[««] [67] [68] [69] [70] [»»] |
2006-09-14 04:50:58 |
(طنز)مشخصات یک دختر خوب :
یک دختر خوب اولاً اصلاً پیدا نمی شود
دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شود
دختر خوب بیشتر از 3 ساعت داخل حمام نمی ماند
دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کند چرا باید تلاش بی مورد نموده و با پسر ها همسری کند
دختر خوب به مادر خود به خاطر وعده ملافات که با دوست پسرش دارد صد ها دروغ نمی گوید
دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت درسی خودش 5 ساعتش را غیر حاضری نمی کند
دختر خوب دزدانه دست خودرا در جیب آغایش نمی کند
دختر خوب با همسایه شان که مقبول تراز او است لج نمی کند
دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش آغای خودرا به مصارف بی جای وادار نمی کند
دختر خوب وقتی معنی آهنگ های خارجی را نمیداند مجبور نیست که خودرا خارجه ای جلوه بدهد
دختر خوب پدرمامور بیچاره اش را مدیریا رئیس یا وزیر یا قوماندان به دوست پسر اش معرفی نمی کند
دختر خوب با دیگر خواهر خوانده هایش حسادت نمی کند
دختر خوب وقتی از پسری خوشش آمد و داشت از حسادت می ترکید 100 تا عیب و نقص روی پسر نمی گیرد
دختر خوب شب زود نمی خوابد که صبح زود بیدارشود که بتواند به آرایش سر وصورت خود برسد
دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیرد مداوم نامش را عوض نمیکند
دختر خوب خودرا آسمان هفتم تراش نمی کند
دختر خوب عکسهای مرد های معروف و زیبای جهان را روی در و دیوار اطاقش آویزان نمی کند
دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از همسایگانش قرض نمی کند
دختر خوب زياد پفو پتاق نميگويد. |
جواب | ادريس از نيو يارک |
2006-09-14 04:24:15 |
(طنز)
كامپيوتر زن است يا مرد؟
تمامي زنها به دلايل ذیل جنسيت کمپیوتر را مرد دانستهاند:
... وقتي به آن عادت ميكنيم گمان ميكنيم بدون آن قادر به انجام كاري نيستيم.
... با اينكه دادههاي زيادي دارند اما نادانند.
... قرار است مشكلات را حل كنند، ولي در بيشتر اوقات معضله اصلي خودشان هستند.
... همين كه پايبند يكي از آنها شديد متوجه ميشويد كه اگر صبر كرده بوديد، چانس بهتري نصيبتان ميشد.
تمامي مردها به دلايل ذیل جنسيت کمپیوتر را زن دانستهاند:
... به غير از خالق آنها كسي از منطق دروني آنها خبر ندارد.
... كسي از زبان ارتباطي آنها سر در نميآورد.
... كوچكترين اشتباهات را در حافظه درازمدت خود ذخيره ميكنند تا بعدها تلافي كنند.
... همين كه پايبند يكي از آنها شديد بايد تمام پولتان را صرف خريد لوازم جانبي آنها بكنيد. |
جواب | ادريس از نيويارک |
2006-09-14 02:07:52 |
(طنز)
خانم ها مثل چی هستند؟
خانم ها مثل راديو هستند:
هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند.
خانم ها مثل شبکه اينترنت هستند:
از هر موضوعي يک فايل معلوماتی دارند.
خانم ها مثل دو گانگی هستند:
اگر دستشان با گوشي تیلیفون مخلوط شد، ديگر بايد سيم را بريد.
خانم ها مثل موتر های دیزلی هستند:
پر سر و صدا، کم سرعت، کم طاقت
خانم ها مثل رعد و برق هستند:
اول برق چشمهای شان مي رسد، بعد رعد صدای شان.
خانم ها مثل ليمو شيرين هستند:
اول شيرين و بعد تلخ مي شوند.
خانم ها مثل موبايل هستند:
هر وقت کاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند.
خانم ها مثل گچ هستند:
اگر چند دقيقه معطل کنيد آنچنان سخت مي شوند که هيچ شکلي نمي گيرند.
خانم ها مثل میتر برق هستند:
هر چند سال يکبار سن آنها صفر مي شود.
خانم ها مثل مقناطیس هستند:
هرگاه از نزديکي طلافروشي رد مي شوند عکس العمل نشان مي دهند. |
جواب | ادريس از نيويارک |
2006-09-14 01:40:13 |
(طنز)
علائم اعتياد به اینترنیت:
اگر علائم زير در شما آشکار شد مطمین باشيد که شما معتاد شده ايد. (البته معتاد به اينترنت):
1- وقتي کامپيوتر را خاموش ميکنيد احساس عجیبی ميکنيد. درست مثل اينکه عزيزي را از دست دادهايد.
2- ساعت ۴ صبح وقتي از خواب بيدار ميشويد که کمي آب بنوشيد اول e-mail هايتان را چک ميکنيد.
3- تصميم ميگيريد يکي دو سال بيشتر در پوهنتون بمانيد فقط بخاطر دسترسي رايگان به اينترنت.
