English |  فارسی |  پشتو |  Русский  


صفحه اول/ تاريخ
  تاريخ   |   علم وفرهنگ   |   شعروادبيات   |   طنزوفکاهی   |   سياست   |   اقتصاد   |   و...   |
ديدگاه هاي ارائه شده در نوشته هاي ارسالي بيانگر آراي نويسندگان مي باشد و لزوما مبتني بر موافقت ادارهء «فارسی.رو» با اين جهت گيري ها نيست. مسوليت اين نوشته ها مطابق قوانين اداري و جزايي روسيه فدراتيف و نورم هاي حقوقي بين دول منوط به نويسندگان است.
[1] [2] [3] [4] [»»] 
2012-08-13 08:32:04
یار محمد خان اصلاً از ولایت باستانی هرات و کسی بود که هرات را از بیگانه گان ایرانی نجات داد.... افتخار مردم هرات است
جوابهراتیار35029
2011-12-13 12:40:50
خروتی
بر مبنای شواهد قوم خروتی قوم هست که در مناطق پشاور امروزی زندگی میکردند

این قوم رمه خر داشتند که در منطقه از شهرت بسیار برخوردار بود و همه مردم جهت حمل نقل از همین رمه استفاده مینمودند.
بکی از روزها یک بزرگ این قوم در نمازعید برای همه با افتخار تذکر داد که آنها از خر نان بدست میاورند یا به زبان پشتو پشاوری خر به معنی الاغ و روتی به معنی نان هست بعدا این قوم به همین نام در منطقه مسمی شدند و امروز در تمام نقاط افغانستان به شکل پراگنده زندگی میکنند.
این قوم نجیب و شریف مربوط افغانستان هست و همه باید به انها احترم بگذارند ولی این قوم با هوتک هیچ را بطه ندارد.
جوابهوتک 33808
2011-04-14 23:33:19
چرابرنامه های شبکه های تلویزیونی افغانستان دردیگرکشورهابخصوص ایران دردسترس نیست؟
جوابحسین رحیمی32486
2011-04-14 18:28:59
جمشيد:

اگر کسی به خواهر و مادر و ناموس خود قدر و عزت و ارزش قایل باشد هیچگاه دیگران را توهین و تحقیر نمیکند و با استفاده از امکانات خانواده گی عکس های یک فامیل شریف و نجیب را به دسترس عموم قرار نمیدهد. حال اگر یکنفر خدا شرمانده یک بد و گستاخی کرد چرا دیگران همان رذالت را ادامه میدهند.
جوابعبدالجبار32485
2011-04-14 18:24:02
فرهاد:

بهتر است چند وقت دیگر هم صبر بکنی بعد از شکست ناتو و کشور های غربی هردو کتاب را یکجایی مطالعه کن. تا بصورت درست از حقایق و واقعیت ها با خبر شوی.
جواب اسد32484
2011-03-23 22:29:20
سلام به همه دوستان عزیز! در جستجوی کتاب شکست روس در افغانستان ترجمه عزیز آریانفر هستم تشکر.
جوابفرهاد32356
2010-08-20 23:48:27
http://www.tolafghan.com/posts/19125
جوابجمشيد30838
2010-07-08 18:43:53
رسانه های جمعی ، دانشمندان و تحصیل کرده گان باید در تنویر اذهان عامه در باره اینکه طبق قانون اساسی حاکمیت در افغانستان بمردم تعلق دارد و هر افغان مکلف گردیده تا در جهت ترقی و شگوفائی کشور شان جد و جهد نموده ودر رفع نواقص و خلافات جلوگیری از هر نوع اعمال تخربی و اختلاف قانون از هیچکونه تلاش دریغ نورزیده و جدوجهد همه جانبه نمایند. لذا نظارت بر فعالیت و اجراعات حکومت وظیفه هر تبعه کشور است
جوابمحمد انوش عزیزی30571
2010-03-24 15:22:48
محمد حیدر:

بلی عمل کم است مگر افسوس صد افسوس که گپ زیاد هم از افراد مثل خودیت با مفکوره های خام و پوچاست.

بلی اولاد باید شایسته باشد که پدر و مادر به او افتخار کنند . مگر چطور اولاد کم زاد باشد که به شایسته گی و نیکنامی والدینش افتخار نکند.
البته با تاسف فرزندانی که از این افتخارات والدین شان محروم هستند . وای بحال شان .
جوابعثمان29865
2009-12-21 11:43:30
من فکر میکنم که آمریکا وانگلیس یک پلان ستراتیژیک دراز مدت را تعقیب میکنند وهدف این پلان در مجموع استثمارمردمان وسایر دول جهان میباشد.که تروریزم یکی از مارهای تربیه شده توسط خودشان میباشد و از آن به خوبی تمام در جهت بدست آوردن اهداف خویش استفاده میکنند به ترتیبی که در ظاهر به مبارزه علیه آن میروند ودرخفا آنرا حمایت نموده دولتهارامجبور به در خواست کمک از خودشان مینمایندوبه این ترتیب باحضورهر چه بیشتر شان در داخل یک کشورظاهرا به خاطرمبارزه علیه تروریزم حمایت آنها نیز از تروریزم البته در خفا ساده ترمیشود ومشکلات کشور میزبان به مرور زمان اضافه تر شده تا جاییکه کاملا به یک کشور ضعیف، محتاج وبالاخره به برده تبدیل میشود کشور های دیگرنیز آنها را از ترس اینکه مبادا این مار روزی به آنها حمله ور نشودباایشان در این مبارزه ساخته گی همکاری نموده در حقیقت انرژیشان رابه زیان خویش به مصرف میرسانند.
جواباکرم29181
2009-12-01 13:57:29
جوانان عزیز!
این مادر وطن پیر و رنجدیده نیاز به تیمار وپرستاری دارد ،میخواهد که زخمهای تن آزرده اش مداوا شود ،آباد تمودنش از خودگذشتن مسخواهدو فداکاری ،عمل بی ریا میخواهد .اگر به دیده تحقیق بنگریم درین وطن صحبت زیاد است وعمل کم. اگر بخواهیم وطن را آباد نماییم باید از گذشت داشته باشیم ویکدیگر را بپذیریم.
جوابمحمد حیدر29069
2009-12-01 13:34:46
آن نا کسان که فخر به اجداد میکنند
چون سگ به استخوان دل خود شاد میکنند

افتخار میکنیم که فرزند پدر گفته شویم،آیا بهتر نخواهد بود که پدر به فرزندش افتخار کند یعنی که خود ما چیزی باشیم .
جوابمحمد حیدر29068
2009-11-08 22:14:10
سلام به همه دوستان
من منحیث یک افغان در مورد از بین بردن فساد چنین نظر دارم :
اګر جناب کرزی ریس صاحب جمهور منتخب واقعا میخواهد که دامن فساد را درکشور برچیند لازم است تا اراکین بلند پایه دولت را خواسته و از انها به پرسد که این همه جا وجلال را از کجا بدست اورده اند ، زیرا جالب است کسانی که در افغانستان یک مدت در پست وزارت ایفای وظیفه نموده اند به یک ملیونر تبدیل ګردیده که این خود نمونه فساد ګسترده بوده ، همچنان من میتوان به یقین ګفت که سراغ دارم تعدادی زیادی از اراکین و ګویا پایه های اساسی دولت را و سند هم ارایه کرده میتوانم که در حکومت ۸ ساله بعد از طالبان یا به صفت والی و یا قوماندان امنیه یا ریس خاد و یا قوماندانان ارشد اردوی ملی اجرای وظیفه نموده اند امروز صاحب ویلا های مفشن در خوبترین بخش های شهر کابل و مراکز ولایات هستند که من مطمین هستم در مورد همه وطنداران رنجدیده ما شاهدی میدهدو به همه شان سوال پیدا میشود که این همه از کجا شد ( خون مردم ) ، اګر به سیستم قضایی کشور نګاه کنیم به وضاحت میبینیم که لانه اساسی فساد در همانجا می باشدزیرا امروز در محاکم افغانستان بجای عدالت کلمه رشوه ( حق بته به اصطلاح وطنی ) زیاد حاکم می باشد و با تاسف باید ګفت که امروز در اکثر ولایات کشور هموطنان ما برای حل قضایا به محاکم مخالفین (طالبان ) رجوع میکنند . .

