English |  فارسی |  Русский  
صفحه اول
مقامات افغانستان را خراب می کنند
مقامات افغانستان را خراب می کنند
مقامات افغانستان را خراب می کنند
موادمخدر‌نی‌ سوداسی‌وآلپ‌ ساتشی‌ لری‌ طالبان‌ لرنیینگ‌ براساسی‌ عایداتی‌ ودرامدی‌ می‌
هیروین جهاد .لابراتوار های تولیدات ماده گیاهی در افغانستان در حال افزایش است
کارعاقلانه‌ واخلآقی‌ برای‌ رشدجامعه‌ .امنیت‌ منطقه‌ .ورشداقتصاد‌ ی‌ واجتماعی‌ میباشد
شک و تردید روسیه به وعده های طالبان
ارتش روسیه در نزدیکی مرزهای افغانستان تجهیزات جدیدی را در یک رزمایش استفاده کرد
گفتگوی وزرای دفاع سازمان همکاری شانگهای درباره افغانستان
روسیه برنامه ‌ای برای خارج کردن نام گروه طالبان از لیست سازمان‌های ممنوعه را ندارد
مسعودجوان از دورۀ جهاد و مقاومت عبور کند
عدم حمایت شرکت کنندگان نشست مسکو از احیای امارت اسلامی/ رضایت افغانستان و نارضایتی طالبان
استقبال افغانستان از تلاش روسیه برای صلح در افغانستان
اميدوارى مسكو از ادامه مشترك همكارى هاى روسيه و امریکا در مورد افغانستان با روی کار آمدن حکومت بايدن
تلاش های روسیه و ازبکستان بر حل بحران کنونی افغانستان
ابراز نگرانی وزارت خارجه روسیه از حملات موشکی در شهر کابل
پوتین: روسیه بر تقویت پروسه مصالحه ملی ادامه خواهد داد
نشست سه‌جانبۀ روسیه، ایران و هند دربارۀ افغانستان در مسکو
روسیه از جامعۀ جهانی خواست مبارزه با تروریسم را در افغانستان جدی بگیرند
روسیه آماده است که از مذاکرات صلح در مسکو میزبانی کند
وزارت خارجه روسیه حمله در کابل را محکوم کرد
پوتین: حضور امریکایی‌ها در افغانستان به ثبات در این کشور کمک می‌کند
"فرصت پیش آمده در راستای تامین صلح در افغانستان نباید از دست برود"
پرشدن موزیم دولتی هنرهای شرق با آثار بی‌نظیر افغانستان
آماده‌گی کابل برای مقاومت در صورت شکست مذاکرات
کمک روسیه برای مبارزه با کرونا با افغانستان
رقابت جهانی در افغانستان؛ باعث از دست رفتن همکاری‌های منطقه‌ای نشده است
گرم‌شدن کرۀ زمین، سردشدن روابط کابل - دوشنبه
غایبان بزرگ نشست تاریخی بین‌الافغانی
آسیایی مرکزی حلقه ای برای نجات پروسه صلح افغانستان
  صفحه اول/
متحدان طالب از شوروی سابق
/16.9.2013
متحدان طالب از شوروی سابق

نیکیتا میندکویچ، تحلیلگر مسایل آسیای مرکزی
نظر نویسنده مقاله ممکن است مغایر با موضع سایت "افغانستان.رو" باشد.

کشورهای آسیای مرکزی در حال حاضر موضوع تهدیدِ برخاسته از فعالیت های شدیدِ دهشت افگنی از خاک افغانستان و پاکستان استند. گذشته ازین، خطر برهم خوردن ثبات در دوره ی پس از خروج نیروهای بین المللی همکاری و امنیت ازین کشور پس از ۲۰۱۴ وجود دارد و این امر می تواند فعالیت های گروه های افراطگرا را که معطوف به گسترش حوزه‌ی نفوذ شان به محدوده‌ی شوروی سابق استند، برای کوتاه مدت هم که شده، افزایش دهد.