4- وقتي ميخنديد سرتان را ۹۰ درجه به سمت راست خم ميکنيد.
5-مشکلات درسيتان را به فورمات html تبديل ميکنيد و آدرس آنرا به استادتان ميدهيد.
6- همه رفیقای تان يک @ در اسمشان دارند.
7- تنها ارتباط تان با اهل منزل از طريق e-mail است.
8- همسرتان را اينگونه معرفي ميکنيد ayal kitchen.com
9- بين پرداخت نکردن مصارف آب و مصارف اشتراک اينترنت ؛ برايتان آسانتر است که بيآبي را تحمل کنيد.
10- خوابهايتان را با فورمات بل html ميبينيد.
11- بر روي کنترل تلويزيون duble click ميکنيد.
12- وقتي با همسرتان دعوا ميکنيد آرزو ميکنيد کاش ميتوانستيد او را ignore کنيد.
و اگر اعتياد شما زياد باشد و بچهدار شويد بدون شک بچه شما از شما خواهد پرسيد که او را از کدام سايت down load کردهايد.
|
جواب | ادريس از نيو يارک |
2006-09-13 23:11:04 |
نام يک ميوه با نام يک دختر فلم هندی يکجا شده نام يک مملکت را تشکيل ميدهد. نام آن مملکت چيست؟؟
|
جواب | نصير از دبي |
2006-09-13 16:20:40 |
نجيب جان از مينسك !
اولآ به اين سايت برويد , fg/email.html/
www.bitaweb.com
با موس , مطلب تان را به دري يا پشتو بنويسيد , بعدآ مطلب را كاپي نموده , در سايت كه لازم ميدانيد , جاه داده , ارسال نماييد .
اميدوارم مشكل تان رفع گردد . |
جواب | صوفي غلام از ركاخانه |
2006-09-13 12:43:21 |
حرمت الله حیران از فاریاب:
او جان بیدر پشت ایگپا نگرد خدا مهربان اس دمی مفلسی خو هم دمی دفتری که کار میکنم داغ ده دل خود نماندیم حالی اگه صایب زن شوم یا نشوم مقبول باشه یا بد رنگ ده قصیش نیستم. آباد باشی لالا جان
|
جواب | مفلس خوشحال |
2006-09-13 03:17:31 |
گویند روزی شهزاده انگلیس با سگ محبوب خویش قدم میزد که سگ او در زیر موتر شده و مرد.شهزاده بدربار خدا عذر وزاری کرده خواست تا سگش دوباره زنده شود .ولی خداوند برایش الهام داد که این عمل خلاف عادت بوده لیک شهزاده میتواند در عوض هرچه میخواهد طالب ان گردد.شهزاده دعا کرد که اگر ک م ل ه که عاروس اینده اوست جراحی پلاستیک شده چملکی های رویش هموار گردد.شهزاده در همین اثنا متوحه شد که سگش زنده شده است.
|
جواب | کمحرف |
2006-09-13 01:19:16 |
ازدواج در ضرب المثل های جهان .
١-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت. (ضرب المثل آلمانی)
٢ - مردی كه به خاطر”پول” زن می گيرد، به نوكری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)
۳- لياقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چينی)
۴- زنی سعادتمند است كه مطيع ”شوهر” باشد. (ضرب المثل يونانی)
٥- زن عاقل با داماد ”بی پول” خوب می سازد. (ضرب المثل انگليسی)
٦- زن مطيع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگليسی)
٧- زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. (ضرب المثل آلمانی)
٨ - داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بی لياقت. (ضرب المثل لهستانی)
٩- دختر عاقل، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح می دهد. (ضرب المثل ايتاليايی)
١٠ -داماد كه نشدی از يك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای.(ضرب المثل فرانسوی)
١١- دو نوع زن وجود دارد؛ با يكی ثروتمند می شوی و با ديگری فقير. (ضرب المثل ايتاليايی)
١٢- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن. (ضرب المثل آذربايجانی)
١٣- برا ی يافتن زن می ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كنی. (ضرب المثل چينی)
١٤- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن. (ضرب المثل چينی)
١٥- اگر خواستی اختيار شوهرت را در دست بگيری اختيار شكمش را در دست بگير. (ضرب المثل اسپانيايی)
١٦- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركی)
١٧- ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)
١٨- ازدواج مثل يك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسيار بد. (ضرب المثل اسپانيايی)
١٩- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و ديرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)
٢٠- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشيمانی است. (سقراط)
٢١- ازدواج مثل اجرای يك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط يك اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممكن خواهد بود. (بورنز)
٢٢- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گيرد، برای پول هم از بين می رود. (رولاند)
٢٣- ازدواج هميشه به عشق پايان داده است. (ناپلئون)
٢٤- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است. (محمد حجازی)
٢٥- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نيست، ولی می توانيم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنيم. (خانم پرل باك)
٢٦- با زنی ازدواج كنيد كه اگر ”مرد” بود، بهترين دوست شما می شد. (بردون)
٢٧- با همسر خود مثل يك كتاب رفتار كنيد و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانيد. (سونی اسمارت)
