اوضاع سیاسی در ان زمان و سیاست موفق (تفرقه انداز و حکومت کن) در هند برتانوی به این نتیجه رسیدند تا نامی برای این کشور برگزینند که همیشه در پرتو ان کاشتن تخم نفاق در بین اقوام این کشور امکان پذیر باشد بدین منظور نام افغانستان را که یقیننا اکثریت مردم ما خود را در ان بیگانه میبینند برگزیدند.

دوست عزیز اینکه کی ریس جمهور باشد و کی نباشد دردی را دوا نمیکند کشور ما به تغییر و دگرگونی بنیادین نیاز دارد تا مردم ما این توانایی را بدست بیاورند که ریس جمهور خود را خود برگزینند و این پدیده تنها و تنها وقتی عملی خواهد شد که همه مردم کشور ما زیر نام ملت واحد و یکپارچه خراسان تبارز کنند در غیر ان ازادی و ابادی و بازسازی کشور خواب و خیالی بیش نخواهد بود و تا زنده گی ادامه دارد ریس جمهور ما را دیگران انتصاب خواهند کرد.
جوابفردین17528
2006-09-06 11:53:36
ل:
برادر ايران + روسيه + امريکا+ انگليس+ ازبکستان را فراموش کردی البته که در سر خط بايد نام چتلستان باشد.
جوابش آزاد17516
2006-09-05 13:44:26
استالفی: وطندار عزیزم واًقعآ که زیبا سرودید من میدانم که شما یک انسان بسیار روشن و عالیقدر هستید.
همیشه چشم براه مطالب پر سود شما خواهم بود.
با عرض حرمت بر شما
بردرتان
جوابگلدره يی17484
2006-09-04 23:26:22
مجاهد راه الله جل جلا له:
لطیف کریمی استا لفی
تلخترین شام غریبان
ای رفته از برم به دیاران دوردست
با هر نگین اشک به چشم تر منی
« سهیلی»

داستان غم انگیز کشور ما طولانی تر از آنست که بتوان آنرا در یک یا هزاران جلد کتاب گنجانید ، صحنه های تکان دهنده و هیجان آور ، فاجعه ها وریداد های هولناک و در یک کلام مصیبت عظیمی که در سرزمین مادری مان رخ داد یکی از سوزنده ترین دوران قرن بیستم بود که موجبات دربدری و آوارگی ملیونها انسان هموطن ما را فراهم ساخت .

دنیا شاهد است که در دو دهه اخیر شریفترین ، پاکترین ، و فداکارترین مردم جفا دیده افغانستان بنابر سیاست های

خصمانه کشور همسایه ما پاکستان خانه وکاشانه آبایی شانرا جبرا" ترک و هزاران کیلو متر جاده و دشت های تفتنده ء

بیدادگر را با عالمی حسرت تلخ واندوه بی پایان با قبول خطرات جانی ومالی طی و خود را به قلب سرزمین های

دور وبیگانه رسانیدند وچه بسا درین ورطه های هولناک جان های شیرین شانرا باختند.

روی این انگیزه از چندی بدینطرف اندیشه ای مرا وادار می ساخت تا اوراق پراگند ه ای را که در سالهای پرآشوب از زبان پرستو های مهجورپرو بال سوخته ، درودیوار ، خشت وگل وطنم ، که هرگز سیلاب اشک شان گره گشای

غم و اندوه شان نگردید و داشت آهسته آهسته در کنج طاق و طاقچه ها بدست فراموشی سپرده می شد ، جمع آوری

و به زیور چاپ آراسته سازم، تا سندی باشد میان پرستو های مهاجری که شوق پرواز به آ شیانه سوخته شان را دارند،

مورد تحقیر و زخم زبان قرار میگیرند .

خبر های دردناک و تاسف آوری درین اواخر از زبان برخی همدیاران ما ، گویا که ما بودیم !!!! مردانه وار در مقابل تمام بدبختی ها ، گرسنگی ها، بمباردمان ها ایستادگی کردیم و شما ها بودید !؟ که نا مردانه وطن را ترک کردید ، شنیده میشود. از اینجاست که « غربت گزینان » را« جمیعت سوم » بحساب می آورند.