از جمله، سخن بر سر متحدان حرکت طالبان افغانستان است: نهضت اسلامی ترکستان، اتحاد جهانی اسلامی، جماعت انصارالله، حرب تحریر اسلامی، گروه جندالخلیفت و غیره. ارزیابی های مؤلف این مقاله نشان می دهند که حد اقل ۱۰ گروه گوناگون دهشت افگن وجود دارند که در تلاشند به آسیای مرکزی شوروی سابق نفوذ کنند. متأسفانه در منابع روسی این نوع اتحادها و حرکت ها به اندازه‌ی کافی مطالعه نشده اند، برخی کارهای مطالعاتی به دلیل قدمت شان، وضعیت کنونی را انعکاس نمی دهد، برخی دیگر از منابع اصلاً به زبان روسی ترجمه نشده است. به همین دلیل است که در نوشته‌ی حاضر تلاش می کنیم تهدیدی را که از جانب گروه های دهشت افگن افغانستان- پاکستان متوجه آسیای مرکزی است، تا اندازه ی ممکن به صورت کامل مطالعه کنیم.

مهاجرت دهشت افگنانه

به صورت تاریخی مهاجرت دهشت افگنان و خرابکاران از آسیای مرکزی به افغانستان در نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۹۰ قرن گذشته هنگامی صورت گرفت که فعالان مرتبط با نهضت اسلامی ترکستان به بیرون شدن از آسیای مرکزی آغاز کردند.

بنیاد نهضت اسلامی ترکستان را (که در گذشته نهضت اسلامی ازبکستان خوانده می شد) گروه هایی مانند«توبه»، «عدالت» و «لشکر اسلامی» گذاشتند. نخستین تشکل های این حرکت ها در دره‌ی فرغانه در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ به میان آمدند. بعدها در نتیجه‌ی رویارویی با حلقه‌ی قدرت (در ازبکستان-م.)اعضای این گروه به تاجیکستان رفتند و در آنجا به طرفداری از مخالفان دولت تاجیکستان در جنگ سهم گرفتند. اما پس از مصالحه با دولت تاجیکستان، نهضت اسلامی ترکستان موافقتنامه ی صلح را به رسمیت نشناختند و ناگزیر شدند از آن کشور خارج شده و به افغانستان بروند.

این گروه از حمایت طالبان افغان برخوردار بودند. جهادگران خارجی در خاک افغانستان حمایت مالی اندکی دریافت می کردند ولی سازمان شان در عمل حیثیت خودمختاری را داشتند: این سازمان تشکیلات نظامی، دستگاه استخباراتی، اداره ضد استخباراتی و حتا زندان خاص خودش را داشت. غیر از نهضت اسلامی ترکستان، در ساحه های زیر کنترل طالبان، سازمان القاعده و حزب اسلامی ترکستان شرقی اویغور نیز فعال بودند.

در سال ۲۰۰۱ ملا عمر، رهبر طالبان، تلاش کرد عملکرد سازمان های خارجی را در خاک کشور به نحوی نظم ببخشد و به همین منظور شورای «لوا» را با شرکت نماینده‌گان این سازمان برای هماهنگی فعالیت هایشان ایجاد کرد. چنین به نظر می رسد که ایجاد شورای رهبران سازمان های افراطگرا با شکست قریب الوقوع ائتلاف شمال در خزان سال ۲۰۰۱ و توسعه‌ی فعالیت های این سازمان در آسیای مرکزی، و در گام اول به ازبکستان، پیوند داشت.

اما پس از حوادث سپتمبر ۲۰۰۱ و حمله‌ی ایالات متحده امریکا به افغانستان، وضعیت به شدت دستخوش دگرگونی شد. فروپاشی نیروهای اصلی طالبان و وضعیت خطرناک برای جنگجویان خارجی منجر به انشعاب های متعدد گردید. در سال ۲۰۰۱ پس از کشته شدن جمعه نمنگانی، یکی از رهبران نهضت تحریر، بحران اداری -سازمانی در این نهضت پدید آمد و از نهضت اسلامی ترکستان، گروهی به رهبری نجم الدین جلالف زیر نام «جهاد اسلامی» جدا شد ، بعدتر بخشی از جنگجویان «جهاد» زیر نام «جماعت مجاهدان آسیای مرکزی» در داخل این کشور آغاز به فعالیت کرد.