روی دلایل فوق ګفته میتوانم زمانی را که اوباما به جناب کرزی صاحب تعین نموده تا با فساد مبارزه نماید کافی می باشد زیرا میتوان با اشخاص که در فوق یاداور شدم یک محاسبه عاجل و دقیق صورت بګیرد و همه شان به محکمه حقیقی سپرده شود انشاالله که مشکل حل خواهد شد و بعد ازین کسی جرات نخواهد کرد تا رشوه ستانی کند و حق مردم را خورده و وطنفروشی کند ، من با صداقت میتوان ګفت که می شناسم تعدادی از والی ها و قوماندانان امنیه ولایات را که قبل از دوره کرزی صاحب پول خرید سګرت خود را نداشتند مګر امروز از برکت پست های پردرامد شان صاحب قصر های مجلل و موتر های مدرن ګردیده و سرمایه های شان فعلا در بانک های دوبی واروپا ذخیره میشود .

فقط از مردم ستمدیده یک خواهش دارم که حد اقل صدا خود را بلند نمایند و این ادم فروشان قرن بیست ویک را افشا نموده خود و جامعه را از شر شان رهایی بخشند زیرا امریکایی ها و در مجموع دنیایی غرب بخاطر منافع خود ازایشان دفاع خواهد نمود و به یقین که تعداد این افراد زیادتر از ۱۰۰۰ تن نمی باشد که بودن و نبودن شان برای افغانها مهم نخواهد بود زیرا انها خون ملت را بلعیده اند و اګر به همین حال ګذاشته شوند زیاده ازین هم به پیش خواهند رفت . .
به ارزو افغانستان دور از فساد .
جوابنصرت 28885
2009-09-11 09:31:56
باعرض سلام ادب مه يک برشس دارم آیا بهمی انخبات افغانستان واقعینآ اباد مشود چراکه همی میکویند در انخبات تقلب صورت گرفته آیا تمام کار ما در زندگی تقلب نیست ؟
جوابفهیم کولموره28479
2009-07-22 07:02:47
من میخواهم به کرزی بگویم شما هم میخواهید مثل دیگر رییس جمهور های افغانستان در کاخ ریاست جمهوری به سیاست وعمر خود پایان دهید؟؟؟
جوابفريدون ثاقب28243
2009-06-02 19:32:26
درحالیکه استقلال کمسیون انتخاباتی ازهمان آغاز تشکیل کمسیون یکی ازنکات قابل بحث درمشروعیت کمسیون اززاویه ی بیطرفی واستقلال بود، نقض قانون اساسی ازسوی کمسیون مبنی برتعویق انتخابات پرسش ها وتردیدهای زیادی رادرمورد ماهیت وعملکرد کمسیون برانگیخت. تعویق انتخابات ازسوی کمسیون متذکره به ریاست عزیزالله لودین که بسیاری از حقوق دانان وتحلیلگران مسایل سیاسی وحقوقی آنرا نقض آشکار وصریح قانون اساسی افغانستان تلقی می کنند به همین نامستقل بودن کمسیون برمیگردد.

اولین نکته ی مورد پرسش درمورد استقلال کمسیون انتخاباتی که با صفت مستقل بودن قیدمی شود ویژگی ها ومعیارهای استقلال درتعیین و انتصاب رئیس واعضای کمسیون انتخاباتی است. آیا رئیس واعضای کمسیون مستقل انتخاباتی از سوی نهادهای مستقل وبیطرف چون پارلمان، احزاب سیاسی، سازمانهای اجتماعی ونهادهای مختلف جامعه مدنی افغانستان وحتی قوای قضایی پیشنهادومعرفی شده اند؟ آیا میتوان کمسیون انتخابات به خصوص رئیس کمسیون راکه توسط رئیس جمهورکرزی وازکرسی اقتدار در رأس دولت منصوب شده است، یک کمسیون مستقل وببطرف خواند؟ درکجای این انتصاب منطق استقلال وبیطرفی رامیتوان مشاهده کردکه رئیس جمهور کرزی که خود یکی از نامزد های انتخابات ریاست جمهوری است رئیس کمسیون انتخابات را که نخستین شرط آن استقلال کمسیون است تعیین می کند؟ شگفت آور اینکه رئیس جمهور دراین انتصاب برخلاف رعایت ظواهر امر ازمیان صدها شخصیت مستقل افغان عزیزالله لودین، هم تنظیمی خود راکه هردو اعضای پیشین تنظیم جبهه ملی به رهبری صبغت الله مجددی بودند بریاست کمسیون انتخابات بر می گزیند. این انتصاب به وضاحت حکایت ازعدم استقلال وبیطرفی داردکه دراولین عملکردکمسیون بانقض قانون اساسی انعکاس یافت. هرچند موارد متعددی ا زنقض قانون درجریان روند ثبت نام رأی دهندگان توسط کمسیون انتخابات تا کنون بوقوع پیوسته است. این موارد را نهادبین المللی ناظرانتخاباتی"فیفا"(بنیادانتخابات آزاد وعادلانه)چندبار ثبت کردند ودر رسانه ها انعکاس دادند.

(29جنوری سال روان2009 عیسوی)آشکارشد تنها به تعویق انتخابات محدود نمیگردد. اگر کمسیون انتخابات با تغییر وتأخیر تاریخ انتخابات برخلاف ماده 61قانون اساسی عمل کرد، ایجاد خلای قدرت پس از پایان دوره کار رئیس جمهور دراول جوزای سال 1388خورشیدی بخش دیگر از عملکرد غیرقانونی کمسیون انتخابات است که موجب بحران مشروعیت در نظام سیاسی افغانستان می شود. حتی اگر استدلال کمسیون انتخابات مبتنی بر عدم شرایط مساعد برگزاری انتخابات موجه باشد، این کمسیون از هیچگونه صلاحیت قانونی وحتی منطقی وعقلانی یرخوردار نیست تا بگونه مستقیم یاغیرمستقیم موجب تمدیدکاررئیس جمهورکرزی درکرسی ریاست جمهوری پس از اول جوزای 1388شود.