نگاه های پر خاشگرانه شان موجب تحقیر هجران کشیده هایی میشود که نازنین ترین عزیزان شانرا در دل تیره ء دریا

های خشمگین ومتلاطم بیگانه سپرده اند و ساکن سرزمین هایی شده اند که ظاهرأ پر جوش وخروش ، اما خطوط اصلی آنرا فقط درد، رنج ، غم و غصه ، ومحنت چیز دیگری تشکیل نمی دهد .

ای هموطن !

شما اگر به خفتگان سینه خاک وطن مویه سرمی دهید ، غربت گزینان به رفتگان دل دریا ها ،جنگل ها ، و دشت های سوزان بیگانه اشک میریزند . بقول نادر پور عزیز : اگر سر چشمه های اشک عالم را بما بخشند

و یا ابری به پهنای زمین در ما فرود آید
دل مارا دگر تسکین نخواهد داد
آری…. غم ما را دگر از خاطر ناشاد نخواهد شست
درد خنجر بر پیکر هر دویمان یکیست ، بفکر مرهم باید شد ، نه بفکر زخم زبان .
بااحترام
ادامه دارد...
جوابل17463
2006-09-04 17:12:55
دانشمند تاپ کشور بی نام و بي نان:
۱-چون در ان زمان نه خراسان وجود داشت و نه کدام حکومت مرکزی کشور ما از جانب شمال -جنوب غرب-و شرق مورد تجاوز چندين کشور بود .
۲-خراسان در دوره های مختلف تاريخ حدود وابعاد مختلف داشت و حتی سرحدات ان تا عراق ميرسيد که هيچگاه سر حد حقيقی نتوده و سبب تعارضات قرار ميگرفت.
۳- تاجيکان ريس جمهور داشتند ( حبيب الله کلکانی -کارمل-ربانی).
۴- پاکستان نقطه ضعف مارا يافته (پشتون /تاجيک تاجيک/پشتون و....)
جوابش آزاد17455
2006-09-03 01:25:26
گلدره يی:
شعله ورم هنوز

رفتی ولی نرفته تبت از تنم هنوز
در کوچه ها چوشمع برهت ر وشنم هنوز

پیچیدم بدامنت تا وارهم ز درد
دردا که دست میکشی ازدامنم هنوز

یک بوسه ازدوبرگ شقایق گرفتم
با جرم بوسه شعله ورست خرمنم هنوز

تنها زتوبوی دلاویز مانده است
پیچیده درکلبه وپیراهنم هنوز

شیرین خیالم که خیالت نمی رود
دارم خیال تیشه به سرکوهکنم هنوز

با عشق آتشین بدلت راه نیافتم
بادرد واپسین به دلت جا زنم هنوز

سعی کن کریمیا که خیال نیست عاشقی
این ورطه پر خطروتو گویی منم هنوز

لطیف کریمی استالفی
جواباستالفی17389
2006-09-02 18:25:56
شما هموطنان عزيز را به شنيدن صحبت محترم داكتر هارون اميرزاده دعوت مينمايم در سايت خاوران در بخش راديو بيام زنان
http://www.khawaran.com/RadioPayameZanan.htm
دعوت مينمايم
جوابعلي دردمند17378
2006-08-28 20:03:46
سلام به همه هر که در باره روبط احمد شاه درانی با نادر افشار و همچنان انگيزه تبديل نام خراسان به افغانستان معلومات دارد بنويسد
همچنان در باره اينکه تاجکان با اين فرهنگ وتمدن پر بار چرا نميتوانند رئيس چمهور باشند
سوال دوستانه است اميدوارم جواب ها هم دوستانه باشد
و اينرا نيز اضافه کنم که شهروندان افغانستانی از هر قشر و گروهی که هستند برادران و خواهران يک ديگر اند صرف دراين جا پاکستان و غرب است که نميگذارد ما دوستانه زندگی کنيم
چه عاملی باعث شده که اين نوکران اجنبی زيز يوغ پاکستان باشند.
جوابدانشمند تاپ کشور بی نام و بي نان17181
2006-08-27 15:05:37
بردران عزيز استالفی و استالفی ۲ خيلی خوشحالم که همسايه های خود را در اين سايت ميبينم با احترام برادر تان از سرزمين مقاومت کوهدامنان ( گلدره)
جوابگلدره يی17139
2006-08-27 11:20:30
برادر عزيزم اجمل جان آرينپور!

