|
صفحه اول/ |
حکومت وحدت ملی و فرجام دیموکراسی در افغانستان
/22.9.2014
وحید «مژده»
نظر نویسنده مقاله ممکن است مغایر با موضع سایت "افغانستان.رو" باشد.
سرانجام کشمکش میان دو کاندیدای ریاست جمهوری در افغانستان که ماهها روند معمول حکومت داری را در این کشور فلج ساخته بود، با امضای توافق نامه ای برای ایجاد دولت وحدت ملی پایان یافت. کمیسیون انتخابات نیز با اعتراف به اینکه در برگزاری یک انتخابات شفاف و عادلانه ناکام بوده است، بدون ذکری از تعداد رای، اشرف غنی احمدزی را برندهء اول و داکتر عبدالله را برندهء دوم اعلام نمود.
سوال اینست که اگر واقعا در نتیجهء تقلب گسترده که به اعتراف مقامات کمیسیون انتخابات در آن مامورین کمیسیون نقش مهم داشتند، این انتخابات بی اعتبار وفاقد مشروعیت گردید و در نتیجه دو طرف مجبور به توافق بر سر حکومت وحدت ملی شدند، پس روی کدام اساس باید یکی از دو کاندیدا شخص اول و دیگری شخص دوم این مملکت باشد؟
توافق نامه ای حکومت وحدت ملی که در هفت بند میان دو کاندیدای پیروز به امضاء رسید شامل مسایلی چون بمیان آمدن پُست ریاست اجرائی، صلاحیت های این مقام، اصلاح در نظام انتخابات، بمیان آمدن شورا های ولسوالی ها به منظور بمیان آمدن لویه جرگه ای که صلاحیت تغییر قانون اساسی را داشته باشد وسایر مسایلی از این دست است.
به موجب این توافق نامه، قدرت دولتی میان دوطرف بطور مساویانه تقسیم خواهد شد که رئیس جمهور ریاست کابینه و رئیس اجرائی حکومت، ریاست مجلس وزراء را بعهده خواهند داشت. به این ترتیب با توافق سیاسی، موضوع تخنیکی انتخابات یعنی شمارش و آراء وبطلان آرای تقلبی اهمیت خود را از دست داد. در تقلبی به چنان گستردگی، هیچ راهی جز توافق سیاسی میان دو نامزد نمی توانست گره گشای این معضل باشد.
اما سوال اینست که آیا این توافق را می توان یک عقب نشینی برای دیموکراسی در افغانستان بشمار آورد؟ بعضی ها ممکن است دو نامزد ریاست جمهوری را بخاطر پافشاری بر مواقف شان که سرانجام به یک حکومت ائتلافی انجامید مقصر بدانند که آنها موجب شدند تا دیموکراسی نوپا در افغانستان آسیب ببیند اما اگر بیطرفانه به اوضاع کشور از کنفرانس بن اول ببعد نظر اندازیم به این نتیجه می رسیم که سنگ بنای این نظام از همان آغاز کار کج نهاده شد. وقتی در کنفرانس بن اول داکتر عبدالستار سیرت که بیشترین آراء را برده بود، از صحنه بیرون شد و بجایش حامدکرزی در راس حکومت برآمده از نشست بن قرار گرفت، درحقیقت در آنجا نیز این مصلحت در نظر گرفته شد که رای اهمیتی ندارد و به این ترتیب برخلاف تعامل که کسی که در راس حکومت های موقت و انتقالی قرار داشته باشد نباید در حکومت بعدی سهم بگیرد، حامدکرزی سیزده سال در مسند قدرت باقی ماند و «مردی برای همه فصل ها» شد.
حامدکرزی در انتخابات ریاست جمهوری دور اول با اکثریت آراء به پیروزی رسید و تلاش این بود تا تعداد آرای وی بصورت تقلبی زیاد نشان داده شود تا به مشروعیت نظام افزوده گردد. تلاش برای استحکام مشروعیت از راه ازدیاد تقلبی رای در صندوق ها صورت گرفت وکسی هم زیاد بدنبال اعتراض به تقلب نبود.