بالاخره میان سالهای ۲۰۰۰-۲۰۱۰ در پاکستان و افغانستان شماری از گروه هایی به میان آمدند که به نظر می رسد دلیل آن همانا تلاش شهروندان دولت ها و مناطق مختلف به خو گرفتن در چارچوب«انترناسیونالیزم دهشت افکنی» بود. به همین ترتیب «جند الخلیفت» که همچنان به عنوان «جهاد اسلامیقزاقستان» ( نخستین رهبر این گروه رینات عبیدالله نام داشت) نیز شهرت دارد، در اواخر دهه اول قرنبیست و یک توسط نه تن از قزاق های شهر اتیراو (قزاقستان)، گروهی به نام «جماعت بولغار» - افراطگرایانی که شهروند روسیه بودند، «جماعت انصارالله»- سازمان تاجیک زبانان که در حوادث ۲۰۱۰ در رشت به شهرت رسیدند، پدید آمدند.

باید تاکید کرد که با وجود نام های عربی ، این سازمان ها عربی نیستند، بلکه خاستگاه شان آسیای مرکزی است و همین منطقه در مرکز علاقه ی آنها قرار دارد (در نام جند الخلیفت حتی اشتباه دستوری وجود دارد). شواهد جانبی نشان می دهند که تاثیر و نفوذ فرهنگ عرب بر جهادیون خارجی چندان بزرگ نیست. این تاثیر محدود است بر ظواهر رسمی این سازمان ها (نام های عربی و استفاده از تقویم هجری قمری در اسنادشان) اما در عمل روزمره این نفوذ فرهنگی قوم پشتون است که بر آنها تاثیر گذاشته است نه فرهنگ عرب.

ترکیب این سازمان ها خیلی متنوع است. در این ترکیب «کهنه کاران» گروه های بنیادگرا مانند «حزب التحریر» و یا «جماعت تبلیغ» که به طور تاریخی در بیرون از خاک دولت های آسیای مرکزی به میان آمده اند و در بالا ذکرشان رفت، حضور دارند. در برخی مواقع، طبقه بندی سازمان های افراطی افغانستان و پاکستان به این دلیل دشوار می شوند که گروه ها با همدیگرشان متحد می شوند، انشعاب می کنند، نام خود را تبدیل می کنند تا به این ترتیب بتوانند از منع شدن فعالیتهای شان در کشورهای گوناگون جلوگیری کنند. بالاخره مسأله ی سازمان های «یک روزه» هم وجود دارد و این هنگامی است که گروهی از جنگجویان نام بلند بالایی به منظور به راه انداختن سر و صدا در رسانه های همه‌گانی و یا رد گم کردن عاملان اصلی یک حمله‌ی تروریستی و یا اعلامیه یی به میان می آورند و بعد بدون این که نقش پایی از خود گذاشته باشند، ناپدید می شوند. چنین نمونه یی را می توان در مورد «جبهه ی ملا دادالله» مثال آورد.

با توجه به آنچه در بالا گفته شد، ما گروهی از اتحادیه ها را به عنوان پدیده‌ی واحد سیاسی تحلیل می کنیم. زیرا صرف نظر از ساختارهای متفاوت، جهادیان افغانستان و پاکستان توانسته اند وحدت شان را حفظ کنند (سخن مؤلف بر سر طالبان و گروه های نزدیک به طالبان در افغانستان است، نه مجاهدان سابق که علیه اتحاد شوروی و بعد علیه طالبان مقاومت کرده اند-م.).

در نمونه‌ی طالبان امروزی افغانستان می بینیم که حتا فروپاشی این حرکت، و تقسیم شدنش به شاخه های متعدد این امکان را به آنها داده است که به عنوان جبهه ی واحدی عمل کنند و اصل «همجواری نیک» رامیان خودشان رعایت کنند. از جمله، مثلا داد و گرفت کادری میان سازمان ها، کمک رسانی اطلاعاتی و حمایت نظامی در میان این گروه پدیده ی معمول است.

دلیل چنین نزدیکی و وحدت همانا منابع مالی است که بخش بزرگ آن از طریق حلقات استخباراتی پاکستان تامین می شود زیرا منابع مالی که از راه فعالیت های خربکارانه در افغانستان، جمهوری های آسیای مرکزی و روسیه به دست می آورند، برای تامین تمام مخارج آنها کافی نیستند. در اینجا قوه‌ی قهریه‌ی حلقات استخباراتی پاکستان که در بالا ذکر شد، نیز به عنوان یک عامل تاثیر گذار است زیرا این حلقات می توانند فعالان و رهبران «سرشوخ» را از میان بردارند.