خوشحالم که شما را در اين سايت ميبينم شما جور باشين بسيار نام خدا شما آدم فهميده و با هوش هستيد راستی چند ماه پيش من بنام ملک جان دريور با شما دوست بودم اميدوارم که درايف تيست ها را تمام کرده باشيد و بخير به کابل بيايد به اميد موفقيت و هندور های خوب دوست شما چرونک.
جوابچرونک17132
2006-08-27 11:05:22
بعد از عرض سلام و ادب خدمت تک تک از هموطنان عزيزم که در هر گوشه دنيا قرار دارند.
بنده بار اول است که مطالب اين سايت را مطالعه نمودم و من هم به نوبه خويش در اين سايت اظهار نظر ميکنم بنده يک انتقادی دوستانه از برادران و خواهران خود دارم که در اينجا با کلمات فحش و بد به دوستان ديگر شان جواب ميدهند. آيا اين کار از نگاه اخلاق انسانی و اسلامی کار درست است؟ آيا اين که ما به اسلام جهاد اشخاص و مليت های خود بد گويی کنيم کار خوب است؟ بيبينيد برادران و خواهران عزيزم ما افغان ها اگر در هر گوشه دنيا که هستيم هيچ چيز نداريم نه اقلآ ادب که بايد داشته باشيم ما بايد کوشش کنيم که از طريق اين سايت ديگر پرابلم ها و مشکلات شخصی و سياسی مملکت خود را در ميان بگزاريم تا همه بالای آن صحبت کنيم بطور مثال بعضی اوقات ما در زندگی روزمره مشکلات ميداشته باشيم اگر ما در اين سايت برای تمام برادر ها و خواهرانما در ميان بگزاريم هر کس ميتواند نظر بدهد و بلاخره شايد يکی از دوستان يک راه حل بهتر و خوبتر بدهد آيا اين مفکوره بهتر نيست؟ خوب بهر صورت تشکر از شما و لطف نمودر برايم جواب بدهيد که آيا اين پيشنهادم خوب است يا بد.
جوابدوست دار شما17131
2006-08-26 17:10:15
بهار:
خوب مهقوله معروفی است که گفته اند
با ابلهان که رسيدی کمی تواضع کن
و من با شما چنين ميکنم
چون نميخواهم در کفر داخل شوم
جوابمجاهد راه الله جل جلا له17112
2006-08-25 23:51:57
استالفی ۲
برادر نهايت دوست داشتنی !

آدرس ايمل شما را ياداشت کردم .
به زودترين فرصت با شما به تماس خواهم شد افتخار بشما !