در انتخابات بعدی ریاست جمهوری در سال 2009 میان داکتر عبدالله و کرزی، میزان تقلب در دور اول بحدی زیاد بود که اعتراض جامعهء جهانی را هم برانگیخت اما حامدکرزی نمی خواست این حقیقت را بپذیرد. کشمکش بر سر جداکردن رای تقلبی از رای اصلی به اختلاف میان کرزی و خارجی ها انجامید. سرانجام بعد از باطل شدن ملیونها رای، انتخابات به دور دوم رفت اما داکتر عبدالله حاضر به رقابت نشد و کرزی با رای اقلیت مجددا به مقام ریاست جمهوری ابقا گردید.
**
اکنون حرف بر سر اینست که شکست دیموکراسی چه پی آمد هائی برای افغانستان در قبال خواهد داشت؟ با توجه به این حقیقت که مردم در طول چندماه گذشته بشدت از دوام کشمکش میان دو نامزد خسته شده اند، دیموکراسی در ذهن مردم اهمیت خود را بشدت از دست داده است.
ما در گذشته هم در افغانستان شاهد این حقیقت بوده ایم که چگونه مایوسی ملت از کارائی دیموکراسی به ظهور دیکتاتوری در این کشور کمک کرد. زمانیکه دیموکراسی ظاهر شاه به علت کشمکش های تکراری میان پارلمان وحکومت سرانجام به بن بست برخورد، داودخان با استفاده از نارضایتی مردم دست به کودتا زد و بنام جمهوریت، دیکتاتوری دیگری را بر ملت تحمیل نمود و جالب بود که مردم در سراسر کشور نیز از این تحول استقبال نمودند. پارلمان، انتخابات و آزادی بیان همه به فراموشی سپرده شد زیرا مردم بیشتر به فکر نان بودند و مسایلی چون آزادی بیان و یا انتخابات را که در دههء دیموکراسی تجربه کردند، مسایلی «لوکس» و حتی بی ارتباط به تغییر در وضع زندگی مادی خود تلقی می کردند. آیا تاریخ تکرار می شود؟
امروز جنگ مخالفین مسلح دولت می تواند مانعی در راه تسلط دیکتاتوری با استفاده از تجارب سابق در این کشور باشد اما تجربه نشان داده که مردم ما همانقدر که در برابر تجاوز خارجی حساس و ستیزه جو هستند و سلطهء بیگانه را برنمی تابند، با نظام های دیکتاتوری کنار می آیند. نفس همین روحیه در میان مردم می تواند مشوقی برای کسانی باشد که خواب حاکمیت طولانی مدت از راه زور بر این کشور را درسر می پرورانند.
مایوسی مردم از انتخابات موجب شد تا مردم نه تنها بر هردو کاندیدا بلکه در مجموع نسبت به انتخابات و دیموکراسی بی باور شوند که بی اعتبار شدن ارزش های دیموکراسی درعمل می تواند تاثیرات عمیق تری بر ذهن وروان جامعه از خود برجا بگذارد.
از طرف دیگر این نکته نیز مشخص است که فضای جدیدی که با امضای این توافق نامه بمیان آمده است رابطهء زیادی با قانون اساسی ندارد و همین مسئله موجب می شود تا تعهد های اخلاقی دوطرف برای ادامهء کار مشترک میان دو تیم اهمیت فوق العاده کسب نماید وسنگ بنای این توافق بشمار آید. هرچند می دانیم که ارزش های اخلاقی در سیاست زیاد محلی از اعراب ندارد، اما اگر دوطرف بخاطر ملت با روحیهء همدیگر پذیری عمل کنند، ما شاهد یک تحول بزرگ در عرصهء سیاسی در افغانستان خواهیم بود. اما اگر چنین نشود، این حکومت در خوشبینانه ترین پیشبنی نیز شاید نتواند نصف معیاد کار خود را تکمیل نماید...
|
فارسی.رو |
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|