سومین نکته درنقض قانون اساسی ازسوی کمسیون انتخابات به تصمیم خودسرانه ی کمسیون درمورد بازبینی قانون اساسی برمیگردد. اعلامیه ی کمسیون انتخابات و مصاحبه ی عزیز الله لودین رئیس کمسیون با عبدالقدیر میرزایی در تلویزیون آریانا ازکابل(5فبروری 2009)نشان میدادکه کمیسون باتعویق انتخابات درواقع عملاًبه بازبینی واصلاح قانون اساسی پرداخته است. استدلال رئیس کمسیون ازتعویق انتخابات دراین گفتگو به شرایط اقلیمی درافغانستان برمیگشت که مراحل آمادگی انتخابات برمینای ماده 61قانون اسیاسی از لحاظ زمانی به ماه های جدی، دلو وحوت مربوط می شود تا انتخابات درماه حمل ودوماه قبل از پایان دوره کار رئیس جمهور برگزار شود. درحالیکه رئیس کمسیون ماه های آمادگی انتخابات را از لحاظ اقلیمی نامساعد می پنداشت. اما نکته قابل پرسش این است که رئیس کمسیون انتخابات برمبنای کدام صلاحیت قانونی برخلاف قانون اساسی تصمیم گرفته تا ماه های آمادگی برای تدویر انتخابات را از جدی، دلو وحوت به حمل، ثور وجوزا انتقال دهد؟

چهارمین مورد درنقض قانون اساسی ازسوی کمسیون انتخابات به تعبیر وتوجیه نادرست وغیرقانونی کمسیون درمورد تعویق انتخابات برمیگردد. ابراز نظر ودیدگاه های عزیز الله لودین رئیس کمسیون انتخابات دراین توجیهات شگفت آور ومضحک به نظر می رسد. نخست اینکه موصوف تعویق زمان انتخابات را نتیجه تصمیم مشترک رئیس جمهور، رهبران جهادی، رؤسای مجالس پارلمان، لوی سارنوال وکسان دیگر خواند. درحالیکه لودین خودرا دراین مصاحبه یکی از شاگردان حقوق نیز عنوان کرد هر شاگرد ابتدایی حقوق هم به خوبی میداندکه تغیر وتعدیل درقانون اساسی از صلاحیت افراد نامبرده نیست.

ترجیح قانون انتخابات برقانون اساسی افغانستان که عزیزالله لودین به صراحت اظهارداشت که:"قانون انتخابات برای من اعتباردارد ومن وظیفه مقایسه این قانون را با قانون اساسی ندارم"، دومین توجیه نادرست وغیرقانونی رئیس کمسیون انتخابات بود. اوبا این اظهار اهمیت واعتبار قانون اساسی را به عنوان مبنا وپایه ی قوانین کشور مورد تردید قرارداد.
سومین استدلال رئیس کمسیون درمورد تغیر وتأخیر تاریخ انتخابات به موضوع امنیت برمیگشت. اظهارات رئیس کمسیون دراین مورد بسیار مخدوش، چند پهلو وشگفت آور بود. او مشروعیت انتخابات را به شرایط تدویر انتخابات مرتبط ساخت وامنیت را شرط اساسی برگزاری انتخابات تلقی کرد. وی به صراحت اظهار داشت که :"اگرانتخابات مشروع نباشد بهتر است که دایر نشود. واگر اوضاع نورمال نبود باز ماده 55قانون انتخابات است. این ماده برای ما صلاحیت داده است. این ماده، ماده ی 61قانون اساسی را تشریح کرده وراه را بازگذاشته است که وقت انتخابات را کمسیون مستقل انتخابات تعیین کند.... "
ازاظهارات لودین استنباط می شود که تفسیر شرایط امنیتی در جهت تدویر انتخابات در دست او وکمسیون انتخابات است. به این معنی که او می تواند این انتخابات را به بهانه ی نبود امنیت نه تنها که چهار ماه بلکه چهارسال وبیشتر از آن هم به تعویق اندازد. زیرا امنیت موضوعی نیست که درجریان چهارماه آینده وحتی چهار سال آینده حل گردد. جالب این بود که وی دراین اظهارات چند بار به انتخابات ریاست جمهوری درایالات متحده امریکا اشاره کرد تا گویا ادعاها وابراز نظرخود رادرموردتعویق انتخابات موجه وبرحق جلوه دهد. وازاین گذشته او چند باربه قرآن سوگند خوردکه رئیس جمهور دراین مواردهیچگونه مذاکره وسخنی با اونداشته است؛درحالیکه دریک مصاحبه مطبوعاتی نیازی به این سوگندنبودوحتی هیچگونه پرسشی هم ازسوی خبرنگارتلویزیون دراین مورد مطرح نشد.

عدم استقلال کمسیون انتخابات ونقض قانون اساسی ازسوی این کمسیون ازجدی ترین چالش هایی است که اوضاع نیم بندسیاسی واجتماعی افغانستان را که پس ازسه دهه جنگ وبی ثباتی شکل گرفته است مورد تهدید قرارمیدهد. اگر دولت افغانستان وتمام نهادهای سیاسی واجتماعی که به ثبات وپیشرفت درافغانستان متعهد وصادق هستند واگر جامعه بین المللی که خود را ملزم به همکاری درجهت شکل گیری واستحکام این ثبات میداند باید تعهد وصداقت خودرا در جلوگیری ازبحران کنونی به اثبات برسانند. یکی ازراه های حل این بحران بازگرداندن هویت استقلال وبیطرفی به کمسیون مستقل انتخابات است. این امرمی تواند درگام نخست با تعیین یک رئیس جدید درکمسیون انتخابات که به معنی واقعی از استقلال فکر وعمل برمبنای قانون ومصالح افغانستان برخوردار باشد، عملی شود.
نظارت برتصامیم وعملکردکمسیون ازسوی نهادهای مدنی وقانونی افغانستان وجامعه بین المللی بخش دیگر از راه حل بحران خواهد بود. استعفای رئیس جمهور کرزی در آخرین روز پایان دوره ریاست جمهوری او و تعیین فرد دیگری به عنوان سرپرست ریاست جمهوری تا انتخاب رئیس جمهور گام مهم دیگر در راستای مشروعیت نظام وپابندی به قانونیت وثبات درافغانستان است.
جوابعففه شمس کاتدید شورای ولایتی کابل 27976
2009-05-21 18:05:58
مجمع کاندیدان ناراضی افغانستان در رابطه به اینکه کدام کاندید محترم ریا ست جمهوری با ید توسط ما تائید گردد جلسه فوق العاده سراسری خویشرا دایر و اعلامیه ذیل را به تصویب رسانید:

بد ینوسیله به اطلاع عموم کاندیدان محترم مقام ریا ست جمهوری افغانستان و شوراهای ولایتی احتراماً رسا نیده میشود که الی تاریخ 26 جوزا سال 1388 که آغاز عملی کامپاین است مجمع ما از هیچ یک از کاندید پیشتبانی نه نموده و نمی نما ید. افراد اشخاص گروهایکه تحت نام مجمع کاندیدان نا راضی افغانستان با کاندیدان محترم تفاهم پروتوکول یا معامله مینما یند مربوط مجمع کاندیدان ناراضی افغانستان نبوده و هر گونه تفاهم یا معامله شان با کاندیدان محترم ریا ست جمهوری و شوراها ی ولایتی مربوط به خود شان بوده مجمع ما جوابگوی عواقب آن نخواهد بود.