اميد وارم نام استالف را مشعلی فروزان بدست داشته باشيد
بااحترام
جوابکريمی استالفی17090
2006-08-25 19:37:51
مجاهد راه الله جل جلا له: این یک واققت است مهتاب را با انگیشت های خود پوت کرده نمتوانی.مجاهدین یعنی هیچ همه نفــــــــــــــــــرت دارند چرا قبول نمیکنید.حقیقت گلی سرخ هر دو خار دارد.
جواببهار17083
2006-08-25 18:27:46
جناب آقای کريمی استالفی :
وطندار و دوست گلم از اينکه چتين برادر دانشمندی دارم به خود ميبالم و افتخار ميکنم خوب با من در تماس شويد
تشکر
aryanpoor7371@gmail.com
جواباستالفی ۲17081
2006-08-25 16:29:21
استالفی ۲:
دوست نهايت عزيزم استالفی ۲
اميد وارم خود را بيشتر معرفی نماييد تا زمينه ارتبا طات ما برقرار شود
با احترام
جوابلطيف کريمی استالفی17075
2006-08-25 11:09:03
بهار از هالند:
بهار چه نامی با چی مفکوره بوچی .
بايد بدانی که جهاد کلمه است که بسيار مقدس بود و مجاهد هم از مقربين ذات الهی است اگر جهاد در افغانستان بد نام شد عاملش شما ملحدين بوديد بی ادبی معاف باشد هر چه از دست تان آمد کرديد کابل در وقت شاه و کمونستان به يک فاحشه خانه تبديل شده بود اساسات دين فزاموش مردم شده بود و تنبان نپوشيدن هم يکی از افتخارات مردم کابل که اسلام عزيز چدا با بی حجابی و بی عفتی مخالف است
بايد ياد آوری کنم که امروز شما گدا ها نيز معاش مفت از دولت های اروپايی گرفته عليه افتخارات تمام ملت افغانستان تبليغات سو ميکنيد شما افغان نيستيد و و جدان نداريد چرا که افغان مسلمان است و مسلمان هم مچاهد هز کثافت کاری که جهاد و اسلام با آن مخالف است در همان اروپا بکنيد و دم از افغان بودن و مسلمان بودن نزنيد
ما مسلمانيم
ما مسلمان زاده ايم
و به اين امريکا نيز درس عبرت خواهيم داد
و ما مجاهديم
و به قران هم اعتقاد داريم و به هيچ اچنيبی اجازه نيميدهيم با احساسات و دين ما بازی کند
جوابمجاهد راه الله جل جلا له17063
2006-08-24 16:23:42
مجاهد راه خدا:برو گم شو.....مجاهدین هم مانند تو یک گروپ بی مفز بودند .حال تو به ما مردم رنج دیده یاد میدهی .این طور است ان طور است.ما دیگر از نام شان خسته خسسسسسسسسسسسسسسته شدیم .
جواببهار از هالند17041
2006-08-24 14:24:15
دوست عزيز استالقی!
تو به هر جای دنيا که هستی بايد آوازی باشی از :
محله
دهن کری
آسياب گدی
بازار استالف
قبرملک
دره ريبای استالف
و صد ها و هزار خانه های استالف که به دست پاکستانی ها و مزدوران آنها وطندارن ما که قبلا لنگی و امروز نکتايی استفاده ميکنند به آتش کشيده شد اما اين شير مردان واقعی کوهدامن و استالف بودندکه به آنها درس عبرت دادند

دوست عزيزم استالفی محترم :
من نيز متولد استالف هستم و آنرا چون جان دوست ميدارم از شما تمنا دارم تا در زمينه شناساندان استالف به همه جهانيان و ايجاد رابطه بين تمام استالفی ها کوشش فراوان کنيد
من در زمينه همکار شما خواهم بود از این شعر و شاعری و سیاست بازی بگذر کاری کن که به نفع مردم و زادگاهت باشد
اولين گام بنده ايجاد يک سايت انيترنتی بنام استالف خواهد بود و چند روز بعد شاهد افتتاح آن خواهيد بود
جواباستالفی ۲17034
2006-08-19 21:46:28
غنچه مغموم