٢٨- برای يك زندگی سعادتمندانه، مرد بايد ”كر” باشد و زن ”لال”. (سروانتس)
٢٩- ازدواج بيشتر از رفتن به جنگ”شجاعت”می خواهد. (كريستين)
٣٠- تا يك سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های يكديگر را نمی بينند. (اسمايلز)
٣١- پيش از ازدواج چشم هايتان را باز كنيد و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذاريد. (فرانكلين)
٣٢- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاك)
٣٣- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)
٣٤- ازدواج پيوندی است كه از درختی به درخت ديگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو ”زنده” می شوند و اگر ”بد” شد هر دو می ميرند. (سعيد نفيسی)
٣۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنايی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
٣٦- شوهر ”مغز” خانه است و زن ”قلب” آن. (سيريوس)
٣٧- عشق، سپيده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاك)
٣٨- قبل از ازدواج درباره تربيت اطفال شش نظريه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هيچ نظريه ای نيستم. (لرد لوچستر)
٣٩- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. (بن بيكر)
٤٠- با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آينده اش. (سينكالويس)
٤١- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آيد. (پاستور)
٤٢- ازدواج كنيد، به هر وسيله ای كه می توانيد. زيرا اگر زن خوبی گيرتان آمد بسيار خوشبخت خواهيد شد و اگر گرفتار يك همسر بد شويد فيلسوف بزرگی می شويد. (سقراط)
٤٣- قبل از رفتن به جنگ يكی دو بار و پيش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن. (يكی از دانشمندان لهستانی)
٤٤- مطيع مرد باشيد تا او شما را بپرستد. (كارول بيكر)
٤٥- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتيقه شناس باشد تا هر چه پيرتر شدم، برای او عزيزتر باشم. (آگاتا كريستی)
٤٦- هر چه متأهلان بيشتر شوند، جنايت ها كمتر خواهد شد. (ولتر)
٤٧- هيچ چيز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون هميشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)
٤٨- زن ترجيح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نيست، تحمل كند. (كينهابارد)
٤٩- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پيدا می كنند. (شاو)
٥٠- وقتی برای عروسی ات خيلی هزينه كنی، مهمان هايت را يك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! (روزنامه نگار ايرلندی)
٥١ – هيچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. (ضرب المثل اسكاتلندی)
٥٢ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن. (ضرب المثل آلمانی)
٥٣ – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی. (شارل بودلر)
٥٤ – دوام ازدواج يك قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسكاتلندی)
٥٥ – ازدواج پديده ای است برای تكامل مرد. (مثل سانسكريت)
٥٦ – زناشويی غصه های خيالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبديل می كند. (ضرب المثل آلمانی)
٥٧ – ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنيا اعتبار دارد. (مارك تواين)
٥٨ – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شيرينی و بی مزگی. (ولتر)
٥٩ – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. (شارل بودلر)
|
جواب | ادريس از نيو يارک |
2006-09-13 01:13:04 |
دوستان عزیز لطفآ به این طنز های جالب توجه کنید:
(تفاوت های زنان و مردان ):
آينده:
يـك زن تــا زمانيكه ازدواج نكرده نگران آينده است. يك مرد تا زمانيـكـه ازدواج نـــكرده هــــرگز نگران آينده نخواهد بود.
موفقيت:
يــك مرد موفق كسي است كه بيشتر از آنچه هـمــسرش خرج ميكند درآمد داشته باشد. يك زن موفق كسي است كه بتواند چنين مردي را پيدا كند.
ازدواج:
يك زن به اميد اينكه شوهرش تغيير كند با او ازدواج ميكند،ولي تغيير نميكند. يك مــرد به اين اميد با همسرش ازدواج ميكند كه تغيير نكند، ولي تغيير ميكند.
روابط:
اول از همه، يك مرد يك رابطه را يك رابطه بحساب نمي آورد. وقتي رابطه اي تمام ميشود، زن شروع به گريه نموده و سفره دلش را براي خواهر خوانده هایش ميگشايد و نيز شعري با عنوان "همه مردها نادانند" مي سرايد. سپس به ادامه زندگيش ميپردازد. مرد هنگام جدايي اندكی مشكلاتش بيشتر است. 6 ماه پس از جدايي ساعت 3 نيمه شب يك پنجشنبه، تلفن ميزند و ميگويد: "فقط ميخواستم بدانی كه زندگيم را از بين بردي، هيچوقت نمي بخشمت، ازت متنفرم، تو يک ديوانه هستی، ولي ميخواهم بدانی که باز هم يک فرصتي برایمان باقي مانده." نام اين كار تماس تلفني "ازت متنفرم/عاشقتم" است كه 99 درصد مردان حداقل يك بار آنرا انجام ميدهند. برخی كلاسهاي مشاوره اي مخصوص مردان براي رها شدن از اين نياز تشكيل ميشود كه معمولا تاثيري در بر ندارند.
