|
صفحه اول/ |
آیا افغانستان وارد جنگ خونین مذهبی میشود؟
/7.9.2018
نویسنده: میرویس قادری
گروه تروریستی داعش باردیگر با راهاندازی یک حملۀ تروریستی در منطقۀ دشتبرچی در غرب کابل، دستکم 26 تن از غیرنظامیان عمدتاً شیعه را به قتل رسانید.
منابع دولتی میگویند که در دو حملۀ پیهم انتحاری- نخست بر یک باشگاه ورزشی و سپس در میان خبرنگاران- نزدیک به سی تن به شمول دو خبرنگار جان باخته و 100 تن دیگر زخمی شدهاند. این چندمین حملۀ مرگبار به هدف قتل عام غیرنظامیان شیعه در کابل میباشد.
پژوهشگران حقوق، هدف قراردادن پیروان مذهب و تبار خاص را «مصداق جنایت جنگی» و «نسلکشی» عنوان کردهاند. آنان حمله بر هزارهها را هدفمند و برنامهریزی شده میدانند و میگویند که «مصداقهای ژنوساید و جنایت علیه بشریت در این حملات دیده میشود.»
جامعهشناسان معتقد هستند که ادامۀ کشتار بیرحمانۀ پیروان مذهب اهل تشیع، احتمالاً جنگهای مذهبی و فرقهیی را در افغانستان دامن خواهد زد. اما رهبران سیاسی، مدعی هستند که چنین حملاتی «وحدت مذهبی» و «همزیستی مسالمتآمیز» پیروان مذاهب اسلامی را خدشهدار نخواهد ساخت. مقامات حکومتی، وحدت مذهبی در افغانستان را یک نمونه در سطح جهان میدانند.
افغانستان انواع جنگهای قومی، سیاسی، منطقهیی و گروهی را تجربه است. اما برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه، جنگ مذهبی و فرقهیی در این کشور جایی نداشته است. گروههای سیاسی- قومی، با وجود اختلافات عمیق مذهبی، از کشانیدن پای مذهب به منازعات سیاسی و جنگ قدرت اجتناب کردند.
مردم افغانستان عمدتاً پیرو دو فرقۀ مذهبی شیعه و سنی هستند. آمار رسمی و معتبر از شمار دقیق نفوس شیعهها در افغانستان وجود ندارد. اما بربنیاد برخی منابع، بالاتر از 20 درصدِ شهروندان افغانستان را پیروان مذهب شیعه تشکیل میدهد.
از دو سال بدینسو رگههای جنگ مذهبی و فرقهیی در افغانستان به مشاهده میرسد. درست از هنگام ظهور داعش در افغانستان، حملات هدفمند، حسابشده و خطرناک بر تجمعات پیروان اهل تشیع افزایش یافته است.
داعش، اهل تشیع را «واجبالقتل» میداند و حملات خود را متمرکز به نهادهای فرهنگی، آموزشی، مذهبی و حتا ورزشی «تشیع» ساخته است. داعش بیدرنگ مسوولیت همۀ حملات به مراکز مذهبی و فرهنگی اهل تشیع را برعهده گرفته است. طالبان از پذیرفتن مسوولیت این حملات اجتناب کردهاند.
حملات بیرحمانۀ داعش زندگی در غرب کابل و ساحات شیعهنشین پایتخت را از حالت عادی بیرون ساخته است. مردم نمیتوانند با خیال آرام به مسجد بروند، کودکان نمیتوانند به مدرسهها و نهادهای آموزشی بروند، ورزشکاران نمیتوانند به ورزشگاهها بروند و جریانهای سیاسی نمیتوانند اعتراض و راهپیمایی برگزار کنند. برخی از باشندگان غرب کابل از ترس اینکه مبادا قربانی حملۀ بعدی گروه تروریستی داعش باشند، خانههایشان را ترک کرده و به دیگر مناطق پایتخت پناه بردهاند. غرب کابل به «کشتارگاه» مبدل شده و «کشتن هزاره به امر عادی.»