خبر تازه تغییرات تشکیلاتی در مجمع کاندید های افغانستان.
جوابعفیفه شمس 27912
2009-05-01 13:52:56

شکنجه وحشیانه یک تجار افغان توسط یک شیخ امارات متحده عرب- عیسی ابن زاید آل نهیان به این آدرس یک سر بزنید !

http://www.youtube.com/watch?v=sLQj6XjBSsE

جوابنویسنده 27810
2009-04-30 08:26:40
توجه :

از مدت ها به اینطرف در آرزو این بود که خداوند "ج" برایش توفیق بدهد و بتواند به اسناد و شواهدی دست یا بد تا اقوال مضحک و پوچ و غرض آلود عده یی از محقق نما های بی مسولیت را که در مورد یک قوم اعلی نسب خدا پرست، با غیرت و با همت که کار نامه هایشان همچو سایر اقوام این مرز و بوم در قسمت محاربان آزادی خواهانه و غازیانه عیله انگریزها روس ها و متجاوزین درج اوراق تاریخ افغانستان عزیز است ، نا درست ثابت نماید وغیره

این محقق نما ها خیلی مذبوحانه کوشیده اند با لای داستان خیالی مهر تائید و تصدیق بزنند. اگر با معرفت و خرد عالمانه و بی طرفانه قضاوت کنیم در قسمتی از این روایت خیالی آمده است.

( خه + روتی ) الاغ + نان نامگزاری نموده و قتی پسر بچه به سن بلوغیت رسید آن ها نجیب زاده یی از خانواده خود را در عقد نکاح این پسر بچه بی هویت یا فت شده از پالان الاغ در آوردند!!

ملاحظه کنید از یکطرف شجره قوم خروتی ها به اروپا میرسد و همین مردم جمهوری کرواسی که بنام کروات ها یاد می شوند و یک مملکت مستقل اروپایی است که از بدنه یوگوسلاویا جدا شده است بغیر از خروتی ها کسانی دیگر نمی باشند ولی بد بختانه اگر فرض کنیم که طفل داخل پالان الاغ پیدا شده با شد قرار متن نوشته آقای شیر محمد گند اپوری چنین نتیجه گیری میشود که نه تنها این طفل بلکه دختری که به عقد نکاح اش در آورده شده دارای اصل و نسب و عفیفه و پاک دامن وپرهیزگار بوده است.
یا هم برویت روایات نا درست واسناد تاریخی گمراه کننده که اصل این اسناد تا هنوز به نزد ورثه یی سرداران اتک موجود است و یک نسخه آنرا نواب خان خروتی باشنده گومل به اختیار بزرگان بنده قرار داده اند و در مورد اصل و نسب خروتی ها بیدون تعقیب بر بنیاد مطالعات پابند به ریالیزم چنین اسناد نادرست ترتیب گردیده است:

خروتی ها در اصل نسل سادات اند که از بغداد به سوات (صوات) آمده اند و بعد به منا طق دیگر کوچیده اند.
برویت اسناد و شواهد تایید ناشده یکی از سیدان سوات بنام ((ملا سید عبداله)) که شخص عالم و فاضل بود به نیت تدریس به پشاور سفر نمود، آنجا یک قطعه زمینی را بخاطر ایجاد مدرسه خریداری نمود و در آن منطقه زمین سهولت های هم جانبه را برای مردم عالم و خاص فراهم نمود.
از انجمله جاری ساختن لنگر با سخاوت کامل و باز نمودن دروازه لنگر برای عام و خاص به خاطر جذب و جلب شاگردان و به غرض تعلیم دهی برای شاگردان سخاوت مندانه ادامه داد که این عمل ملا سخی طعت به زودی اورا مشهور ساخت هر کسی که از مسیر استقامت این محل سفر می نمود حتماً در این لنگر توقف نموده و شب را سپری و نان را نوش کرده و به سفر خویش ادامه می داد و یا هم قبل از رسیدن به این لنگر با خود مگفت که شب را در لنگری سپری می نما یم که نان خوب یا " شه روتیگ میدهد.
های دیگر روان شد در پکتیکا به یک منطقه رسید که در خانه از آنجا توخی نام داشت مصرفیت داشت که یکی متعلق به توخی و دیگری هم متعلق به هوتک بود. بیگانه مردی که در این دو خانه بود توخی بعد از پرس و یا از حالدای احوال مسافر تازه بود.
سخی ملا سید عبدالله خروتی بعد از رسیدن سرگزشت ملا سید عبدالله خروتی و داستان زندگی خود را هم تشرح داد و گفت که مسافر برادریم یک رادراد ما وفات کرد و برادر دوهم که هوتک نام داشت در زمان طفولیت مفقود شده است و سومی هم خدم هستم به بیوه یی برادر سومی و خانم در این جا زندگی مینما یم.

این دوتن توخی و خروتی با هم قول برادری دادند و زندگی مشترک را آغاز کردند و چندی بعد توخی نیت خود را مبنی بر جستجوی برا در مفقودش هوتک با خروتی در میان گذاشت ...

به هر حال بازهم خداوند را با ر بار شکر گذاریم که اسناد و شواهدی را بدست آوردیم که بالای نظریات و روایات ذکر شده الاغ و نان و غیره چرندیات خط بطلان کشیده و اصل شجره این قوم اعلی نسب و خدا پرست و با غیرت راتصدیق خواهد کرد .
این شواهد که کار روی آن توسط کمیسیونی متشکل از بزرگان قوم اعلی نسب خروتی ، ملا امامان ، علمای کرام ، مجاهدین و روشنفکران ادامه دارد در مجلسی تعیین گردید که به ادامه مجلس عمومی سراسری تمام ولایات افغانستان در دفتر موقت شورای مرکزی قوم خروتی دایر گردید .
لازم به یاد آوری است که در مجلس تعیین سرپرست برای شورای سرتاسری قوم اعلی نسب خروتی که نمایندگان و بزرگان و علماء و مجاهدین و روشنفکران این قوم اعلی نسب از تمام ولایات افغانستان اشتراک نموده بودند نواسه یکی از مجاهدین معرکه استرداد استقلال افغانستان عالم دین و ملا جهد کشور مرحوم الحاج مفتی ملا گل خان را که انجینیر مطیع الله خروتی نام دارد و پسر افسر متقاعد اردو حیات الله خان شادیخیل میباشد به اتفاق آرا برای مدت یکسال به صفت سرپرست شورای سرتاسری قوم خروتی تعیین نمودند . که ضمیمه همین نوشته فیصله تحریری بزرگان قوم نیز غرض آگاهی اعضاء و منسوبین قوم در سراسر افغانستان تقدیم است .

با تقديم احترام
عفيفه شمس ريس دفتر مطبوعاتی وسخنگوی مجمع کانديدان ناراضی افغانستين
جوابعفيفه شمس 27807
2009-02-12 16:06:50
قبیله خروتی

مقدمه:-
از مدت ها به اینطرف در آرزو این بودم که خداوند "ج" مرا توفیق بدهد و بتوانیم به اسناد و شواهدی دست یا بم تا اقوال مضحک و پوچ و غرض آلود عده یی از محقق نما های بی مسولیت را که در مورد یک قوم اعلی نسب خدا پرست، با غیرت و با همت که کار نامه هایشان همچو سایر اقوام این مرز و بوم در قسمت محاربان آزادی خواهانه و غازیانه عیله انگریزها روس ها و متجاوزین درج اوراق تاریخ افغانستان عزیز است ، نا درست ثابت نمایم

این محقق نما ها با کمال بی همتی خیلی مذبوحانه کوشیده اند با لای داستان خیالی سهاک و ایزب مهر تائید و تصدیق بزنند. اگر با معرفت و خرد عالمانه و بی طرفانه قضاوت کنیم در قسمتی از این روایت خیالی آمده است.