فيلم كمدي:
فرض كنيد چند زن و مرد در اتاقي نشته اند و ناگهان سريال نقطه چين شروع مي شود. مردها فورا هيجان زده شده و شروع به خنده و همهمه ميكنند، و حتي ممكن است صدای شان را نيز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شكايت منتظر تمام شدنش ميشوند.
دست خط:
مردها زياد به دكوراسيون دست خطشان اهميت نميدهند. آنها از روش "خرچنگ بقه ای" استفاده ميكنند. زنان از قلم هاي خوشبو و رنگارنگ استفاده كرده و به "ي" ها و "ن" ها قوس زيبايي ميدهند. خواندن متني كه توسط يك زن نوشته شده، رنجي شاهانه است. حتي وقتي مي خواهد تركتان كند، در انتهاي يادداشت يك قلبک در انتها آن ميكشد.
حمام:
يك مرد حداكثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - برس و کریم دندان، ماشین ریش يك قالب صابون و يك روی پاک. در حمام متعلق به يك زن معمولي بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. يك مرد قادر نخواهد بود اغلب اين اقلام را شناسايي كند.
مواد خوراکی:
يك زن ليستي از جنسهاي مورد نيازش را تهيه نموده و براي خريدن آنها به فروشگاه ميرود. يك مرد آنقدر صبر ميكند تا محتويات يخچال خلاص شود و
کچالو ها ریشه بزنند. آنگاه بسراغ خريد ميرود. او هر چيزي را كه خوب بنظر برسد مي خرد.
بيرون رفتن:
وقتي مردي ميگويد كه براي بيرون رفتن حاضر است، يعني براي بيرون رفتن حاضر است. وقتي زني ميگويد كه براي بيرون رفتن حاضر است، يعني 4 ساعت بعد وقتي آرايشش تمام شد، آماده خواهد بود.
پشک:
زنان عاشق پشک هستند. مردان ميگويند پشک ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بيرون پرتاب ميكنند.
آينه:
مردها خودبين و مغرور هستند، آنها خودشان را در آينه چك ميكنند. زنان بامزه اند، آنها تصوير خود را در هر سطح صيقلي بازديد ميكنند -- آينه، قاشق، پنجره هاي فروشگاه، ....
تلفن:
مردان تلفن را به عنوان يك وسيله ارتباطي براي ارسال پيامهاي كوتاه و ضروري به ديگران در نظر ميگيرند. يك زن و دوستش مي توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسيدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت ديگر با هم شروع به صحبت كنند.
آدرس يابي:
وقتي يك زن در حال رانندگي احساس ميكند كه راه را گم كرده، كنار يك فروشگاه توقف كرده و از كسي كه وارد است آدرس صحيح را ميپرسد. مردان اين را به نشانه ضعف ميدانند. آنها هرگز براي پرسيدن آدرس توقف نمی کنند و به مدت دو ساعت به دور خودشان ميچرخند و چيزهايي شبيه اين ميگويند: "فكر كنم يک راه بهتر پيدا كردم،" و "ميدانم كه بايد همين نزديكي باشد، او مغازه طلا فروشي رو ميشناسم."
پذيرش اشتباه:
زنان بعضي اوقات قبول ميكنند كه اشتباه كردند. آخرين مردي كه اشتباهش را پذيرفته 25 قرن پيش از دنيا رفته است.
فرزند:
يك زن همه چيز را در مورد فرزندش مي داند: مسابقات فوتبال، دوستان نزديك و صميمي، غذاهاي مورد علاقه، اسرار، آرزوها و روياها. يك مرد بطور سربسته و مبهم فقط ميداند برخي افراد كم سن و سال هم در خانه زندگي ميكنند.
لباس شيك پوشيدن:
يك زن براي رفتن به خريد، آب دادن به گلهاي باغچه، بيرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستي لباس شيك مي پوشد. يك مرد فقط هنگام رفتن به عروسي و يا مراسم فاتحه لباس رسمي برتن ميكند.
شستن لباسها:
زنان هر چند روز يك بار لباسهايشان را ميشويند. مردها تق تق لباس هاي موجود در سبد؛حتي روپوش و اونيفرم جراحي هشت سال پيش خود را مي پوشند و هنگاميكه لباس پاک باقي نماند، يك لباس كثيف بر تن نموده و كوه ايجاد شده از لباسهاي چرك خود را به خشك شويي منتقل ميكنند.
اسباب بازي:
دختران كوچك عاشق عروسك بازي هستند و وقتي به سن 11 يا 12 سالگي ميرسند علاقه شان را از دست ميدهند. مردان هيچگاه از فكر اسباب بازي رها نميشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازي هايشان نيز گران قيمت تر و پيچيده تر ميشوند. نمونه هاي از اسباب بازيهاي مردان: تلويزيون هاي مينياتوري و كوچك، تلفونهاي اتومبيل، مخلوط كن و آب ميوه گيري، اكولايزرهاي گرافيكي، آدم آهني هاي كنترلي، گيمهاي ويدئويي، هر چيزي كه روشن و خاموش شده، سر و صدا كند و حداقل براي كار كردن به شش باتري نياز داشته باشد.