قاعده و قرار شکل گیری سازمان ها زیر نام های جدید در چارچوب حلقات مخفی پاکستان آشکار نیست. به نظر می رسد این قاعده دربرگیرنده ی این است که مبتکران ایجاد یک سازمان، پیوندهایی در داخل کشورشان داشته باشند، و حامی در حلقات تروریستی داشته باشند که بتواند مخارج تبلیغات را تامین کند. معمولآ یکی از شوراهای جبهه یی طالبان افغان و یا گروه های متحد طالبان پاکستانی و یا القاعده این ماموریت را بر عهده می گیرند.

جنگجویان خارجی در افغانستان و پاکستان

تعداد دقیق جنگجویان متحد طالبان افغانستان که از آسیای مرکزی برخاسته اند، معلوم نیست. در سال ۲۰۰۹ مقامات محلی تعداد خارجی هایی را که به طرفداری از طالبان می جنگیدند، ۱۵۰۰ نفر می گفتند. در حال حاضر ناظران محلی می گویند تعداد کل خارجی ها، منجمله آنانی که از جمهوری های شوروی سابق آمده اند، به سه تا پنج هزار جنگجو می رسد.

مهمترین مجرای وارد شدن به منطقه، مسافرت رسمی به پاکستان ظاهراٌ با هدف «تحصیلات دینی» است. پس از رسیدن به این کشور جنگجویان داوطلب به یکی از مدراس غیر رسمی پاکستان فرستاده می شوند. تعداد کلی این نوع مدرسه ها نظر به آمار گوناگون از ده تا چهل هزار است. زبان تحصیل در این مدارس در اکثر موارد عربی و انگلیسی است. در آغاز چنین مدارس زیر کنترل طالبان پاکستانی بودند و به منظور کار با داوطلبان افغان ایجاد می شدند. طالبان افغان اکنون هم تا پنجاه در صد دانش آموزان این مدارس را تشکیل می دهند اما با گذشت زمان تعداد طالبان دیگر کشورها نیز به این مدارس افزوده شد.

البته که آمار جنگجویان خارجی بر اساس ارقامی که مدارس دینی ارایه می کنند، دقیق نیست. همه‌ی آنهایی که به پاکستان برای آموزش های دینی می آیند، داوطلبان جنگجو نیستند. گذشته ازین، در سالهای آخر سازمان های تروریستی مخفی از مجراهای دیگری برای جذب داوطلبان خارجی در مناطقی که جنگ جریان دارد، استفاده می کنند. آشکار است که همه‌ی آنها از کشورهای مشترک المنافع (شوروی سابق)نیامده اند. در میان این داوطلبان می توان شهروندان سودان، جمهوری مردمی چین، اروپای غربی و غیره یافت. اکثر آنانی که از جمهوری های شوروی سابق آمده اند، به منظور آشنایی و عادت دادن جنگجویان با موانع زبان و محیط فرهنگی در نقاط داغ استفاده می شوند. گذشته ازین، افراطگرایان تلاش کرده اند ازین افراد برای سازماندهی حملات تروریستی در کشورهای دیگر، خارج از منطقه، نیز استفاده کنند. مثلاً «جهاد اسلامی» به کمک داوطلبانی از آلمان مقدمه‌ی انجام عملیات تروریستی را در سال ۲۰۰۷ در فرانکفورت چیده بودند ولی این توطئه توسط استخبارات آن کشور کشف و خنثی گردید. نهضت اسلامی ترکستان در سال ۲۰۱۳ گروهی از شهروندان کشورهای آسیای مرکزی را به روسیه برای انجام همان نوع عملیات تروریستی که در آلمان قرار بود اجرا شود، فرستاده بود.

اکثر جنگجویان خارجی، به نظر می رسد، که در خاک پاکستان فعالیت می کنند، اقلیت آنها به ولایت های شمالی افغانستان فرستاده می شوند. در سال های ۲۰۰۹-۲۰۱۰ تعداد جنگجویان نهضت اسلامی ترکستان در این منطقه به چند صد نفر می رسید اما در حال حاضر این رقم، به احتمال زیاد، افزایش یافته است. به گونه‌ی مثال حضور گروه های نهضت اسلامی ترکستان در سرپل، قندز، پنجشیر، تخار و ولایت های دیگر شمال افغانستان تثبیت شده است. در پکتیا گروه های جنگجوی مربوط به شورای اسلامی جهاد СИД به صورت فعالی حضور دارند.