نوشته: لطیف کریمی استالفی
گاهی اوقات درتب عشق چنان میسوزم که کتمان آنرا شرط واقعی عشق نمیدانم ،سنگینی درد سکوتم را میشکند .
حقیقت چنین است که گاه گاهی در کوچه های پیچاپیچ سرزمین های غریبه با یک عالم تخیلات گونه گونه خود
را گم میکنم ،زمانی خود را میابم که با خاطرات شیرینم به قصد زیارت « زیور مرد» ها درفضای سرزمین باستانی
«دردآباد» در عالم خیال به پرواز هستم ودر کنار رود خانه کابورا فرود می آیم ، چار اطرافم را نظر می اندازم، احساس
بیگانگی میکنم،زیرا در طول عمر خود اولین بار شهر پر غلغله را ماتم سرای بی« زن » یافتم !؟
هر گاه درین روزگاران قشنگ اما تنگ گاه وبیگاهی به عیادت وزیارت پیکر نازنین و زخمی نیمی از جامعه سر زمین
«دردآباد» پر و بال نگشایم در حقیقت آبروی انسان و انسانیت را زیر سوال برده ام .
بدین منظور بار هاچشم فرو بسته، در آن ویرانه طلسمی جغد نشین فرود آمدم ، و در برابر چشمان حیرت زده خود
زنان بی همتا ، شرمگین ،و آرام شهر فرو رفته به غم را با لبان خشکیده ، مو های ژولیده وپا های برهنه در حالیکه
از شرم روزگاران وجبر نا بکاران خریطه ای بسر کشیده اند مشاهده کردم ، با بغضی در گلو چنین خطابم کردند!
های ... برادر مرد من!!!! در قرنیکه شما آنرا عصر درخشش تکنالوژی ودموکراسی می نامید و بخاطر تداوی سگ
وگربه تان از هیچگونه سعی وتلاش دریغ نمیکنید. اما من ، در ولادت تو انسان ، در عدم موجودیت توطبیب، آخرین
دقایق عمرم را به امید گشودن روزنه نجات از عذاب، لحظه شماری میکنم ،بادرد ودریغ! هنوز هم که هنوز است
تو در برابر این موجود با عاطفه و مهربان که در کودکی مادر ، در شباب معشوقه ، در هنگام پیری غمگسارتوست
بی تفاوت وبی احساس مانده ای، شاید در سینه های تان عشق واحساس مسوولیت منجمد شده باشد .
عرایض بیشمار ، فریاد وناله های زنان شهر « درد آباد» به غم و اندوه بی پایان من افزود ، تحمل بیشتر نتوانستم ،
با انبوهی از عرایض، بال خیال گشودم ، بدیار فاطمه الّزهرا دخت پیغمبر ، این مظهر نیکویی وپارسایی رفتم وعرض
حال اوشان کردم، ندای غایبانه ای بگوشم رسیدکه میگفت : برو برایشان بگو، آیا بخاطر نمی آورید آن دوره
های جهالت را که این { شترپروران} از وجود زن شرم داشتند و نوزادان دختر را زنده بگور میکردند!
آیا از یاد برده اید که پدرم بخاطر احیای حقوق مسلم تان در زمان جاهلیت جامعه را به تکان آورد، و اینرا هم
فراموش کرده ای که پیامبر شما میگفت :( زنان شمع وچراغ خانه اند).
پس بپا خیزید و عاشورایی بوجود بیاورید ! بیداد خانه ها را ویران کنید ، دشمن ستمگر ویار ستمکش باشید.
... ای پیام آور ! برو به زنان دست وپا بسته شهر خود بگو: با وجود صدور این حکم هر گاه شما دست زیر الاشه
بنشینید ، بیاد داشته باشید که درمان و مداوای زخمها و شلاق هاییکه بر بدن نازنین تان نقش بسته است ، بدین ساده
گی ها میسر نمیشود .
بر بال کبوتر خیالم از دیار زهرا ها ، آیسه ها ، صدیقه ها ، رخت سفر بسته ،برگشتم به آن سرزمین های دور و غریبیکه
نه بخاطر پول وعیش ، بلکه بخاطر زندگی انسانی جبراَ مهجور شده ام ، در کنار جنگلی در پای مجسمه بی بی مریم
لحظه ای آسودم و با کلام شعر درد ها وآلام زنان شهر خود را زمزمه نمودم ،نا خود آگاه به بالا نظر ی انداختم،متوجه
شدم که از چشمهای مجسمه مریم اشک میریزد ، قطرات اشک مروارید گونه اش چنین درسم داد:
« اگر در طلب مرواریدی تن را به خطر ده»

این غنچه مغموم را یارب تو شگوفا کن با عرض حرمت
حیف است شود پژمان ،این باغ تماشایی
جوابکریمی16909
2006-08-16 23:39:39
چریک بابه سعید:

شهر تباه

ز شهر من نه فقط آن ستاره دزدیدند
ز گور مرده کفن آشکاره دزدیدند
چه دزد های سفید چشم بی حیا که نبود
ز در شیشه زدیوار کتاره دزدیدند
تفنگ بدست وبریختند گله گله زکوه
ز خانه های خدا فرش پاره دزدیدند
کسی چاره نداشت تا که دست دزد شکند
برب کعبه قسم فکر چاره دزدیدند
زدند لکه سیاهی سفید دامن را
واز کنار شهی ماهپاره دزدیدند
خدا حاضر شاهد کریمیا تو بگو
مفاد یکطرف حتی خساره دزدیدند
استالفی لطیف کریمی
جوابنش16834
2006-08-15 17:11:54
سلام هموطنان گرامی !
بعد از عرض سلام و ادب خدمت شما عزیزان ، فرصت را غنیمت شمرده ، میخواهم یک سایت جدید انترنیتی افغانی را که جدیداٌ به فعالیت آغاز نموده است به شما معرفی نمایم که منعکس کننده نظریات تمام روشنفکران و میهن پرستان افغان و نیروهای مترقی ، دیموکرات ، مردم دوست و صلحدوست کشور محبوب ما افغانستان میباشد. و همکاری قلمی همهء شما عزیزان را خواهانم.
با عرض حرمت به همهء شما

اصالت
www.esalat.org
جواباصالت16791
2006-08-15 16:56:49
سلام به همه دوستان و وطنداران گرامی!
من يک مجاهدم به تمام معنی ! خواهش من از تمام دوستان و عزيزان اينست که به کلمه جهاد توهين نکنند .
در قران کريم که افتخار عالم اسلام است به جهاد در مقابل کفار - تجاوزگران - ظلم و بی عدالتی تاکيد شده کسی که به جهاد و مجاهد توهين ميکند به يقين که اسلام او متززل است خواهش من اينست که اگر جهاد نميکنيد به مجاهدين راه خدا هم توهين روا مداريد.
جوابمجاهد راه خدا16789
2006-08-15 11:45:20
چریک بابه سعید:
اقای چريک يک سوال داشتم که نام(( چريک )) را فهميده بالای تان مانده ايد و آيا از قصه و فلسفه (چريک بودن ) در افغانستان اگاهی داريد و اگر چريک واقعی استيد پس بشما ( سلام )
عاقلان خود دانند !!!!!!!
جوابباز محمد16764
2006-08-15 00:16:24
شا غلی چریک بابه سعید .من در نوشته حناب استالفی مساييلی را نديدم گه راحع به زبان و قوميت باشد صرف گله ای از محددی شده شما بيمورد سرا سيمه شده ايد اول بحوانيد بعدآ امضا گنيد.
جوابدوستدار16746
2006-08-13 17:55:44
آقای استالفی! شما قضاوت یکجانبه و جانبدارانه مبنی بر قومیت و زبان کرده اید ورنه سزاوار بود از چپاولگرانی که امروز در صحنه حضور دارند و خون مردم میمکند و دیروز باعث این جنگ های خانمانسوز و تباه کن کشتند هم یادی میشد و از جنایات شان تذکری میرفت. مگر همین مسعود و ربانی برای طالبان تا وقتیکه علیه حکمتیار میجنگیدند کمک لوژستیکی و پولی و اسلحه نمیکرد؟ آیا همین شورای نظار تفرقه تاجک و پشتون را بوجود نیاورد؟
استفالی جان! فکر میکنی حوادث جدید، گذشته ها را از فکر و ذهن مردم فراموش میگرداند اما چنین نیست. همه ثبت تاریخ شده و میشود. در دوران جنگ علیه شوروی ها مسعود با روسها معاهده آتش بس کرد بخاطر اینکه جبهات جنوبی و پشتون ها آسیب ببیند و ضعیف شود و خودش زد و بند با کشور های خارجی و جلب حمایت از گروه های التقاطی را سروسامان داد.

مگر همین شورای قوم پرست نبود که پلان صلح سازمان ملل متحد را به شکست مواجه ساخت و پیش از موعد داخل کابل و باعث سقوط رژیم شد. و جنگهای تباه کن را وسیله شدند.
جوابچریک بابه سعید16706
2006-08-12 01:00:59
لطيف "کريمي"استالفي
آشتي ملي يا سليي به ملي !