سهاک و ایزب دوبرادر اولاده یی ابراهیم غلجا ئئ یکی ازروز ها در راه روان بودند که الاغی بار کرده یی را یا فته !! و بین خود تقسیم نمودند، الاغ به ایزب و پالان الاغ که در یکطرف پالان یک پسر بچه و در طرف دیگر آن نان جو قرار داشت به سهاک رسید بعد ها پسر بچه را ( خه + روتی ) الاغ + نان نامگزاری نموده و قتی پسر بچه به سن بلوغیت رسید آن ها نجیب زاده یی از خانواده خود را در عقد نکاح این پسر بچه بی هویت یا فت شده از پالان الاغ در آوردند!!

به همین منوال مولف کتاب خورشید جهان آقای شیر محمد کندا وری با وجود استعداد خوبی که دارد در در صفحه 22 کتاب خویش این موضوع مضحک را چنین ذکر کرده است:
بخاطر بار خر و شمولیت نان جو که آنرا به زبان پشتو (روته) میگویند این طفلکرا "خروتی" نام نهادند و وقتیکه بالغ شد نظر به شکل طفلک که او را از طایفه اشراف تصور میکردند با دختری از خاندان خودش شادی نمودند و از بطن ان عفیفه اولاده پسر که بوجود آمد شجره خروتی ها را تشکیل میدهد .
ملاحظه کنید از یکطرف شجره قوم خروتی ها به اروپا میرسد و همین مردم جمهوری کرواسی که بنام کروات ها یاد می شوند و یک مملکت مستقل اروپایی است که از بدنه یوگوسلاویا جدا شده است بغیر از خروتی ها کسانی دیگر نمی باشند ولی بد بختانه اگر فرض کنیم که طفل داخل پالان الاغ پیدا شده با شد قرار متن نوشته آقای شیر محمد گند اپوری چنین نتیجه گیری میشود که نه تنها این طفل بلکه دختری که به عقد نکاح اش در آورده شده دارای اصل و نسب و عفیفه و پاک دامن وپرهیزگار بوده است.
یا هم برویت روایات نا درست واسناد تاریخی گمراه کننده که اصل این اسناد تا هنوز به نزد ورثه یی سرداران اتک موجود است و یک نسخه آنرا نواب خان خروتی باشنده گومل به اختیار بزرگان بنده قرار داده اند و در مورد اصل و نسب خروتی ها بیدون تعقیب بر بنیاد مطالعات پابند به ریالیزم چنین اسناد نادرست ترتیب گردیده است:

خروتی ها در اصل نسل سادات اند که از بغداد به سوات (صوات) آمده اند و بعد به منا طق دیگر کوچیده اند.
برویت اسناد و شواهد تایید ناشده یکی از سیدان سوات بنام ((ملا سید عبداله)) که شخص عالم و فاضل بود به نیت تدریس به پشاور سفر نمود، آنجا یک قطعه زمینی را بخاطر ایجاد مدرسه خریداری نمود و در آن منطقه زمین سهولت های هم جانبه را برای مردم عالم و خاص فراهم نمود.
از انجمله جاری ساختن لنگر با سخاوت کامل و باز نمودن دروازه لنگر برای عام و خاص به خاطر جذب و جلب شاگردان و به غرض تعلیم دهی برای شاگردان سخاوت مندانه ادامه داد که این عمل ملا سخی طعت به زودی اورا مشهور ساخت هر کسی که از مسیر استقامت این محل سفر می نمود حتماً در این لنگر توقف نموده و شب را سپری و نان را نوش کرده و به سفر خویش ادامه می داد و یا هم قبل از رسیدن به این لنگر با خود مگفت که شب را در لنگری سپری می نما یم که نان خوب یا " شه روتیگ میدهد.
شه روتی "خه روتی" در لهجه پشتو مردم پیشاور به نان خوب ترجمه شده است.
شه یا خه خوب معنی میدهد و روته یا روتی نان معنی میدهد.
آهسته اهسته مسافرین که در این لنگر مرد سخاوتمند و مشهور ملا سید عبداله یا نان نوش جان ماندند و یا هم شن را سپری می نمودند لنگر شن را به لنگر ( خه روتی) به شهرت رسانیدند. و این کلمه خه روتی را مختصر ساخته که به خروتی تلفظ نمودند به این ترتیب به مرورزمان اختصار ملاسید عبداله مالک این لنگر خانه را مردم و مسافرین و اطرافیان این به نام اصلی اش نه بلکه به نام خروتی خطاب می نمودند و ملا سید عبداله به خروتی تبدیل شد.
در این زمان حاکم ملک شخص ظالم و جابری بود که عالمان دین، مشایخ سادات و سایر روحانیون را دیتگیر می نمود یا می کشت و یا هم از ملک و جایداد فرار می داد.
ملاسید عبدالله خروتی هم به هجرت مجبور شد.

و تنها به طرف ملک های دیگر روان شد در پکتیکا به یک منطقه رسید که در خانه از آنجا توخی نام داشت مصرفیت داشت که یکی متعلق به توخی و دیگری هم متعلق به هوتک بود. بیگانه مردی که در این دو خانه بود توخی بعد از پرس و یا از حالدای احوال مسافر تازه بود.
سخی ملا سید عبدالله خروتی بعد از رسیدن سرگزشت ملا سید عبدالله خروتی و داستان زندگی خود را هم تشرح داد و گفت که مسافر برادریم یک رادراد ما وفات کرد و برادر دوهم که هوتک نام داشت در زمان طفولیت مفقود شده است و سومی هم خدم هستم به بیوه یی برادر سومی و خانم در این جا زندگی مینما یم.

این دوتن توخی و خروتی با هم قول برادری دادند و زندگی مشترک را آغاز کردند و چندی بعد توخی نیت خود را مبنی بر جستجوی برا در مفقودش هوتک با خروتی در میان گذاشت ...

به هر حال بازهم خداوند را با ر بار شکر گذاریم که اسناد و شواهدی را بدست آوردیم که بالای نظریات و روایات ذکر شده الاغ و نان و غیره چرندیات خط بطلان کشیده و اصل شجره این قوم اعلی نسب و خدا پرست و با غیرت راتصدیق خواهد کرد .
این شواهد که کار روی آن توسط کمیسیونی متشکل از بزرگان قوم اعلی نسب خروتی ، ملا امامان ، علمای کرام ، مجاهدین و روشنفکران ادامه دارد در مجلسی تعیین گردید که به ادامه مجلس عمومی سراسری تمام ولایات افغانستان در دفتر موقت شورای مرکزی قوم خروتی دایر گردید .
لازم به یاد آوری است که در مجلس تعیین سرپرست برای شورای سرتاسری قوم اعلی نسب خروتی که نمایندگان و بزرگان و علماء و مجاهدین و روشنفکران این قوم اعلی نسب از تمام ولایات افغانستان اشتراک نموده بودند نواسه یکی از مجاهدین معرکه استرداد استقلال افغانستان عالم دین و ملا جهد کشور مرحوم الحاج مفتی ملا گل خان را که انجینیر مطیع الله خروتی نام دارد و پسر افسر متقاعد اردو حیات الله خان شادیخیل میباشد به اتفاق آرا برای مدت یکسال به صفت سرپرست شورای سرتاسری قوم خروتی تعیین نمودند . که ضمیمه همین نوشته فیصله تحریری بزرگان قوم نیز غرض آگاهی اعضاء و منسوبین قوم در سراسر افغانستان تقدیم است .