شیعهها از نیروهای امنیتی و حکومت وحدت ملی افغانستان نا امید شدهاند. آنان به دنبال راهکارهایی هستند که خود بتوانند امنیتشان را تأمین نمایند. رهبران هزاره و شیعه در حکومت نیز در جلوگیری از کشتار بیرحمانۀ مردمشان اظهار عجز و کوتاهی کردهاند. محمد محقق معاون رییس اجرایی گفته است که صلاحیت و اختیاری ندارد تا به داد مردم برسد. سرور دانش معاون رییسجمهور اما تلاش ورزیده است که اتهامات وارده بر حکومت و نیروهای امنیتی را بزداید. بخشی از مردم معتقد هستند که بدون همکاری داخلی امکان به هدف رسیدن داعش و راهاندازی حملات پیچیدۀ تروریستی وجود ندارد. آنان مدعی هستند که چون هزارهها به لحاظ آموزشی و تحصیلات چندگام پیشتر از دیگر اقوام گذاشتهاند، این موضوع برای جمعی از مردم قابل هضم نیست و آنان تلاش دارند با راهاندازی چنین حملاتی مانع پیشرفت و رشد هزارهها شوند.
برخی به منظور جلوگیری از ادامۀ حملات تروریستی بر مراکز شیعهها خواهان تشکیل نیروی مردمی شدهاند. اما شمار دیگر میگویند که تأمین امنیت و جلوگیری از کشتار شهروندان، از وظایف اصلی و عمدۀ دولت محسوب میشود. وقتی دولت نمیتواند مانع کشتار دستجمعی شهروندان شود، باید کنار برود و به چهرههایی جا باز کند که توانایی، اراده و ظرفیت حفاظت از جان و مال مردم را دارند. اما مقامات حکومت وحدت ملی «نه مهارت ماندن دارند و نه شهامت رفتن.»
جمعی از ناظران ارادۀ حکومت افغانستان را در جنگ با تروریسم به ویژه داعش زیر پرسش میبرند. آنان معتقد هستند که نوعی همسویی و همفکری میان برخی مقامات دولتی با گروههای شورشی وجود دارد.
شماری دیگر، از حرکتهای تحریککنندۀ مذهبی به عنوان مسبب اصلی این گونه رویدادهای خونین یاد میکنند. به باور آنان، تبلیغات مذهبی و به نمایش گذاشتن بازی قدرت در «دهم محرم» به جنگ خونین مذهبی در افغانستان دامن میزند. هرچند پیروان اهل تشیع تا هنوز از صبر و گذشت کار گرفتهاند و به اقدامات متقابل متوسل نشدهاند. آنان بیشتر از آنکه معتقد به جنگ مذهبی داخلی باشند، باور دارند که هدف یک توطیه کلان جهانی قرار گرفتهاند.
در رویدادهای خونین مذهبی در افغانستان، بهطور مستقیم پای عربستان- پاکستان و ایران کشانیده میشود. عربستان متهم به حمایت از گروههای رادیکال تسنن است و ایران بیپرده از سران اهل تشیع در افغانستان حمایت میکند.
کشتار گستردۀ شیعهها بیاعتمادی سیاسی و اجتماعی را افزایش بخشیده است. هرچند اکثریت شهروندان با قربانیان و خانوادههای رویدادهای اخیر همدردی و غمشریکی کردهاند. اما جنایت گروه تروریستی داعش، به خصومت و عقدهمندیهای فرقهیی در افغانستان دامن زده است.
بربنیاد اطلاعات موجود، حملات بر مراکز اهل تشیع ادامه خواهد یافت. اما تاهنوز هیچ طرح و برنامهیی به منظور دفع و جلوگیری از این رویدادهای مرگبار روی دست گرفته نشده است.
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|