|
از منابع روسي/ |
خيال خطرناك
/13.7.2006
الكساندر اومنوف
اوضاع كنوني در افغانستان منجمله تهاجمات بهاري تابستاني طالبان، به وضاحت نشان مي دهد كه با وجود حضور نظامي خارجي، بدون تشكيل بلاك نيرومند داخلي نيروهاي طرفدار حكومت دستيابي بر تحول بنيادي در كشور ممكن نميباشد. در نظر اول هسته چنين بلاك را ائتلاف شمال تشكيل داده مي تواند. به خاطريكه همين ائتلاف هميشه فعالانه با طالبان مبارزه ميكرد ولي اين تصور فريبدهنده است.
قبل از ضربه مستقيم امريكا و متحدين آنها بر طالبان ائتلاف شمال و متحدين آن وقت مسكو و تهران، فقط دو منطقه پنجشير و بدخشان يعني فقط يك دهم قسمت خاك كشور را كنترل ميكرد. اين مناطق واقع در شمال شرق كابل كه باشندهگان ان عمدتاً تاجيكتبار اند قلعه هاي طبيعي محسوب ميشوند. باشندهگان اين مناطق به مقايسه مناطق هموار هيچگاهي به حاكميت نيرومند حکومت مركزي افغانستان علاقمند نبودند.
دفاع از دشمن را كوهها تأمين ميكرد و امكان باجگيري بدون كنترول از كاروانهاي تجارتي منفعت عايد از ساحه واحه اقتصادي را كاملاً تعويض ميكرد. شرايط دشوار زندهگي درينجا طي قرون متمادي روابط مستحكم قومي و خصلت جنگجويانه مردم را ابديده ميساخت.
درين ائتلاف پنجشير نقش عمده را ايفاء ميكرد. اين منطقه كه در نزديكي كابل قرار دارد و بر شاهراه پايتخت به سوي شمال مسلط ميباشد، تقديراً بايد نقش عمده را در تاريخ كشور بازي ميكرد. برعلاوه تاجكان محلي از نظر خصوصيات رزمي خود هميشه با پشتونهاي باشندهگان اساسي افغانستان همسري ميكردند.
متخصصين نظامي به توانايي انها جهت مدافعه درازمدت و سرسختانه ولي در عين حال به وابستگي انها به كانون خانوادهگي و عدم توانايي آنها جهت عمليات فعال تهاجمي اشاره ميكردند. همه اين جهات قوي و ضعيف مردم پنجشير و بدخشان هم در دوران رژيم كمونيستي و هم بعد از سقوط آن با برازندهگي تمام ظاهر گشتند. اين مناطق كه در برابر كمونيستان محلي و قطعات شوروي سرسختانه مقاومت ميكردند، در برابر طالبان هم سرسختانه مقاومت كردند. در عين حال زمانيكه در مدت زماني بين سقوط كمونيستان و ظهور طالبان نماينده پنجشير احمد شاه مسعود و نماينده بدخشان برهان الدين رباني زمام امور دولت افغانستان را بدست گرفتند، انها به متحد ساختن كشور قادر نشدند. در نتيجه نه تنها جنوب پشتوننشين (پايگاه اينده طالبان)، بلكه مناطق ديگر غير پشتون شمال عملاً از كابل مستقل باقي ماندند.
به نظر من تلاش هاي كنوني جهت احياي نقش عمده ائتلاف شمال در افغانستان قبل از همه به نتايج مشابه گذشته منجر خواهند شد. بر علاوه «چتر نظامي» بينالمللي ميتواند نبودن مركزيت حقيقي را بپوشاند، و اين امر بدون شك صورت خواهد گرفت كه در نتيجه نه تنها اوضاع را در كشور پيچيدهتر خواهد ساخت، بلكه موعد خروج نيروهاي خارجي خاصاً امريكايي را براي مدت نامعلوم به تعويض خواهد انداخت. نبودن مركزيت به هر صورت آب را به آسياب طالبان خواهد ريخت، زيرا در چنين شرايط انها ممثل يگانه الترناتيف تجزيه كشور خواهند بود كه از خارج تحميل ميشود.
راه بيرونرفت از وضع موجود در افغانستان- اتكاء بر ائتلاف شمال سابق نه، بلكه ايجاد حكومت با پايه وسيع منطقه اي- قومي مي باشد كه بصورت حتمي نمايندهگي متناسب پشتونها را تأمين نمايد. بدون اين كار صحبت در باره پيروزي كامل بر طالبان كه تا به حال در بين پشتونها از نفوذ زيادي برخوردار مي باشند ممكن نميباشد.
|
Afghanistan.ru |
(3)نطرشما در اين مورد
ارسال اين صفحه به دوستتان
برای چاپ
|
|
|
|