خدايا! زين معما پرده بردار و گرنه آن آش و کاسه و دار با تأسف و تاثر فراوان اطلاع گرفتيم که جناب مجددی رئيس کميسيون مستقل ملي و تحکيم صلح در افغانستان از دو نفر جاني معلوم الحال و عقب گراترين چهره های "لکه ننگ افغانستان"،گلبدين حکمتيار و ملامحمدعمر رهبر طالبان بدون مصلحت همگاني و انتظار مردم دعوت بعمل آورده تا در روند صلح و بازسازی افغانستان بوطن باز گردند. اين دعوت حيرت آور که منافع و مصالح ملي را فدای منافع گروهي و صف بندی های سياسي مي کند،جامعه روشنفکران افغاني را به حيرت فرو برده است، زيرا "هر قدر در گلزار وطن خار سرکشد،انتظار شگفتن گلها را نبايد داشت ". جناب محترم مجددی صاحب ! هرگاه به حافظه داشته باشيد! که نداريد،بار ها از زبان مبارک شما شنيده ايم : که اين جنايتکاران قابل بخشش نيستند،متعجبيم که چه معجزه ای واقع شده، يکباره با تغير عقيده حاضر شده ايد موجبات ورود قاتلين فرزندان افغانستان را حتا با قبول شرايط شان به دولت فراهم سازيد؟ آنهايي که در طول زنده گي جنجال برانگيزشان به واژه مقدس "صلح" وقعي نگذاشته و در ويران سازی ريکارد جهاني دارند،با کدام معيار های مصلحت انديشي و عقل سليم باور کرد که در روند صلح و بازسازی سهيم خواهند شد .آنهايي که مدام سد تحولات نوين اجتماعي بوده اند،گاه در پناه مذهب و گاه در پناه اجانب، شريف ترين داعيه های خرد و دانش کشورما را ترور وفراری کردند،آنهايي که احساسات و عواطف شان آميخته از غضب و در رگ رگ شان خون ضد تمدن بشری جريان دارد و بخاطر اهداف ناميمون خويش از هيچگونه جنايت دريغ نکردند، تا آنجا تحت تأثير عوامل بيروني قرار گرفتند که حتا خواب خوش مردم دنيا را پريشان ساختند،آيا با آمدن آنها که غالباً اعمال شان قابل پيش بيني نيست آرامش ملي ما فدای آرامش گروهي،قبيلوی و ايديالوژيکي نمي شود؟
آری ... آنطوری که شما ملت افغانستان را آدمهای ماقبل تاريخ بحساب مي آوريد،نيستند ! گرچه شما نظر به کبرسن آن خاطرات تلخ و نگتبار را با خوردن شيريني های تلخ فراموش کرده ايد اما مردم ما ابداً نسل در نسل شلاق در بجلک های پای زنان شانرا،راکت باران بدون وقفه شهر شانرا،آتش زدن منازل و باغهای سبزشانرا،و بالاخره زن ستيزی،فرهنگ ستيزی،اختطاف پسران نوبالغ،ذبح کردن پسران خود را توسط عرب های جاهل،و زيرپا نمودن کرامت انساني شانرا در اندازه گرفتن ريش،زير قول،شرمگاه فراموش نخواهد کرد!!! زماني مي توانيد اين درد را فراموش شان ساخت که شستشوی مغزی را آغاز نماييد و بس . ما بدين عقيده رسيده بوديم که با تشکيل دولت آقای کرزی زمان تکرار مسخره گي های سياسي و شعبده بازی های جناحي برای ابد از جامعه ما رخت سفر بسته، با درد و دريغ که موضع گيری های دوگانه و سياست های اغفال کننده دولت و حکومت ما زمينه ساز زنده ساختن القاعده و تجدد سازمان طالبان در کشور شده و اين آشتي ناملي باعث آبستن رويدادهای غير قابل پيش بيني خواهد شد، و مردم رنجديده ما را يکبار ديگر در "گليم غم" خواهند نشاند. جناب مجددی صاحب ! آيا به ياد داريد که آقای ملا متوکل وزيرخارجه و زبان ملاعمر از جوامع بين المللي به عوض استديوم ورزشي کابل خواستار اعمار کشتارگاه برای انسانها شده بود؟