گل و گياه:
يك زن از شوهرش ميخواهد وقتي مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب ميدهد. زن پنج روز بعد به خانه اي پر از گلها و گياهان پژمرده برميگردد. كسي نميداند چرا اين اتفاق افتاده است.
سبيل:
بعضي از مردان مانند هركول با ریش خوش تيپ ميشوند. هيچ زني وجود ندارد كه با ریش زيبا بنظر برسد.
پول:
يك مرد 2000 هزارافغانی براي يك جنس 1000افغانی مورد نيازش مي پردازد. يك زن
1000 افغانی براي يك جنس 2000 افغانی كه نيازي به آن ندارد مي پردازد.
بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان ميزنند. هر چيزي كه يك مرد بعد از آن بگويد، شروع يك بگو مگوي ديگر خواهد بود.
|
جواب | ادريس از نيو يارک |
2006-09-12 21:31:31 |
AHMAD AZ MINSK:
سلام احمد جان :
A= ش
B = ذ
C = ز- ژ
D = ي
E= ث
F = ب
G = ل
H = ا - آ
i = هه /ه
J= ت
K - ن
L - م
M - ئ - ء
N - د
O - خ
P - ح
Q - ض
R - ق
S - س
T - ف
U - ع
V - ر
X - ط
Y - غ
z - ظ
حرف ج / ذش فشار دادن Alt Gr .
اميد است از جناب شما مطالب خوب وخواندنی داشته باشيم /
خدا نگهدار |
جواب | عارف |
2006-09-12 19:27:01 |
ليوندبرژنيف جهت ملاقات رسمی سفر کرده بود. به هند و خانم اندرا گاندی ازوی اسقبال شايان نموده بود.
در وقت صرف طعام در ميز طعام خوری در مقابل هم نشسته بودند. برژنيف سوی لاکت گردن اندرا گاندی که يک طياره مقبول مزين به الماس بود حيران٬ حيران سيل ميکرد. در اين اثنا خانم ايندرا گاندی متوجه شد. واز برژنيف پرسان کرد. فکر کردم که طياره بسيار خوش امده.
بر ژ ينف گفت نه خير طیاره نه بلکه ميدان طياره خوشم امده.
-----------------
خانمی در مجلس انگلستان٬ صدراعظم انگليس چر چيل را مورد استيضاح قرار دادو ضمن سخنان خود با عصبانيت به او گفت:
من اگر زن شما بودم٬ قهوه زهر الودی به شما ميخورانيدم.
چرچيل جواب داد.
من هم اگر شوهر شما می بودم ٬ ان را با کمال ميل می خوردم.
------------------
از کسی پرسيدند. اسراف يعنی چه؟
جواب داد.
اسراف يعنی اينکه ادم ريش دراز داشته باشد و نکتايی بزند. |
جواب | ولی از هالند |
2006-09-12 16:18:57 |
مفلس خوشحال:
یک بچه گک خورد به مادر خودگقت که: مادر جان زن همسایه ما چرا اینقدر مقبول است ؟؟؟
مادرش برش گفت : بچیم همسایه ماپول دار است و زن مقبول گرفته.
بچه گکش گفت : مادرجان حتمآخی پدرم دروقتی عروسی خود بسیارمفلس بوده.... |
جواب | حرمت الله حیران از فاریاب |
2006-09-12 11:09:47 |
صوفي غلام از ركاخانه:
اولتر از همه خدمت شما سلام تقدیم است سپس به همه معلوم است که اولاد انسان همیشه انسان است و اولاد سگ و سگر همیشه سگ و سگر است این سید آغا خان در حقیقت هویت خود را بیان کرده پس شما قهر نشوید و بگذارید که همه او را بشناسند و از دیگران او را تفکیک نمایند شاد و مؤفق باشی. |
جواب | حکمت از کابل |
2006-09-12 08:57:22 |
سيد آغا از کابل:
جای شرم است لطفا یک بار دیگر نبشته خود درین سایت را با هوش و فکر کامل بخوانید که چه نوشته ئید توهین به اجداد توهین به مجاهد توهین به مردم و هموطن فکر میکنم بزرگترین گناه است. مشکل اینجاست هرگاه کلمه مجاهد را بزبان میاوریم چهره رهبران مثل گلبدین ربانی سیاف و دیگر مچرمین در برابر چشمان ما مجسم میشود و اما در حقیقت هر کسی که در مقابل چهل نادانی بی عدالتی و دیگر مشکلات جامعه مبارزه میکند یک مجاهد است.
|
جواب | مفلس خوشحال |
2006-09-11 21:31:00 |
کمک کنید ، من نمیتوانم فارسی بنوسم. |
جواب | AHMAD AZ MINSK |
2006-09-11 15:14:22 |
سيد آغا خان !
خدا اين سياست را زده , كه حالي عين سيدآغا هم سياسته ميفاهمه , تو كه حتا نياكان ما را به خيانت , متهم ميكني , و سگ و سگر مينامي , حالي خودت بگو , كه تو از جمله كدام سگ و سگر هستي ؟ |
جواب | صوفي غلام از ركاخانه |
2006-09-11 11:48:54 |
نصير احمد از دبي:
جواب سوال شما نقطه است.