اما باید تاکید کرد که در اکثر موارد گروه های نهضت اسلامی ترکستان به عنوان زیرساختارهای گروه طالبان فعالیت می کنند و از همین روست که در میان شان تعداد زیادی از جنگجویان افغان نیز حضور دارند. در سال ۲۰۱۱ این نهضت از کشته شدن ۸۷ تن از فعالان خود که ۶۴ تن آنها افغان، ۱۰ تن از تاجیکستان، ۴ نفر از قرغیزستان و ۴ چار نفر از ازبکستان بودند، خبر داد.

آمار ارائه شده، به نظر می رسد، ترکیب قومی گروه های نهضت اسلامی ترکستان را در افغانستان آشکار می کند. به هر صورت، خبر تعداد زیاد کشته شده‌گان افغان از شمار این گروه ها در حوادث بعدی نیز منتشر شده است. در برخی از حوادث گروه هایی که رسماً هیچ ارتباطی با افغانستان ندارند و با آسیای مرکزی ربط دارند، تمامی افرادشان متشکل از افغان ها است.

تعداد دقیق افغانهایی که عضویت نهضت اسلامی ترکستان را دارند، معلوم نیست، اما نظر به اظهارات ماموران عالیرتبه ی ولایت های شمال افغانستان در این اواخر تعداد جوانان محل که به صفوف این سازمان می پیوندند، بیشتر شده است. یکی از ماموران افغان در مصاحبه یی با رسانه های خارجی گفت:«کنایه‌ی سرنوشت است این که فرزندان همان‌هایی که قهرمانانه جنگیدند تا از ورود طالب ها به تخار جلوگیری کنند، امروز عضو گروه طالبان و نهضت اسلامی ترکستان می شوند».

تاجیک ها و ازبک‌های آسیای مرکزی در صفوف نهضت اسلامی ازبکستان تنها وظیفه‌ی ترجمانی میان جنگجویان و مردم غیر پشتون منطقه را اجرا نمی کنند. اطلاعاتی که در دسترس قرار دارند، نشان می دهند که آنها جنگجویان خوبی اند و مهارت کافی دارند و این به دلیل تحصیلات بهتری است که در مقایسه با مردم روستاهای جنوب افغانستان، یعنی همانهایی که بیشترین بخش صفوف طالبان را تشکیل می دهند، دارند.

قرار معلوم تفاوت اصولی میان تاکتیک های جنگی و تجهیزات صفوف نهضت اسلامی ترکستان و شورای اسلامی جهاد و سازمان های دیگر مانند طالبان وجود ندارد. اکثر آنها مسلح به سلاح های قدیمی ساخت شوروی اند، در گروه های کوچک۱۰-۱۵ نفری تحرکات شان را انجام می دهند. در برخی حالت ها آنها گروه های کوچک متحرک را به کار می گیرند: گروه های موترسایکل سوار مرکب از یک راننده و یک راکت انداز. برخی دیگر سلاح بی ام ۳۷ کهنه و یا سلاح های دیگر شبیه آن را برای آتشباری بر استحکامات قطعات نظامی استفاده می کنند.

تعداد صفحات انترنتی این گروه ها که به تناسب طالبان کم اهمیت ترند، خیلی زیاد است و آنها در اکثر موارد یا مطالب طالبان را ترجمه می کنند و یا به بازنشر آن مطالب به منظور تبلیغات شان می پردازند. تنها نهضت اسلامی ترکستان ازین مورد استثنأ است. این نهضت استدیوی خود را به نام «جندالله» دارد که فلم های کوتاه تبلیغاتی شان را به چندین زبان تهیه می کنند (احتمالن گروه «جندالخلیفت» هم از کمک همین استدیوی «جندالله» در تهیه‌ی نخستین مراجعه ی ویدیویی شان بهره گرفته اند.).

همچنان شورای اسلامی جهاد نیز استدیوی مستقل خود را به نام «بارد التوحید» دارد، اما شهرت و کیفیت محصولات این استدیو پایینتر از محصولات برشمرده در بالا است.