آيا بخاطر داريد که مهمان عزيز شان را به بهای خون هزاران انسان هموطن ما و ويراني کشور تحويل ندادند؟ آيا کشتار دسته جمعي مردم هزاره و شمال را به اين زودی فراموش کرديد! آيا ذره يي از ارزش های انساني را در وجود آنها ميتوان يافت؟ که بدون محاکمه و خم ابرو به دعوت شان اقدام مي نماييد !؟ هموطنان عزيز ! در سايت انترنتي بي بي سي بخش خبری کابل چنين مي خوانيم : آقای متوکل که در کابل سخن مي گفت، اظهار داشت که از بابت بسياری از جنبه های حکومت طالبان شرمنده نيست و نيازی به پوزش نمي بيند اما تأ ئيد کرد که مهمان خارجي آنها، اسامه بن لادن و نيروهای او لطماتي را به کشور وارد کردند " ملامتوکل مي افزايد :...با آموزش دختران تا جايي که با فرهنگ افغانستان همخواني داشته باشد موافق است (!؟)... و دولت کنوني مي تواند از طالبان در زمينه برخي مسايل درسهايي بياموزد." شاغلي ملامتوکل صاحب ! به هر رنگي که خواهي جامه مي پوش --- من از طرز خرامت مي شناسم . ملا صاحب! اگر شما خود را شرمنده احساس نمي کنيد،بخدا سوگند که از روش های غيرمنطقي شما عبا و قبأ تان در نزد مردم خجالت مي کشد و تأسف بار تر اينکه نيازی به پوزش نمي بينيد،سوال برانگيز است،شايد پشت تان به ديوار پولاديني تکيه خورده، حق داريد ملت را دوباره توبيخ کنيد .
جناب ملا صاحب ! شما که دولت را به آموختن درسهايي از طالبان هدايت مي کنيد، آيا دولت از کدام درس های آموزنده و با ارزش شما پيروی کند،خونريزی؟قبيله گرايي؟کهنه گرايي؟افراط گرايي؟ و يا تلويزيون ها را به دارآويختن؟ کدام را؟ شما که آموزش دختران را تا جايي که همخواني با فرهنگ افغانستان داشته باشد مجاز مي دانيد، درست نفهميديم که شما از کدام فرهنگ ياد مي کنيد،" فرهنگ قبيلوی" يا "فرهنگ ملي" اگر مرام تان از فرهنگ قبيلوی باشد.فرهنگ قبيلوی نه تنها اجازه آموزش دختران را در يک فضای دموکراسي نمي دهد،بلکه شديداً مخالف تحصيل دختران مي باشد،زيرا کهنه گرايي قبيلوی صرفاً تحصيل طبقه اناث را در چارچوب زندان خانه با مطالعه پنج کتاب،يوسف زليخا،ورقه و گلشاه به اميد رفتن به بهشت مجوز مي داند و بس . اما فرهنگ ملي چيز ديگری است که شما هرگز آنرا نمي پذيريد. محترم مجددی صاحب ! در جايي خواندم که شما گفته ايد : کميسيوني که من رهبری آن را قبول کرده ام مستقل و ملي است ". اما در جای ديگری ميفرماييد :فراخوان از حکمتيار و ملاعمر در توافق با نيروهای خارجي صورت گرفته،آيا اين گفته شما واژه "مستقل" و "ملي" را زير سوال نمي آورد ؟ به هرحال همه آگاه شده اند که "سلطان سکندر" شاخ دارد،مردم ديگر "مزدوران استعمار را در لباس مذهب "هرگز نمي پذيرند،هرگاه به بهانه آشتي ملي در بسيج گروهک هايي که آنها موجبات اندوهبارترين،تراژيدی ترين و شرمگين ترين رويداد را فراهم آورند اقدام عجولانه و بدون درنظرداشت رای مردم بعمل آيد يک سليي جانانه ديگری است بر روی ملت سرفراز ما .
جوابLatif karimi estalefi16651
[1] [2] [3] [4] [»»] 
پيام شما:
آدرس الکترونيکی: نام:
farsi  eng



© 2003-2007 نشريهء آزاد افغانی
كليه حقوق اين سايت متعلق به «افغانستان.رو» ميباشد
نظرات نویسندگان مقالات ممکن است مغایر با موضع اداره سايت باشد
استفاده از مطالب سايت با ذکر ماخذ آزاد است.