سيف لشکری |
جواب | سيف |
2006-09-11 00:16:52 |
مختار از استراليا
مختارجان سلام !
براي شناختن صاحب تانك تيل اگر هندي وبا چتلستاني باشد بمجرد نزديك شدن به تانك تيل ميبيني كه تانك تيل بيشتر گوز بوي است تا تيل بوي . خدا كند جوابم درست بوده و۱۰/۱۰ برده باشم وجايزه ام يك فكاهي جانانه باشد .
يكروز يك جاپاني يك آلماني ويك روس باموترهايشان باهم مقابل شدند . جاپاني گفت درموتر تويوتاي من همه چيز اتومات است . به يك دمه فشار ميدهم هر چهار دروازۀ موترم باز ميشود. آلماني گفت درموتر بنزمن هم همينطور به يك دكمه فشار ميدهم هرچهار دروازۀ موترم قفل ميشوند . روس گفت جيپ من هم كم ازشما نيست . وقتيكه درواۀ دست چپ را ميزنم كه بسته شود دروازۀ دست راست اتوماتيك باز ميشود .
|
جواب | ف .كفتر باز |
2006-09-10 22:55:57 |
نیشدار:
يكشب در جبهه يك مجاهدراگو گرفت . تنبان خودرا كشيد وخودرا سبك كرد . درهمين اثنا يك گژدم نيشدار در همين جا بود . گو مجاهد بالاي گژدم نيشدار افتاد ونيم گژدم زير گو شد نيم ديگرش كه شامل بند هاي زهري و نيش گژدم بود برون ماند . گژدم نيشدار هرقدر كوشش كرد خودرااززيرگو مجاهد كشيده نتوانست . فردا وقتيكه روز و روشني شد چشم مجاهد به گويش افتاد خوب بطرف آن بدقت نگاه كرد هيچ عقلش كارنداد كه گپ از چي قرارا است . درهمين اثنا قوماندان خودرا صدا زد گفت قوماندان صاحب در سگرتيي كه ديشب برايم دادي نميدانم چي بود مه يك گژدم نيشدار گو كديم .
مختار جان ببخشي بادار پيش از مجاهد گفتن ( گلها برويت ) گفتن را فراموش كردم . درآينده متوجه ميباشم .
|
جواب | ف كفتر باز |
2006-09-10 21:45:44 |
سلام دوستان عزيز!
آن چيست که زن ۲ تا داره, دختر ۳ تا داره, بچه ۴ تا داره, و مرد هيچ نداره.؟ |
جواب | نصير احمد از دبي |
2006-09-10 18:51:56 |
آفتاب و مختار!
خلقی يا پرچمی يا مجاهد يا طالب يا ....هر سگ و سگر دیگرش چه کردند يا فعلآ چه می کنند که بشينيم و با افتخار از اين پدر سگ ها ياد کنيم تمام اين ها منجمله نياکان ما همه شان جز خيانت و بر بادی وطن و بی ناموسی و وطن فروشی چيزی مثبت قابل بيان نکرده اند . وای به حال وطن ما ؛ مردم ما و تاريخ ما که هميشه دست خوش حيف و ميل اين خايينين و جانيان قرن حاضر شده و ميشوند. |
جواب | سيد آغا از کابل |
2006-09-10 07:52:21 |
شخصی که اجلش آمده بود از گير عزراييل ميخواست مخفی شود هرجا که ميرفت عزراييل تعقيبش ميکرد بالاخره شخص ناچار شده رفت داخل يک کودکستان در بين اطفال نشست عزراييل باز هم بيدايش کرد و گفت: بيا که بريم دگه
شخص به لهجه طفلانه گفت : مه په په ميخوروم
عزراييل گفت: په په ته بخو که مه بوف ميبرمبت |
جواب | مختار از استراليا |
2006-09-10 07:34:43 |
معما:
1. چطور ميتوانيد بفهميد که صاحب تانک تيل Petrol Station از هندوستان است قبل ازينکه داخل مرکز تانک تيل شويد؟ |
جواب | مختار از استراليا |
2006-09-09 17:30:02 |
برناردشاو و چر چيل صدراعظم انگلستان از دو ستان صميميی بودند ٬ روزی برنارد شاو کارت دعوتی به چر چيل فرستاد ونوشت:
دوست عزيز اقای چرچيل ! امشب اولين نمايش درامه من است. خوش می شوم اگر با اشتراک خويش دراين نمايش٬ به من افتخار ببخشيد.
چر چيل بعد از گذشت يک ساعت ٬ کارت را دوباره به شاو فرستاد و در پشت ان نوشت.
شاو عزيز ! از کارت زيبای شما تشکر ٬ با کمال معذرت امشب به علت مصروفيت به کار های اداری . به نمايش درامه شما اشتراک نمی توانم. اگر تا فردا شب٬ نمايش درامه شما ادامه پيدا کرد حتما خواهم امد. شاو بعد از وصول اين جواب در گو شه همان کارت نوشت.