هم چنان فیصله بعمل آمد تا برعلاوه ایجاد کمیسیون تکمیل شجره کمیسیون تدارکات برای ترتیب اساسنامه و برنامه عمل نیز ایجاد وبرعلاوه این که تمام تشکیل ها و گروپ ها و سازمانها ی که تحت نام خروتی ها در خارج و داخل افغانستان فعالیت دارند باید تحت یک اداره در آورده شود و فعالیت های قومی غیر سیاسی خویش را منبعد با همین شورا که در راس آن محترم انجینیر مطیع الله خروتی برای یکسال تعیین شده است هماهنگ ساخته تا در اکمال و غنا مندی اعضای رهبری شورا که در مرحله اول سناتوران محترم ووکلای محترم پارلمان اعضای هیت رهبری شورا اند کوشش شده باشد در غیر آن فعالیت منفردانه و خود سر که جز از ایجاد تفرقه در قوم نتیجه دیگری نخواهد داشت مانع شده و اعلان می دارد که همچو فعالیت های انفرادی مربوط قوم خروتی نخواهد بود .

قابل یاداوری است که عنقریب اجراات کمیسیون تکمیل شجره قوم کار ترتیب شجره را اختتام بخشیده وشجره واقعی قوم اعلی نسب خروتی اقبال چاپ خواهد یافت انشاءالله .
اگر مولفین محترم ، بزرگان اقوام ، علمای کرام وروشنفکران و سایرین در رابطه به شجره قوم اعلی نسب خروتی مواد یا معلومات و یا هم نظریات و انتقادات داشته باشند از طریق سایت انترنیتی این قوم ( www.kharoti.tripod.com ) با هیت رهبری قوم شریک سازند .
جوابخروتی27457
2008-11-11 13:29:21
هر کسی ميداند که کی ها قهرمانان ديروز بودند و کی ها قهرمانان امروز است و اين خاک از کی ها است.
جوابجاويد27033
2008-10-04 21:32:34
فرید:
فرید جان حالا آزاد استی؟ من فکر می کنم کی در تاریخ دنیا هیچ کشوری مانند افغانستان استعمار نشده. آروزمند استم کی به حالی فعلی خود فکر کنیم.
خوب نیست که ما با نیاکان خود افتخار کنیم افتخار به یک نو جوان کنم که زنده است و در راهی آزادی تلاش دارد. وقتی خواهد آمد کی ما را مردم غلام خواهد شمرد نه یک قهرمان و آزادی خواه.
مسعود یک شخص ممکن باشد که دست آورد ندارد ممکن یک احساس آزادی خواهد داشت ولی نصبش چیزی نیست.
جوابارغوان26801
2008-08-31 22:14:54
آقای اختاي:
گویا شما از ظرفداران آقای پورپیرار هستید که مشغول تحریف تاریخ هست و برای همین اطلاع ندارید که دیگر ثابت شده که ایشون یک فرد بدون سواد در رشته تاریخ و یا زبان شناسی هستند و همچنین اساتید بزرگی دروغ گوییهای این فرد را بر ملا و رو کردند و نشان دادند که ایشان تاریخ نمی نویسند بلکه داستان سرایی می کنند . مخصوصا با مطالعه زندگی این شخص در ویکی پدیا می توانید در باره استاد متشخصتان بیشتر بدانید. این فرد با تغییر در عکس ها هر از چند گاهی تاریخ آریایی و ایرانی باستان را زیر سوال می برد و جالب اینکه چند وقت بعد در مقالات بعدی خود , منکر حرفهای گذشته خود می شود و در داستان سرایی های این فرد تناقضات بسیاری بوفور یافت می شود که از عهده این پیام خارج است .
اصولا سعی نکنید از معده نظر دهید دوست عزیز !
جوابامیر26667
2008-07-25 13:23:58

ب سواد (از جوزجان):
www.khawaran.com/KharotiMatieullah_DurandLine.htm - 888k
اين را حتمآ ملاحظه کنيد و بعد نظر بدهيد لطفآ.
جوابناجيه ساهل خروتی26507
2008-07-25 12:29:47
Afghan:
در این قسمت شما این جا را باز کنید که بدنید افغانستان از کیست از کجا شده کی خون ریختانده ؟
http://www.pimpmysearch.com/home.html?gname=Matiullah
جوابکيهان26505
2008-07-23 08:50:29
په نظر من، امروز بعضي مردمان بی منطق او بی شعور.، باآشامیدن آب از کشور های همسایه ، همچو ایران، تاجکستان ، ازبکستان وروسیه ، چنین حرفهای می زنند.. که دیوانه گی خو د را بیا ن می کنند..
جوابتیمورشاه26500
2008-07-06 18:51:21
نوشته های برخی از هموطنان را دنبال کردم تا رسیدم به مقاله ای از آقای رؤفی، گویا ساکنان شمال افغانستان مردمانی هستند که به شکل غیر قانونی درانجا زندگی میکنند*.

امروزه ما در جهانی زندگی میکنیم همه لاف از دموکراسی، آزادی بیان، آزادی اندیشه ها... میزنند، من هم به طرز تفکر و اندایشه های ایشان بایستی ارج بنهم و چون من هم یکی از باشنده های همین کره خاکی هستم و یکی از مدافعان آزادی اندیشه و بیان. ولی چیزیکه صادقانه به این آقای جامعه شناس میخواهم یاد آور شوم و آن اینکه از دیدگاه های جهت دار ایشان (متاسفانه) به سختی میتوان گذشت. من خودم متولد ولایت جوزجان هستم و در برخی از ولایات شمالی افغانستان زندگی کرده ام و تعدادی از دوستان دوران مکتبم را پشتونها تشکیل میدهند، پشتونهایی که بنابر اقتضای زمان (که همه میدانند) به شمال افغانستان مهاجرت کرده اند و کاملا در جامعه محلی ادغام شده اند، واضح تر بگویم تاجیک و ازبیک شده اند اما بعضی از عنعنات سنتی شان همچنان پا بر جاست، که البته اینکار در ذات خود درتنوع و غنا مندی فرهنگها کمک میکند. اگر هم جنابعالی سفری به شبرغان داشته باشند خواهند دید که امروزه هم ما در مرکز شهر شبرغان کوچه ای بنام "کوچه لغمانی ها" داریم (که اکثر باشندگان آن را مهاجرانی که از لغمان آمده اند تشکیل میدهند)، و یا هم میتوان به مهاجران قندهاری که در شبرغان زندگی میکنند و امروزه بنام "ارغندیوال" یاد میشوند...وغیره اشاره کرد.

تا جاییکه بنده آگاهی دارم در غرب مهاجرانی که عرصه بود و باش و زندگی را در کشوریکه مهاجرت کرده اند تنگ میبینند زنی یا شوهری را (که باشنده اصلی آن کشور است) به همسری میگزینند تا از خطر اخراج شدن در امان باشند. اینکار در شمال افغانستان هم رایج بوده است. مهاجرانی که از جنوب به شمال سرازیر شده اند دوشیزگان بلند بالا و زیبا روی خود را به همسری بومیان این محل در میاورند تا زندگی و بودو باش خود را برای همیشه بیمه کنند. دوستانی که در شمال افغانستان زندگی میکنند به این نکته علامت صحیح میگذارند چون این واقعیتی است که ازان نمیتوان چشم پوشی کرد. اگر مایل باشید میتوانم به نمونه هایی ازین دست ازدواج های پیشنهاد شده توسط خانواده های دختر با فقط چند تن از اشخاص سرشناس محلی از جمله ازدواج پیرنظر خان (شهردار شبرغان) با دختری از خانواده "ارغندیوال"، انجنیر نسیم مهدی با دختر ارغندیوال، عبدالاحمد (مشهور به عبدل چریک) با دختر پشتون... از همه مهم تر همسر جنرال دوستم که خود از یک خانواده سنتی ارغندیوال است و اتفاقا به همسایه گی ما زندگی میکردند اشاره کنم.