تهدیدها علیه آسیای مرکزی

فعالیت افراط گرایان در آسیای مرکزی قابل ملاحظه است. تنها در یک سال ۲۰۱۲ در تاجیکستان ۱۴۴ نفر در پیوند با فعالیت های افراط گرایانه بازداشت شدند که ۱۰۱ تن آنها عضو گروه رادیکال نهضت اسلامی ترکستان و «جماعت انصارالله» بودند. گروه دومی را استخبارات ملی تاجیکستان به عنوان گروه وهابی می شناسد. این رقم در مقایسه با سال ۲۰۱۱ کمتر است. در سال ۲۰۱۱ به همین اتهام ۲۰۰ تن بازداشت شده بودند که تعداد اعضای نهضت اسلامی ترکستان در آن به سی تن می رسید. اما این آمار از نفوذ فعالانه‌ی شبکه های افراطگرا از خاک افغانستان و پاکستان به کشورهای مشترک المنافع حکایت می کند.

در آسیای مرکزی هسته های نهضت اسلامی ترکستان، «جماعت انصارالله»، «جند الخلیفت» وجود دارد. در واقعیت امر، «حزب التحریر» و «جماعت تبلیغ»، با وجود خصومت هایشان در گذشته با نهضت اسلامی ترکستان، در خدمت منافع گروه های تروریستی مخفی قرار دارند. زیرساخت های تروریستی حتا در ترکمنستان نیز پدید آمده اند با وجود آن این که کشور بالنسبه بسته است و مقامات این کشور تلاش کرده اند از رویارویی با افراطگرایان افغان اجتناب صورت گیرد.

در حال حاضر کشورهای این منطقه دو الگوی مقابله با افراطگرایی دینی را طرح و تدوین کرده اند. ترکمنستان و ازبکستان بر تمام انواع منابع (کتاب، رساله، جزوه، نشریه و…) سازمان های افراطگرا مهر قدغن کوبیده اند. این دو کشور نه تنها به خاطر پخش این نوع مواد بل که به خاطر آشنایی با یک کتاب افراطگرایانه نیز برخورد قهرآمیز شدیدی دارد. همچنان نظارت پولیسی بر عناصر مشکوک به رابطه با افراطگراها، عناصر رادیکالی که به این اتهام ها قبلاْ زندانی شده بودند و همچنان تلاش های زیادی صورت می گیرد تا از وقوع عمل تروریستی در سیستم ترانسپورتی جلوگیری شود.

کشورهای دیگر برخورد مسامحه آمیزتری نسبت به منابع تبلیغاتی افراطگرایی دارند اما این تسامح به معنای عدم اعمال اختناق بر آنانی نیست که تبلیغات تروریستی را پخش و اشاعه می کنند. اما این چنین سیاست امکان حل کامل مسأله ی نفوذ گروه های تروریستی به داخل کشورهای مشترک المنافع را میسر نمی کند.

به این ترتیب، بدون در نظر گرفتن سرنوشت فعالیت های نظامی در افغانستان و پاکستان، گروه های تروریستی خارجی و جنگجویان داوطلب خارجی برای کشورهای مشترک المنافع و چین کماکان به عنوان یک تهدید باقی می مانند. بی ثباتی سیاسی، ضعف ساختارهای اداری دولتی در روستاهای افغانستان به عناصر رادیکال این امکان را می دهد که در مناطق میان افغانستان و پاکستان آزادانه تر نسبت به کشورهای مشترک المنافع و یا غرب چین فعالیت کنند. منطقه کماکان مانند آهن ربایی برای هجرت های جنایتکاران و تروریست ها از کشورهای همسایه باقی خواهد ماند و در نتیجه، مرکز توجه سیاست شناسان و دستگاه های استخباراتی کشورهایی قرار خواهد داشت که بازیگران منطقه یی شمرده می شوند.
فارسی.رو
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
صفحه اول
اخبار
روسيه و افغانستان
افغانها مقيم روسيه
معرفی چهره ها
آسيای مرکزی
از منابع روسي
مصاحبه
عکس ها
Google

RSS

matlab@farsi.ru








© 2003-2019 نشريهء آزاد افغانی
كليه حقوق اين سايت متعلق به «افغانستان.رو» ميباشد
نظرات نویسندگان مقالات ممکن است مغایر با موضع اداره سايت باشد
استفاده از مطالب سايت با ذکر ماخذ آزاد است.
--2.1--