اقای صدراعظم! مهم نيست اگر تا فردا شما در چو کی صدارت بوديد٬ جناب عالی را دو باره دعوت خواهم کرد. |
جواب | ولی از هالند |
2006-09-09 12:51:43 |
یک روز خروس قطقطاس کد، کفتر باز دوید دست خوده ده زیرش گرفت که تخمشه قب کنه، بعد از او که دستش پر شد دوید طرف آشپزخانه که تخمه پخته کنه، ده آشپزخانه که ر سید، گفت: ببو ببو! همو کرایی ره ده آتش بان که تخم آوردیم.
ببویش که بچه خوده میشناخت، گفت: برو بچیم دستهایه بشوی که گوی خروس پر است. |
جواب | نیشدار |
2006-09-09 03:02:36 |
ف كفترباز بچی نر کتی فکاهیت مه میگم سالها زنده باشی. یک چیز یادت رفت بادار گل ده بیشروی مجاهد و طالب بی ادبی معاف یا گلاب بیشرویت خو نوشته میکدی...بازام فکرت باشه ده نوشته اینده. خدا یارت باداری گل |
جواب | مختار از استراليا |
2006-09-08 18:34:17 |
کمحرف:
کمحرف آغا!
کاش همه مثل خودت کم حرف و پخته گو میبود!
آرام باشی.
|
جواب | ارجمند |
2006-09-08 11:01:47 |
سه نفر ميخواهند از بیشروی یک کور چیزی بدزدند نفر اول بیش شد میخواست دزدی کند وکور صدازد آغا صاحب چه میکنی آغا از ترس دوباره گریخت دومی بیش شد کور صدازد خوجه صاحب چه میکنی خواجه هم از ترس گریخت سومی بیش شد کور صدا زد ملا صاحب چه میکنی
ملا هم گریخت -هرسه فکر کردند کهع این کور کدام ولی ویا بیر است گفتند میرویم ودست اورا میبوسیم هرسه رفتند نزد کور وگفتند چه فهمیدی که ما ها کی استیم
کور گفت هر نوع دزدی -دروغ- فریبکاری وغیره که رخ میدهز یا از دست آغا است یاز دست خواجه است ویا از دست ملا
تشکر
برادر شما از کابل- خیرخانه -حصه سوم |
جواب | اسد |
2006-09-07 17:39:44 |
يکی از دوستان برناردشاو از خط او انتقاد ميکرد و گفت. خط شما هم مثل خط موريس(نقاد معروف) قابل خواندن نيست.
شاو جواب داد. بلی فقط يک اختلاف دارد و ان هم اينکه انچه موريس می نوسيد. بعد از چاپ هم قابل خواندن نيست. اما نوشته منرا پس از چاپ همه می خوانند.
==============
می گويند شخصی وارد دفتر برنارد شاو شده مدتی انتظار کشيد. سپس بالای ميز او غبار الود بود کلمه دانکی يعنی خر را نوشت و رفت.
چند روز بعد با برنارد شاو بر خورد و گفت : اقای شاو ٬ امدم تشريف نداشتيد٬ شاو گفت. بلی ديدم
اسم خود را بالای ميز من نوشته بوديد. |
جواب | ولی از هالند |
2006-09-07 09:22:30 |
کمحرف:
آفرین و صد آفرین.....بسیار طنز جالب و پر معنی... |
جواب | صمیم |
2006-09-06 14:33:22 |
کمحرف:
بچه پدر کت امی طنزت باور کو اگه پیسه میداشتم خو تره یک جایزه میدادم خو از خداوند میخایم که تره سال ها زنده داشته باشه لالا جان
|
جواب | مفلس خوشحال |
2006-09-05 10:42:15 |
خانم دهاتی دار اولش بود که در موتر سرویس سفر میکرد.شنیده بود که در سرویس ها بیروبار بوده و حای نشستن به مشکل میسر میشود.وقتی از زینه موتر بالا میشود با حیرت درمیابد که چوکی اول در پیشرو خالی است.بزودی انرا اشغال کرده چون شنیده بود که در شهر همه چیز به شمول مقامات دولتی چورمیشود.در این موقع دریور بس باخل موتر شدو از خانم خواست تاچوکیش را تخلیه کند.خانم مفاومت کرده دریور مجبور شد برایش توضیح نمایر که او دریور بوده و باید موتر را چالان کند.ولی خانم جواب داد که "من حالا اینجا نشسته ام برو و موتر از کدام چوکی دیگر چالان کو".