اگر شما لزوما بنابر عقده های شخصی با چند تن محدود دست به پشت هم قرار دادن چند کلمه موهن بزنید و باشنگان اصیل این سرزمین را "غیر قانونی" خطاب کنید پس ابتدا باید به این مهاجرانی که به راستی مهاجر شده اند اشاره کنید. من اهل کشوری بنام افغانستان هستم، به سه زبان عمده راحت میتوانم حرف بزنم و افتخار نیز به افغان بودن خود میکنم و کاری با طرز تفکر افرادی (خوب البته درست نیست نام ببرم چون چیزیکه عیان است چه حاجت به بیان است) ندارم وعشق وافری به سرزمین خود دارم، حالا بیایید مرا از دیار آبایی خودم به جرم "زندگی غیر قانونی" اخراج کنید!!! باور داشته باشید اگر هم از آنسوی مرز هایی که هنگام فرار پشت سر گذاشته اید به قصد اینکار بیایید، با چای سبز و نقل و نبات مزاری و قابلی اوزبیکی و خربوزه شیرین آقچه و شیرین تگاب و تربوز شیرین صیاد... از شما پذیرایی خواهم کرد، چون بزرگان فرموده اند: دشمنان خود را نیز دوست بدارید!
بعد شما را به عابدات تاریخی خواهم برد که هزاران سال پیش از بدنیا آمدن شما توسط باشندگان اصلی این مرزبوم بنا شده اند، تا به معنی اصلی "جامعه" و "جامعه شناسی" پی ببرید.
مولانا جلال الدین بلخی، رابعه، ناصر خسرو بلخی، ابو عبید جوزجانی، فارابی، بو علی سینا...وغیره وغیره کسانی هستند که درین سرزمین به دنیا آمده اند و خدمات شایسته ای نیز به فرهنگ و جامعه بشری کرده اند که نه تنها از افتخارات عمده افغانستان بلکه بشریت به شمار میروند. شما که خود را "جامعه شناس* معرفی میکنید و گویا مدافع سرسخت افتخارات وطن استید (شاید منظورتان از افتخارات آلمان بوده باشد تا افغانستان) و دست به کار شده اید تا همه ازبک ها و فارسی زبانان افغانستان را اخراج کنید پس این همه افتخارات کشور را نیز دو دسته به بیگانان در حال تحویل دادن هستید!!! چون این شخصیت ها یا ازبیک بوده اند یا فارسیوان. و یا شاید هم تصمیم دارید همه را اخراج کنید بجز اینها؟

میدانید زادگاه زردشت نبی کجاست؟ حتما میدانید، بالاخره "جامعه شناس" هستید چون جامعه شناس بدون دانستن تاریخ جوامع مختلف یک جامعه شناس خوبی نمیتواند باشد. حالا فرض کنیم بلخ نیز مثل دیگر شهر های شمال افغانستان شهر پشتون نیشین بوده باشد (و ما ازبیک ها و فارسیوان ها که بعدا به قول شما مهاجر شدیم و به شکل غیر قانونی اراضی شما را غصب کردیم و شما را از دیار آبایی تان رانده ایم و....) پس زردشت نیز قرار است پشتون بوده باشد، مگر اینطور نیست؟

همیشه شاد و موفق و جامعه شناس باشید!
جوابب سواد (از جوزجان)26424
2008-06-28 12:58:56
لطیف پدرام که آشکارا تفرقه افگنی بین "پشتون" و به زعم مغز بیمارش "غیر پشتون" را تبلیغ میکند، درین اواخر حتی نام مبارک اعلیحضرت غازی امیر امان الله خان را با کلمات زشت و بازاری بر زبان برد و هرچه هتاکی و دو و دشنامی که در چانتۀ "ستم مآبانۀ" خود داشت، نثار آن "قهرمان ملی افغانستان" و محصل استقلال وطن نمود. کافیست لینک آتی را از "یو توب" باز نموده و سخنان هرزه و اوباشانۀ این "عروس ِ هزار داماد" ، این "تازی ِ صد سوار" و این "چوکیدار ِ ولایت فقیه جمهوری سیاهپوشان ایران در افغانستان" را بشنوید :
لطفاً کلیک کنید :

http://www.youtube.com/watch?v=Q8hVRRwMhPY
جوابAfghan26380
2008-05-12 23:32:25
آقاي امير كرباسي
در اثبات دروغ يا راست بودن آن محقق محترم نمي‌شود از معده استفاده كرد بلكه بايد مستند و با ادله و البته استفاده جزيي از مغز پاسخگو بود.
جواباختاي26108
2008-05-06 17:12:02
دوست گرامی مرتضی,
من یک ایرانی هستم . اون آقای ایرانی که نام بردید و گفتید که ثابت کرده دلخوشی همه ما بی پایه می باشد , به هیچ وجه هیچ کدام از نظریاتش را نتوانست ثابت کند و تاریخ شناسان و باستان شناسان در کتابهای متعددی دروغپردازیهای آن عنصر خائن و کمونیست را رو کردند و این بحث دیگر قدیمی شده است . امیدوارم شما هم آنقدر مطالعه داشته باشید که با خواندن مجهلیاتی مثل مطالب آن فرد در دین و ایمان و اصالت خود شک نکنید.
با تشکر
جوابامیر کرباسی26067
2008-05-05 15:35:09
شما حق گوی صاحب معنای افغانستان رادرست نميدانيد تعليل وترجمه غلت نکنيد با مسوليت وبا فکربنوسيد آينده تکرار نشود من افغان استم وافتخار دارم .
جوابمحمد يوسف احمدزی26055
2008-05-04 15:55:45
دل خوشی هايی داريد که يک محقق پرآوازه ايرانی همه را طوری به باد داده است که هيچ برگشتنی نيست و ثابت نموده اند که ۹۹ درصد تاريخ و ادبیات و بزرگان فرهنگی و سیاسی موجود در منطقه ما، که نام می یرند و متعلق به ادوار ماقبل صفویه می دانند، جعلی و دروغ است و اگر همت رجوع به وبلاگ زیر را داشته و حوصله خواندن یادداشت های ایشان را داشته باشید، چنان است که بر اثر معجزه ای پس از کوری مادر زاد ناگهان بینا شده باشید.
www.narina.ir
naria.blogfa.com
جوابمرتضی26047
2008-05-02 18:37:19
سلام
من ميخواهستم بدونم که جنگ سرد بين چه کشور هايی بود.
جوابنادر26031
2008-04-29 17:25:50
به همه بازدید کنندگان و گردانندگان سایت فارسی رو سلام !