|
جواب | کمحرف |
2006-09-05 10:26:17 |
طنزک
شير-شیرمرد-شیرزن؟
روبا با گریه و افسوس حکايت ميکرد.در حاليکه اشکهايش ميريخت زخم ها و کبودی های وجودش را نشانميداد.گفت ک همين شير-سلطان جنگل او را لت و کوب کرده و او را مکاره۰فتنه و نمک حرام خطاب کرده است.روبا افزود که اين همه بعد از نشر فلم مستند در تلويزيون رخ داد.فلم مذکور نشاندهنده روابط جنسی حيوانات مختلف در جنگل بود.با انکه همه اگاهی داشتند که شير مونث جهت اولاد دار شدن مانند سگها با چندين شير مرد همبستر ميشود ولی هيچ کس از ترس در مورد حتی در خفا هم ياداوری نميکرد.خرس ها تلويزيون های بزرگ را در چاراهی های جنگل گذاشته تا همگان از بی وفائ شيرزن ها و ؛بی غيرتی؛شيرمردها با خبر و انرا به چشم خود تماشا کنند.گرگ ها که در فلم مستند ؛باناموس؛ بودن شان تبليغ شده بود دروازهای همه را تک تک زده و بديدن تلويزيون دعوت شان ميکرد.سگها بول انداز کرده و به برقی کوچه تحايف گرانبها خريداری کردند تا در موقع نشر فلم مذکور برقها قطع نشود. گرچه روابط جنسی سگها از هيچ کسی بنهان نبود ولی با نشر فلم انها نيز خود را مانند شيران و پلنگها متمدنوشهری معرفی ميکردند.
ولی روباه بيچاره متهم شده بود که گويا راز خانوادگی شير ها و پلنگها را به شبکه تلويزيونی اطلاع داده و شبکه مذکور به کمک روبا ها اين فلم مستند را تهيه کرده اند.
روبا اشکهايش را باک کرده افزود که صرف يکمرتبه در مورد با يک خرس صحبت نموده ولی خرس مزکور ظاهرا هيچ اعتنای به گفتنی های روبا در مورد نکرده بود.
روباه علاوه کرد که شير غريده ميگفت ؛ما صدها و هزار ها سال افتخار جامعه پنداشته ميشديم؛ما کشور را از روسها نجات دادیم و هر کس افتخار ميکرد که شخص خود اولاد خود و حتی تمام قوم و قبيله خود را شير وشيرمردوشيرزن و ....ساير القاب که بخانواده شير جنگل افاده شده بود-مثما نمايد ولی ازين رسوائ ببعد...خدا ميداند چه مصيبت منتظر اوشان است!
|
جواب | کمحرف |
2006-09-05 08:42:52 |
هيچ وقت شب جمعه دعا نكن، چون اينقدر پا روي آسمون هست كه دستهاي شما ديده نميشه. |
جواب | ج. لودين |
2006-09-05 07:19:11 |
يک قصه واقعيت
روز خان قره باغی (خدا بيامرز) از نزديک وزارت تعليم وتربيه شهر کابل ميگذشت که چند تن از مامورين آن وزارت که دخترهای شوخ بودند خان قره باغی را ديدند. يکيش گفت اونه خان قره باغی . ديگيش گفت : همی خان قره باعيست؟ ای چقه بی احساس ميخانه.
يک دفعه خان قره باغی گفت بی بی جان مه بی احساس نميخانم اصلا جای های احساس شما بسيار دست خورده هيچ احساس ره نميفامين |
جواب | مختار از استراليا |
2006-09-05 00:39:39 |
مختار از استراليا
مختار جان سلام
يكروز در چمن حضوري يك خلقي يك پرچمي يك مجاهد ويك طالب نشسته بودند وقمار ميزدند . خلقي قطعه هاي خودرا بلند ميكند هرسه پر خودرا ميبيند چندثانيه فكرميكند بعد قطعه هاي خودرا به زمين مياندازد ميگويد : مره تير وازميدان عقب مينشيند . پرچمي قطعه هاي خودرا ميبيند بعد ازكمي فكر بلند ميشود ودر ميدان شاش ميكند وبه مجاهد ميگويد : رخت بيادر .
مجاهد قطعه هاي خودرا بلند ميكند بعد ازكمي چرت زدن بلند ميشود ودر ميدان گو ميكند و به طالب ميگويد : بخو آغا ميدانه . |
جواب | ف كفترباز |
2006-09-04 16:46:48 |
يک نفر ره ماين زد و خ ا يايشه پراند وقتی که به شفاخانه برد هيچ خايه پيدا نشد بلاخره خايای سگ ره برش جرايی کرد و بعد از مدت از شفاخانه خارج شد چند وقت بعد که با داکتر سر خورد داکتر پرسيد چطور است تکليف ها مريض گفت داکتر صایب ديگه بيخی خوب است مگر وقت شاش کدن تاکه لنگ مه بالا نگيرم هيچ شاش نميتانم. |
جواب | فريد ملک از کابل |
2006-09-04 11:29:16 |
مختار از آستراليا
اين استاد محتر استاد کاکر بود و شاگردان آن زمان قصه ميکنند که از استاد کاکر پرسيدند که استاد چرا وقتی که همراه خانم تان جای ميرويد خانم شما از شما پيش پيش ميرود استاد گفت: ما خو کنداری هستيم بچيم. |
جواب | حکمت از کابل |
2006-09-04 10:00:48 |
سلام به علاقه مندان طنز و قکاهی اينجا حتمی بياييد يک طنز جديد و کاغذ پيچ
http://aryana-jan-man.blogfa.com/ |
جواب | اجمل |
[««] [67] [68] [69] [70] [»»] |