در زمانیکه نیروهای اجنبی ومزدوران شان قصد برانداختن دولت شاه امان الله راکردندو توطیه می چیدند .مردم را تحریک وبه مقابل شاه روشنفکر به جوش اوردند. نیروی مردمی برهبری بزرگان و امیر حبیبالله خان پیروز و حکومت بدست حبیب الله رسید.ازان ببعد همه اگاه هستیم که انگلیس مزدور خود نادر و سپاه چور و غارت را بمیدان انداخت که تا کابل رسیدند . نادرخان وعده حراست از حبیب الله را دادو حبیب الله خان که مرد صادق به معتقدات خود بود حرف انمرد فریب کار را خوردو بکابل امد. مگر نادر خان در حق قران وحبیب الله خان هم خیانت کردو اورا شهید کرد که مقبره حقیر ان رادمرد تاریخ زیر تپه مرنجان در چهار راه مکروریان اول که ازان بطرف های مارکیت مکروریان اول . مسجد عیدگاه و تپه مرنجان میرود واقع است . اشخاصی که از محل مقبره ان جوانمرد خبر دارنذ هر چندزمانی به تزیین ان میپردازند و بس.
روح شهيدان گمنام وطن شاد باد
جوابذ. و.ا.ر26015
2008-04-25 18:20:53
چو از کابل برون رفتم به گيلان گذر کردم از ولايت طالقان جلوتر رفته بودم من به بابل از آنجا بگذشته به زابل چو برمي گشتمش رستم بديدم يدفعی به تنبانم شاشيدم نديم من به اون آدم بزرگی چو ديوان کشته بود همچو به گرگی رفيقانم منم آريا عزيت يه دلداده به اين طنز لذيذت
جوابآريا خراسانی25989
2008-03-12 10:30:44
بچه مثبت:

افغان به معنای لغوی اش ناله و فغان نیست!
جای بسا تاسف است که دیکشینری خلفی چاپ تعصبستان را انتخاب کرده یی.

در کتاب های قدیمی از قبیل ویدا، اپنیشاد، لغتنامه سانسکریت، نوشته های یان تسانگ و غیره، واژه یی افغان چنین آمده:

Apagan = Ashvakan
Apagana = Afgana
avagan-ashvakan-alaban-alabania-abania-apokan-apokin

پس واژه یی افغان اختراع احمدشاه درانی نیست و هرگز به معنای پشتون نبوده است.
جوابسيف25677
2008-03-12 09:59:18
الیاس کابلی:

سنجش تفاوت یا عدم تفاوت میان دری، فارسی و تاجیکی امکان پذیر نیست!
آنچه را ما امروز فارسی می گوییم، همان زبان دری است که در ایران اندکی بعد از اسلام رایج شد. و آنچه را ما تاجیکی می نامیم، همان دری است که پیش از تاریخ تاجیکستان وجود داشته.

شواهد تاریخی و اسناد غیر قابل انکار وجود دارد که می تواند ریشه های دری را از فارسی متمایز و جدا ثبوت کند و آشکارا نشان بدهد که زبان آریک همان فارسی داریوشی نیست و فارسی داریوشی همین فارسی امروز نیست.

چند نکته یی کوتا برای تفکر:

۱- دری اسم است اما فارسی و تاجیکی صفت. پس نمی شود ناک را با سیب جمع و تفریق کرد.
مثلا: دری گفتن به شیوه یی مردم فارس را فارسی، دری گفتن به شیوه یی مردم تاجیک را تاجیکی، دری گفتن به شیوه یی شمال افغانستان را تخاری گویند.

۲- یک زبان می تواند دارای لهجه های گوناگون باشد، اما دارای نام های گوناگون بوده نمی تواند. مثلا تفاوت لهجه میان انگلیس ها و امریکاییان و آسترلیایان وجود دارد، اما نام زبان آنان همیشه انگلیسی باقی مانده.

۳- قدیمیترین آثار، بزرگترین شهکارها و سچه ترین گفتار، به زبان دری نظم و نثر گردیده نه به لهجه یی فارسی.

۴- پدران زبان ما، یعنی رودکی و سنایی، زبان خود را دری گفته اند نه فارسی و یا تاجیکی.

۵- هیچ سندی در ایران وجود ندارد که گویا زبان فارسی، زبان اهل فارس بوده است. اما آنچه را تاریخ هخامنشیان به ما می رساند، آنست که زبان مردم فارس همان اعیلامی و اکدی بوده است. چنانچه در نبشته های بیستون، تخت جمشید و تخت رستم و غیره دیده می شود.

۶- قاموسنامه های متعددی وجود دارد که فارسی را لهجه و دری را زبان اهل خراسان می دانند و عقیده بر آن دارند که زبان دری شاخه یی مستقیم از زبان آریک یا زبان آریایی می باشد. و اما زبان پهلوی متشکل از زبان های آریک، اعیلامی، اکدی و سامی است.

۷- شما می گویید: "پس به این نتیجه میرسیم که هیچگاه زبان به اساس منطقه نام گزاری شده نمیتواند یعنی زبان وابسته به جغرافیا نیست"

پس چگونه می توان یک زبان را به منطقه یی فارس وابسته کرد؟
جوابسيف25676
2008-03-11 11:00:13
ولی جان:
استرداداستقلال افغانستان یعنی چه؟
افغانستان از آغاز پیدایش ۱۷۴۷ تا امروز یک کشور آزاد و مستقل بوده است. کشور های مانند پاکستان، هند، الجزایر، افریقای جنوبی، کانادا، مراکش و غیره را میتوان ممالک مستعمره شمرد.
اینکه انگیس در ۱۹۱۹ فاعل مختاریی افغانستان به رسمیت می شناسد، به معنی آن نبوده که آنان برای ما آزادی داده باشند و یا ما از آنان استقلال گرفته باشیم.

ما هیچوقت، پادشاهان، سلاطین و روسا جمهور، اتگیس و روس و امریکایی نژاد نداشته ایم. و اصلا واژیی مستعمره به معنای اصلی اش، بر ما اطلاق نمیگردد.
جوابسيف25672
2008-02-11 13:16:35
الياس جان کابلی ! مثلیکه نشنالیستان متعصب در راس ان وزیر( پوزبوزینه )اطلاعات و فرهنگ حرف های خودت را شنیده وانرا تحمل نتوانسته با نشان دادن اینکه از قماش بی مغزان است سه نفر فرهنگی را که چرا از واژه های پشتو کار نگرفته بودند جریمه کرده است . با اين ديده درايی (بقه گری ) بالای اقوام غير پشتون مثل زمان های که امدنش از غير ممکنات است به جبر و تهدبد ميخواهد زبان پشتورا به غیر پشتون ها بقبولاند.
جوابنادر کمياب25473
2008-01-15 16:13:55
سلام واحترام به همه هموطنانم.
خلاص هرکسی که میگوید که دری فارسی و تاجیکی یک زبان نیست اشتباه مکند
شما خوب میدانید که لحجه وزبان دو لغت متفاوت اند یعنی در یک زبان چندین لحجه موجود میباشد. شما باید متوجه شده باشید که در یک زبان پشتو چندین لحجه موجود است که حتا در مناطق مختلف پشتنون نیشین لغات متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد. اگر فرق بین لحجه و زبان قایل نستید پس باید پشتوی که در قندهار استفاده میشود باید زبان قندهاری گفته شود و پشتوی وردگ زبان وردگی وخلاصه زبان لغمانی و زبان پکتیائی و زبان ... وغیره. چرا که لحجه ها و حتا بعضی لغات در مناطق یاد شده متفاوت اند. پس به این نتیجه میرسیم که هیچگاه زبان به اساس منطقه نام گزاری شده نمیتواند یعنی زبان وابسته به جغرافیا نیست. موفق باشید .
جوابالیاس کابلی25287
[1] [2] [3] [4] [»»] 
پيام شما:
آدرس الکترونيکی: نام:
farsi  eng



© 2003-2007 نشريهء آزاد افغانی
كليه حقوق اين سايت متعلق به «افغانستان.رو» ميباشد
نظرات نویسندگان مقالات ممکن است مغایر با موضع اداره سايت باشد
استفاده از مطالب سايت با ذکر ماخذ آزاد است.